خانه
7.88K

زیبا سخنی ...

  • ۰۱:۰۲   ۱۳۹۵/۶/۱۲
    avatar
    کاربر جديد|122 |100 پست

    Image result for ‫جملات زیبا‬‎

    Image result for ‫جملات زیبا‬‎

  • leftPublish
  • ۰۱:۰۳   ۱۳۹۵/۶/۱۲
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست

  • ۱۵:۴۴   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    fatemeh.g21
    سه ستاره ⋆⋆⋆|3229 |3068 پست
    زیبا سخنی ...
  • ۰۱:۳۵   ۱۳۹۵/۷/۱
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست
    زیبا سخنی ...
  • ۲۳:۳۵   ۱۳۹۵/۷/۵
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست
    زیبا سخنی ...
  • ۱۴:۳۰   ۱۳۹۵/۷/۷
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست

  • leftPublish
  • ۱۴:۳۵   ۱۳۹۵/۷/۷
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست

  • ۱۴:۰۸   ۱۳۹۵/۷/۸
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست

    ،،یکی از واژگان یا مفاهیم کلیدی در آثار مولانا چه در دیوان کبیر و چه در مثنوی ، مفهوم مرگ و نیستی است . 

    برای اینکه این امر کوچکی نیست . 

    ما یاد گرفته ایم که به مرگ نیندیشیم و آن را از زندگی مان دور کنیم،

    احساس می کنیم که یک حادثه تلخی است که بالاجبار بر سرما خواهد آمد . 

    او  ما را با خود خواهد برد . کام ما را تلخ می کند . پس بهتر است که ما اصلا فکرش را نکنیم . 

    این نگاه ، نگاه عارفانه نیست . یک نگاه خیلی طبیعت گرایانه است . 

    تا وقتی شما اینجور نگاه کنید البته حادثه ای به نام مرگ یک حادثه تلخ است و حادثه ای بی معنا در این جهان انگاشته می شود . 

    کسی که در این دنیا با لذات و تنعم خو گرفته مرگ برای او البته تلخ است : 

    هرکه شیرین می زید او تلخ مرد 

    هر که تن را می پرستد جان نبرد 

    مرگ برای کسی شیرین است که از اساس ، تن پرستی نمی کند و می داند تن ، پوششی است بر واقعیت ما .

     ما فکر می کنیم عالم  مادی است . و روح حالا آیا باشد آیا نباشد . نگاه عارفان ما اصلا اینطور نیست . عالم ،، روحانی است . 

    ما اصلا در ماوراء طبیعت و در ابدیت زندگی می کنیم .

     ما اصلا از وقتی به دنیا آمدیم وارد ابدیت شدیم و دیگر هم از بین نخواهیم رفت . 

    مرگ در واقع پیوستن به آن لایتناهی ایست که 

    ما الان هم در دل او زندگی می کنیم و از او غافل و محجوبیم . 

    وقتی که این حجاب بر داشته شود و آدم به اصل خودش به پیوندد چرا باید تلخ باشد . سراسر شیرینی است .

    عشق ، همانا مرگِ خودِ دروغین و آشکار شدنِ خودِ راستین است :

    دشمن خویشیم و یار آنکه ما را می کُشد 

    غرق دریاییم و ما را موج دریا می کُشد 

    آن مرگی که در اینجا محل نظر مولانا است مردنی نیست که نفس آدم بند بیاید و قلبش از حرکت بایستد . شخص از وقتی که عاشق می شود می میرد . 

    درواقع خود ظاهری و اکنونی ما پوششی بر 

    خود واقعی ما است . 

    ما به دنبال کسی هستیم که آن خود راستین ما را آشکار کند و نشانمان بدهد . یادتان هست به قول حافظ : 

    " تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز " ...   وقتی که شما غرق آن دریا – دریای عشق - شدید ، خود دروغینی را که به منزله زنگار بر روی خود راستین شما نشسته است می زداید . و آنگاه است که شما تجلی حقیقی خودتان را پیدا می کنید و فاصله ای را که میان شما و حق و حقیقت هست از میان برداشته می شود : 

    نیست عزراییل را دست و رهی بر عاشقان

    عاشقان عشق را هم عشق و سودا می کشد 

    می گوید عزراییل جان ما را نمی گیرد . 

    این نکته را چند بار مولوی در دیوان شمس و مثنوی گفته است . بنده ندیدم کسی بگوید . مطلب خیلی جالبی است . در واقع می خواهد بگوید که جان ستانها متفاوتند . فرودست ترین نوع جان دادن آن است که عزراییل جان آدم را بگیرد . 

    ولی ما جان دادن های نوع دیگری هم داریم و بالاتر آنجاست که معشوق شما بیاید و جان شما را بگیرد و بالاترین آنجاست که شما جانتان را دو دستی تقدیم معشوقتان کنید,, آنجا در واقع مرگ واقعی و شیرین رخ می دهد . 

