من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

نازنین جون : 

ممنون گلم که منو دعوت کردی

من از اول که دیدمت ازت خوشم اومد ، به نظرم خیلی شاد و سرحال و پرانرژی هستی ، عکس پروفایلت هم عالیه  حستو منتقل میکنه

اولش کافه گفت و گو دیدمت ، البته من اون زمان کمتر میومدم ، بعد که منو دعوت کردی عکس صبحانمو تاپیکت بزارم ، دیدم وای عجب هنرمندی و ذوق هنری داری ، خیلی بیشتر خوشم اومد ازت 

منم دوستای خوبم  مهرمینا، مهرنوش ، بانو ، بهزاد ، لیدا ،  فرک ، کژال  رو دعوت میکنم

مرسی دوستم چقدر امروز انرژی + گرفتم 

من خیلی زود فهمیدم که تو کدبانوی زیباکده ای و توی کارهای آشپزی و هر چیزی که مربوط به هنرهای خانگی هست یکه تاز زیباکده ای. توی کافه گفتگو بهت سلام می کردم جوابمو نمی دادی  فکر کردم با تازه واردا زود دوست نمی شی 

بعد که تاپیکم رو می خواستم بزنم فکر کردم دارم وارد قلمرو تو میشم و با اونهمه هنر که تو داری حتما به نظرت ایده های من خیلی پیش پا افتاده است ولی وقتی اومدی و شرکت کردی فهمیدم خیلی فروتن هستی و اصلا اونجوری که من فکر می کردم نیستی و منم چند تا غذاهامو ترسون لرزون گذاشتم توی تاپیکت تعریف کردی ازم کلی ذوق کردم. فکر کنم بعد از اولین تاپیکی که من زدم بیشتر باهم آشنا و دوست شدیم. 

کژال : 

ممنون از حسن نظرت فرک عزیزم.

هنوزم هیچ کس نتونسته واژه مناسب برای اون (قاطی کن) پیدا کنه

خوب: من فکر میکنم فرک بعد از من اومد زیباکده ولی بر خلاف من خیلی زود با همه رفیق شد. به نظرم هر کدوم از بچه های زیباکده اینجا واسه خودشون شناسنامه دارن و نبود هر کدوم به شدت احساس میشه .فرک هم از همون شخصیت هایی بود که علاوه بر اینکه با تجربه و پرفکته ولی علایق و شیطنت هاش رو با یه روش درست وارد تایپیک ها و گفت و گو ها میکرد و با پیشنهادات خاصش یه مسیر جدید باز میکرد. جالبه که بدونی خیلی از جنبه های جدی و شخصیتی تو در نظر من شبیه بهزاد لابیه! خونسرد... صبور...قابل اعتماد و تا حدود بسیار زیادی کامل

مرسی کژال جونم 

arnina : 
وووووووووووووووی عجب چالشی .....
از طرف مامان مانیای عزیز دعوت شدم .
مونا جون . اولین حسی که نسبت به شما داشتم زیبایی بوده . همون اول احساس کردم با یه خانوم زیبا هم صحبت شدم شاید علتش عکس پروفایلت بوده . مامان همچین دخملی باید خیلی خوشگل باشه . خخخخخخخخخخخخخخ. هرچند زهی خیال باطل
بعدش فکر میکنم از جمله ی اون خانومهایی هستی که دودستی زندگیتو چسبیدی . احساس میکنم خیلی حواست به همسر و دختر و مادر شوهرت هست .
دیگه اینکه ..............................
معمولا کلاه سرت نمیره . مدیریتت خوبه . و
ته تهت مذهبی هستی ولی چون حس میکنی اگه یه کم میزان مذهبی بودنت کمرنگ بشه در زمره ی روشنفکران خواهی بود
خودت سعی میکنی رقیقش کنی .
من هم خود خود شما رو دعوت میکنم و کژال و بهزاد رو .

تو هم ازون شخصیت های خیلی مبهمی برام شاید جزو مبهم ترین ها!