    شبى در كنارآفتاب

    دکتر عبدالکریم سروش

  • ۱۵:۳۷   ۱۳۹۵/۷/۸
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست
    زیبا سخنی ...
  • ۱۵:۳۹   ۱۳۹۵/۷/۸
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست
    زیبا سخنی ...
  • ۱۲:۲۷   ۱۳۹۵/۷/۱۰
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    پدرام پ : 
    زیبا سخنی ...
    زیباکده

    از اونجایی که مولانا هم مهر ماهی بوده میشه فهمید که آدم خوبی بوده4 اما در کل من اشعار مولانارو کامل نخوندم اما  همون چندتاییم که خوندم خیلی به دلم نشسته. اما واقعا نمیتونم این سوالو تو ذهنم حل کنم که مولانا واقعا کجاییه و چرا مردم ترکیه میگن برای ماست و مردم ایران میگن ایرانیه 27

  • leftPublish
  • ۲۱:۵۳   ۱۳۹۵/۷/۱۱
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست
    سلام الهام خانم... ممنون از لطفتون
    آنچه که در تاریخ نوشته اند ایشان در بلخ یا خراسان آن زمان بدنیا آمده و به علت فشار حکومت آن زمان مجبور به
    مهاجرت شد و نهایتا در قونیه ترکیه فوت کردند و در همانجا به خاک سپرده شدند.
    ولی اصالتا ایرانی بودند. ولی متاسفانه در ایران آنچنانکه باید از ایشان قدرشناسی نگردیده است و
    کشور های دیگر ادعای تابعیت ایشان را دارند.
    در ادامه شرح حال ایشان را میاورم.
  • ۲۱:۵۵   ۱۳۹۵/۷/۱۱
    avatar
    پدرام پ
    کاربر جديد|122 |100 پست

    چکيده مطالب:
    نام: جلال الدين محمد بلخي رومي
    نام پدر: بهاء الدين الولد سلطان العلماء
    تاريخ و محل تولد: ۶ ربيع الاول ۶۰۴– بلخ

    مهمترين وقايع زندگي مولانا:
    ۵سالگي خانواده اش بلخ را به قصد بغداد ترک کردند.
    ۸سالگي از بغداد به سوي مکه و از آنجا به دمشق و نهايتاْ به منطقه اي در جنوب رود فرات در ترکيه نقل مکان کردند.
    ۱۹ سالگي با گوهر خاتون ازدواج کرد و دوباره به قونيه (محلي در ترکيه امروزي) رفت.
    ۳۷ سالگي در روز شنبه ۲۶ جمادي آلخر ۶۴۲ ه.ق با شمس ملاقات کرد.
    ۳۹ سالگي در ۲۱ شوال ۶۴۳ شمس قونيه رو ترک کرد.

    معروفترين کتابهاي مولانا:
    ديوان شمس- مثنوي معنوي- فيه ما فيه

    تاريخ و محل فوت:
    در غروب روز ۵جمادي الاخر ۶۷۲ه.ق در سن ۶۸ سالگي در قونيه فوت کرد که الان مقبره اين شاعر برزگ قرن ششم در قونيه (ترکيه امروزي) مي باشد که محل زيارت عاشقان و شيفتگان اين شاعر برزگ هستند.

    ========================================================

    مولانا جلال الدين محمد بلخي

    مولانا جلال الدين محمد بلخي ؛ رومي؛ فرزند بهاالدين الولد سطان العلماء در ششم ربيع الاول سال ۶۰۴ در شهر بلخ متولد شد.هنوز بحد رشد نرسيده بود كه پدر او به علت رنجشي كه از سلطان محمد خوارزمشاه پيدا كرده بود شهر و ديار خود راترك كرد و با خاندان خود به عزم حج و زيارت كعبه از بلخ مهاجرت نمود. در نيشابور به زيارت » عطار « عارف مشهور قرن هفتم شتافت . » جلال الدين « را ستايش كرد . وكتاب اسرار نامه ئ خود را به او هديه داد.
    پدرش از خراسان عزم بغداد كرد واز آنجا پس از سه روز اقامت در مدرسه مستنصريه عازم مكه شد. وپس از بر آوردن مناسك حج قصد شام كرد و مدتها در آن شهر ماند و در پايان عمر به شهر قونيه رفت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به ارشاد خلق ميپرداخت.
    جلال الدين محمد پس از وي در حالي كه بيش از24 سال از عمرش نمي گذشت بر مسند پدر نشست و به ارشاد خلق پرداخت . در اين هنگام برهان الدين محقق ترمذي كه از تربيت يافتگان پدرش بود, به علت هجوم تاتار به خراسان و ويراني آن سرزمين به قونيه آمد و مولانا او را چون مراد و پيري راه دان برگزيد و پس از فوت اين دانا مدت 5 سال در مدرسه پر خود به تدريس فقه و ساير علوم دين مشغول شد . تا آنكه در سال 642 هجري به شمس تبريزي برخورد .