یعنی یه موقع کلا یادم میره تو کی بودی! الان میدونم اسمت میناست اما با اینکه صندلی داغت رو شرکت کردم حتی یادم رفته که چند سالته اما گمونم ازدواج کردی و ... حتی یه موقع هایی فکر میکردم آقا هستی! نمیدونم اسم این خصلت چیه که باعث میشه اطلاعات شخصیت تو ذهنم نمونه(مثلا من الان جوب یادمه بقیه بچه ها کیا ازدواج کردن کیا بچه دارن و... اما همه ش اطلاعات نو رو یادم میره) خلاصه شاید بشه گفت مبهم.

اما به جز مبهم شخصیت طنزگونه ت و شوخی هات خیلی باحاله و بعضی موقع ها از شوخی هات حسابی میخندم. طرز برخوردت با مسایل هم اکثرا جالبه و با اینکه به نظر میاد خودت ته ته و جلو جلو مذهبی باشی اما خیلی تند نیستی(چون برخلاف خانواده ها که معمولا مذهبی ها توش آدم های آرومی میتونن باشن اما تو جامعه یا شبکه های اجتماعی خیلی تند هستن).

این بود انشای امروز من!

mona mona : 

elham khajoi : 

ممنون از بهزاد لابی و فرک جون که من دعوت کردن .

من وقتی آقای بهزاد لابی توی سایت دیدم با خودم فکرکردم باید یه آقای خونگرم و در عین حال کنجکاوی باید باشه که در خیلی از موضوعات شرکت میکنه

زمانیم که فرکو دیدم فکر کردم اسمش فرانکه اسمشو گزاشته فرک و اینکه دیدم خیلی سریع با جمع زیباکدیا گرم شد با اینکه یه تازه وارد بود .

من هم از مهرمینای عزیز دعوت میکنم که در چالش شرکت کنه.

منم دعوتتون كرده بودم الهام جون 

عزیزم ببخشید حواسم نبود. وقتی شما رو دیدم برام جای سوال بود چرا اسمت مونا موناست واینکه چقدر فعالیییییییی

نازنین جون : 

منم دوستای خوبم  مهرمینا، مهرنوش ، بانو ، بهزاد ، لیدا ،  فرک ، کژال  رو دعوت میکنم

نازنین خانم اولی که اومده بودی من فکر میکردم شما دوست اکیپ بابای شنگول و بانو اینا هستید و میگفتم یا خدا یه آدم مرموز دیگه هم به جمعمون اضافه شد 

اما بعدا دیدم نه کلا تو کار هنری و آشپزی و اینا هستی و خوشم اومد از کارات و کم کم با هم صحبت کردیم دیدم خانم خیلی خوش قلب و پرانرژی هستی. روحیات حساس خانم ها رو داری و اگه رو فرم نباشی حوصله هیچکاری رو نداری اما وقتی رو فرمی حسابی باحالی و همیشه پایه بودی و سعی کردی نذاری جمع بپاشه از هم 

من در دور جدید از لیدا، فرک، بانو اگه ببینه دعوت میکنم!

مامان مانیا : 
من دوباره کژال ، روناک ، فرک و مامان رهامو دنیز رو دعوت میکنم...

قبل از اینکه عضو زیباکده بشم خواننده خاموش بودم و از اینکه بهزاد بهت می گفت وزیراعظم می دونستم توی زیباکده نقش پررنگی داری و همه دوستت دارن. 

به نظر من تو از اون دسته آدمها هستی که دقیقا می دونن توی زندگی چی میخوان براش برنامه ریزی می کنن و بهش میرسن. بارز ترین ویژگیت در زیباکده رک بودنت هست که اگه کسی خوب نشناسه ت ممکنه دچار سوتفاهم بشه. از بعضی جهات مثل رک گویی و اعلام موضع و عدم تغییر موضع شبیه کژال هستی. خیلی باجنبه و مهربونی و اینکه مامان هستی خیلی حس خوبی بهم میده که اینقدر سرزنده هستی و دچار روزمرگی نشدی. اشتراکاتی مثل داشتن یه مامان پرستار دوستی بیشتری بینمون ایجاد کرد. خیلی بهم حس دخترخالم رو میدی و فکر می کنم از اون دسته آدمهایی هستی که برای مشورت کردن کیس مناسبی هستن.

دعوت می کنم از مونامونا ی عزیزم

بهزاد لابی : 

arnina : 
... حتی یه موقع هایی فکر میکردم آقا هستی! 

چه جاااااااااااااالب. منم برای مدت مدیدی فکر می کردم آرنینا آقاست!!

metalik : 
عه دوستان من یادم رفت دعوت کنم دوستان رو
من رونینا(مینا).بهزاد لابی و کژال رو دعوت میکنم

من اولی که تو رو دیدم فکر کردم ازین دختر خل و چله های دهه 80 ی باشی که تکلیفشون با خودشون معلوم نیست!

اما بعدا دیدم اتفاقا عینا شبیه دهه شصتیا یا پنجاهیا هستی یعنی همون سادگی و بی ریایی رو داری و زندگیت کلا شوخ و بامزه ست و میتونم با مانتو اپل دار و سیبیل راحت تصورت کنم اگه زودتر به دنیا میومدی.

خلاصه خیلی باجنبه و باحالی اما غربتی بازیات رو باید کم کنی و اینکه بی شیله پیله و در لحظه ای خیلی باحاله 

وقتی خاطره های عادیت یا کارای عادیتم میبینم همه ش میخندم 

بهزاد لابی : 

من در دور جدید از لیدا، فرک، بانو اگه ببینه دعوت میکنم!

من فکر می کردم بهزاد یه پسر 27-8 ساله بادیبیلدینگ کار که خودش رو برنزه می کنه و شاید خالکوبی ریزی  همه داشته باشه رو بازوش  خیلی شوخ و پایه و باحاله.

الان می دونم سنت رو یه 5 سالی کمتر تصور کرده بودم در ضمن به جای بادی بیلدینگ اهل کامپیوتر و تفکری، اما در مورد شوخ طبعی، پایه و باحال بودن درست حدس زده بودم. هیچوقت حتی ذره ای احساس منفی در من ایجاد نکردی. من کلا زیاد دوست ندارم توی دنیای مجازی با آقایونی که نمی شناسم هم کلام شم اما تو جوری هستی که انگار یه دوست قابل اعتماد و قدیمی هستی. کاملا برای مشاوره و نظرخواهی کیس مناسبی هستی. خیلی مهربون و قلب دریایی داری. 

فقط اگه این توهم و خودشیفتگیت نبود  دیگه کامل بودی.

راستی دیدی کژال گفت ما به هم شبیهیم چه کردیتی بهت داد 

من از بهزاد و آیدا دعوت به عمل می آورم

منم فرک و بهزاد لابی و مهرنوش و دعوت می کنم

نوشان : 
وای چه دعوت بازاریه منم که حسسسسااااااسسسسسس
فرک جون: من اولش که عکس پروفایلتو دیدم به نظرم یه دختر نازک نارنجی اومدی آخه من این کارتون و ندیده بوذم و همیشه فک میکردم که اگه آدم بخواد یه شخصیت کارتونی باشه حتما باید مریدا تو brave باشه بقیه دخترا سوسولن ( هنوز اون کارتونو ندیدم ولی باور کن کم قضاوت تر شدم) ولی بعد که تو صفحه بقیه داستان و بنویس باهم بیشتر آشنا شدیم تحت تاثیر گذشت و انعطاف پذیریت قرار گرفتم و کمی نظرم متعادل تر شد ( خدایی پیشنهادهایی که واسه داستان نویسی میدادی و اکثرا هم قبول می شد خیلی ملطوف بود ( اسم فاعل لطیف )) و این یعنی الان دیگه به نظرم هم ملطوف و منعطفی هم رگه های شیطونیت درت دیده میشه

مررررررسی