    مولانا

    شمس و افادات معنوي او در مولانا سخت اثر كرد . مولانا قبل از ملاقات با شمس مردي زاهد ومتعبد بود و به ارشاد طالبان وتوضيح اصول و فروع دين مبين مشغول بود . ولي پس از آشنايي با اين مرد كامل ترك مجالس وعظ وسخنراني را ترك گفت ودر جمله صوفيان صافي واخوان صفا درآمد وبه شعر وشاعري پرداخت واين همه آثار بديع از خود به يادگار گذاشت .
    شمس بيش از سه سال در قونيه نماند وبه عللي كه به تفضيل در شرح احوال مولانا بايد ديد . شبي در سال 645 ترك قونيه گفت وناپديد شد . مولانا در فراغ او روز گار ي بس ناروا گذراند وچون از وي نا اميد شد دل به وپس از او به حسام الدين چلپي سپرد و به در خواست او به سرودن اشعار مثنوي معنوي مشغول شد. و اشعار اين كتاب را به حسام الدين عرضه ميكرد, تا اينكه سر انجام در اوايل سال 672 هجري به ديدار يار شتافت. مولانا در زماني مي زيست كه دوران اوج ترقي و درخشش تصوف در ايران بود. در طي سه قرن پيش از روزگار زندگي او, درباره اقسام علوم ادبي , فلسفي , ديني و غيره به همت دانشمندان و شاعران و نويسندگان نام آور ايراني مطالعات عميق انجام گرفته وآثار گرانبهايي پديد آمده بود.
    شعر فارسي در دوره هاي پيش از مولانا با طلوع امثال رودكي , عنصري , ناصر خسرو , مسعود سعد , خيام ,انوري ,نظامي ,خاقاني راه درازي سپرده ودر قرن هفتم هجري كه زمان زندگاني مولوي است , به كمال خود رسيده بود. شعر عرفاني هم در همين دوره به پيشرفت هاي بزرگ نائل آمده و بدست عرفاي مشهوري همچون سنايي , عطار و ديگران آثار با ارزشي مانندحديقه , منطق الطير , مصيبت نامه , اسرار نامه و غيره پديد آمده بود.
    مولوي را نمي توان نماينده دانشي ويژه و محدود به شمار آورد. اگر تنها شاعرش بناميم يا فيلسوف يا مورخ يا عالم دين, در اين كار به راه صواب نرفته ايم . زيرا با اينكه از بيشتر اين علوم بهره وافي داشته و گاه حتي در مقام استادي معجزه گر در نوسازي و تكميل اغلب آنها در جامعه شعرگامهاي اساسي برداشته , اما به تنهايي هيچ يك از اينها نيست, زيرا روح متعاليو ذوق سرشار, بينش ژرف موجب شده تادر هيچ غالبي متداول نگنجد.
    شهرت بي مانند مولوي بعنوان چهره اي درخشان و برجسته در تاريخ مشاهيرعلم و ادب جهان بدان سبب است كه وي گذشته از وقوف كامل به علوم وفنون گوناگون, عارفي است دل اگاه, شاعري است درد شناس, پر شور وبي پروا و انديشه وري است پويا كه ادميان را از طريق خوار شمردن تمام پديده هاي عيني و ذهني اين جهان, همچون: علوم ظاهري , لذايذ زود گذر جسماني, مقامات و تعلقات دنيوي , تعصبات نژادي, ديني و ملي, به جستجوي كمال و ارام و قرار فرا مي خواند. آنچه مولانا ميخواهد تجلي خلق و خوي انساني در وجود آدميان است كه با تزكيه درون و معرفت حق و خدمت به خلق و عشق و محبت و ايثا و شوق به زندگي و ترك صفات ناستوده به حاصل مي آيد.
    هنر بزرگ او بحث و برسي هاي دلنشين و جاودانه اي است كه به دنبال داستان ها پيش مي آورد و انديشه هاي درخشان عرفاني و فلسفي خود را در قالب آنها قرار ميدهد. داستان بهانه اي است تا بهتر بتواند در پي حوادثي كه در قصه وصف شده ، مقاصد عالي خود را بيان دارد.
    در تعريف تصوف سخنان بسيار آمده است. از ( ابو سعيد ابو الخير ) پرسيدند كه صوفي كيست؟ گفت: آنكه هر چه كند به پسند حق كند و هر چه حق كند او بپسندد. صوفيان ترك اوصاف و بي اعتنايي به جسم و تن را واجب مي شمارند و دور ساختن صفات نكوهيده را آغاز زندگي نو وتولدي ديگر به شمار مي آورند.

    ویرایش شده توسط پدرام پ در تاریخ ۱۱/۷/۱۳۹۵   ۲۱:۵۶
  • ۱۰:۴۰   ۱۳۹۵/۷/۱۲
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    ممنون از مطلبتون. انقدم مردم ترکیه دوسشون دارن که دائم شعرهاشونو به زبون میارن. ولی جالبترش اینه که دقیقا همون شعرارو به زبان ترکی میگن. با این حساب باید ترجمش کرده باشن درسته ؟ یا مولانا اون زمان به زبان ترکی نوشته ؟
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان