خانه
1.31K

مادران سوپراستار ایرانی

  • ۱۱:۳۴   ۱۳۹۵/۱/۲۶
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست
    مادر شدن شیرین است و هر زنی در زندگی دوست دارد حس مادر شدن را تجربه کند. این شیرینی همزمان سخت هم هست، باید تمام وقت در‌اختیار فرزندت باشی. مادر شدن دشواری های خاص خودش را دارد مخصوصا  اگر شاغل باشی، اگر بازیگر باشی، اگر مشهور باشی و... سخت است بتوانی همه عشق‌های زندگی‌ات را کنار هم داشته باشی و تعادل زندگی‌ات را حفظ کنی. همسر، فرزند و خانواده یکطرف، عشق به کار هم یکطرف. 

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    اما در این میان چهره‌های معروفی هستند که عشق مادری را تجربه کرده و عشق به بازیگری را هم کنار آن نگه داشته‌اند و از پس هر دو خوب برآمده اند. سوپراستارهایی که در عرصه بازیگری و مادری خوش درخشیده اند. مسلما بازیگر بودن و مشهور بودن سختی‌های خاص خود را دارد، ساعات طولانی سر پروژه بودن، به‌هم خوردن زمان خواب و خوراک سر فیلمبرداری و... همه باعث می‌شود که وقتی سر پروژه هستی زندگی‌ات به یک گروه بزرگ‌تر که همان گروه فیلمبرداری است وابسته باشد و باید برنامه‌ریزی و توانمندی زیادی داشته باشی تا این نوع زندگی به فرزندت لطمه‌ای نزند. 

    به زندگی و دنیای مادرانه چند بازیگر مشهور که طعم مادر شدن و بازیگری را همزمان چشیده‌اند سرک کشیدیم تا ببینیم برای زندگی و بچه‌داری خود چه برنامه‌ای ریخته‌اند.

    ناگفته‌هایی از زایمان و بچه‌داری مهناز افشار

    عشق و آزادی برای لیانا!

    مهناز افشار از همان ابتدا با حاشیه‌های زیادی وارد سینما شد، اما موضوع ازدواج و بارداری او حاشیه‌ها را بیش از پیش کرد. بعد از اینکه مهناز افشار خبر بارداری خود را اعلام کرد، شایعاتی مبنی بر اینکه او می‌خواهد فرزندش را در آمریکا به‌دنیا بیاورد تا شناسنامه غیرایرانی داشته باشد بر سر زبان‌ها افتاد شایعه ای که با روشنگری مهناز افشار در صفحه شخصی اش در اینستاگرام از رنگ و بو افتاد. 

    مهناز افشار از زمان بارداری و آخرین فیلم‌هایش یعنی «نهنگ عنبر» و «عشق تعطیل نیست» تا به حال پروژه‌ای را قبول نکرده تا بتواند به فرزندش بپردازد. او که ماه‌های آخر بارداری خود را در خارج از ایران گذراند، در کشور آلمان زایمان کرد و صاحب دختری به‌نام لیانا است. 

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    بارداری دنیا را برایم تمام کرد

    بارداری برایم بسیار هیجان‌انگیز و جالب بود. درواقع دنیای بارداری برایم فانتزی و روحانی بود و من از اینکه معلوم شود باردار هستم لذت می‌بردم. وقتی به ترانه علیدوستی اطلاع دادم که باردارم، خیلی خوشحال شد و کمکم کرد. به‌نظرم او یکی از بهترین مادرهای روی زمین است، به‌خاطر اینکه با دقت و نظم از «حنا» دخترش مراقبت می‌کند. 


    وقتی فهمیدم باردارم به ترانه علیدوستی گفتم، احساس می‌کنم دنیا تمام شده است و ترانه در یک جمله این موضوع را برایم حل کرد و گفت طبیعی است. من حتی با لیلا حاتمی هم درباره بارداری صحبت کردم و بسیار آرام شدم. به‌نظرم لیلا نمونه موفق یک هنرمند صاحب خانواده است؛ او الگوی زنانگی در سینمای ایران است.

    به خاطر لیانا فعلا کار نمی کنم

    در فیلم «نهنگ عنبر» و این اواخر فیلم «عشق تعطیل نیست» باردار بودم و اتفاقا خیلی حالم خوب بود. حسابی با این مسئله سرگرم بودم که بعد‌ها با دیدن این دو کار می‌توانم به دخترم بگویم که اینجا همراه من بوده‌ای، اما از چهارماهگی به بعد تصمیم گرفتم کار نکنم. تصمیم گرفتم وقت بیشتری را با دخترم باشم و تا زمان زایمانم کار قبول نکنم. به‌علاوه بعد از زایمان هم بیشتر با دخترم بگذرانم تا بزرگ شدن و رشد او را ببینم. به‌طور کلی با کودکان رابطه خوبی دارم. 


    با لیانا دوباره متولد شدم

    تا قبل از این هر بار که از کارم صحبت می‌کردم اشک در چشمانم حلقه می‌زد چون عاشق شغلم هستم. اما از زمانی که لیانا به دنیا آمده حال عجیبی دارم زیرا عشق دیگری برایم به‌وجود آمده است. لیانا برای من عشق است و از او که صحبت می‌کنم احساساتی می‌شوم. من برای زایمان خیلی درد کشیدم و احساس می‌کنم دوباره متولد شدم. من بچه خیلی دوست دارم و دوست ندارم به قبل از مادر شدنم برگردم. شیر دادن یک مادر به فرزندش واقعا احساسی است که قابل وصف نیست؛ حس بسیار خوبی است.


    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    می‌ترسیدم دخترم زشت باشد

    قبل از زایمان می‌ترسیدم فرزندم زیبا نباشد، به‌خاطر همین سيب و انار زياد مي‌خوردم و عكس‌هاي قشنگ نگاه مي‌كردم. بقيه کار را هم به خدا سپردم و گفتم خدايا هر چه كرمت است. وقتی برای اولین‌بار لیانا را دیدم، باورم نشد. وقتي دخترم را رو سينه‌ام گذاشتند، فكر كردم مگر مي‌شود؟ اين در دل من بوده؟ حالا چي كار كنم؟ فرزندم را بو كردم... نوزاد بوی عجيبي دارد. با خودم گفتم خدايا اين نوزاد را من به‌دنيا آورد‌ه‌ام؟ بله... من به دنيا آوردم و كلي ذوق كردم. 


    نمی‌گذارم دخترم بازیگر شود

    اگر دخترم بخواهد مثل خودم بازیگر شود همه خودم و خاطراتم را برایش تعریف می‌کنم، فيلم‌هایم را نشانش می‌دهم و بعد هم چند تا پيج پرحاشیه به او نشان مي‌دهم. آن‌وقت احتمالا دخترم كلا از بازیگر شدن منصرف شود. دختر بودن و دختر داشتن در ایران بسیار سخت است اما آنقدر شیرین است که به سختی‌اش می‌ارزد. ایده‌آل‌ترین دنیایی که برای دخترم در ایران تصور می‌کنم دنیایی زیباتر، مهربان‌تر و انسانی‌تر از امروز است. 


    آرزویم عشق و آزادی برای لیانا است

    من برای دخترم، برای این خانم نامه‌ای می‌نویسم که بداند آرزوی من و پدرش برای دختر کوچولوی‌مان عشق و آزادی و هویت مستقل است و می‌خواهم بداند که حق انتخاب دارد. 


    از خودش می‌خواهیم اسم انتخاب کند

    من از همسرم خواستم نامی برای فرزندمان انتخاب کنیم. اما همسرم از آنجا که بسیار به آزادی و حق انتخاب معتقد است، گفت اجازه بدهیم که دخترمان چهار، پنج ساله شود و برای انتخاب اسم با خود او مشورت کنیم و خودش در نامش نظر بدهد. اما به هرحال نام دخترم را لیانا گذاشتم. 




    ترانه 15‌ساله نیست اما مادر شده است


    بعد از تولد حنا پرکارتر شدم

    ترانه اولین‌بار مادر شدن را در 15سالگی و با فیلم «من ترانه، 15سال دارم» تجربه کرد. در آن فیلم آن‌قدر مادر شدن را خوب به تصویر کشید و با‌وجود سن کم آن‌قدر خوش درخشید که مادر شدن واقعی او برای‌مان عجیب نبود. او با‌توجه به پرکار شدنش بعد از تولد فرزند، برای بزرگ کردن حنا از پرستار همچنین همسرش کمک می‌گیرد. مادر شدن حس عجیبی برای ترانه علیدوستی بوده و آن‌قدر آن را شیرین می‌داند که می‌گوید: «کاش می‌شد دخترم را بذارم لای نون لواش و بخورمش و راحت شم از این عشق!» 

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    مادر شدن تجربه زیستن است

    آمدن فرزند به آدم نگاه جدید می‌دهد و نه فقط برای یک بازیگر بلکه برای هر زنی و حتی هر مردی این اتفاق می‌افتد که بچه‌دار شدن رنگ و بوی جدیدی به زندگی می‌دهد. شاید اوایل که مادر یا پدر می‌شوی تاحدی ترسناک باشد چون عضو جدیدی وارد زندگی‌ات شده که تمام مسئولیتش با توست. چند ماه اول همه‌چیز غریبه و تازه است، چند ماه اول در کنار شیرینی ممکن است بلد نباشیم زندگی جدید را اداره کنیم، اما وقتی زندگی همراه با فرزند و مسئولیت جدید را یاد بگیری، واقعا ارزش دارد و آدم دلش نمی‌خواهد همان آدم قبلی باشد. آدمی که مادر می‌شود به هر حال رشد می‌کند و مسلما دیگر دوست ندارد به قبل برگردد، به‌خصوص برای من که بازیگرم و تمام اینها برایم تجربه است؛ تجربه زیستن. 


    حنا به بازیگری‌ام کمک کرده است

    تجربه مادر شدن به من کمک کرده و حتما کمک خواهد کرد. من قبلا هم نقش مادر را در فیلم‌هایم بازی کرده بودم اما حالا که واقعا مادر شده‌ام خیلی راحت‌تر از عهده ایفای نقش مادر در کارهایم بر می‌آیم. خیلی از احساساتی که مربوط به نقش‌های مادر بود و تا قبل از این نمی‌دانستم چه هستند و چطور باید از عهده آنها برآیم، الان احساسات روزمره مادر شدن من هستند. من این احساسات را درک کرده‌ام و می‌توانم در کارهایم این احساسات را منتقل کرده و نقشم را بهتر بازی کنم. البته چیزی که می‌گویم مربوط به مسائل پیچیده نیست؛ همین حالت‌های روزمره‌ای که الان با حنا دارم.


    من  محدود نشده‌ام

    شاید بعضی‌ها تصور کنند که ازدواج یا مادر شدن باعث محدودیت می شود اما برای من هیچ‌وقت این‌طور نبوده است. من قبل از ازدواج یا مادر شدن ترس محدود شدن نداشتم زیرا مطمئن بودم که ازدواج محدودکننده‌ای نخواهم داشت. به‌علاوه اینکه من هیچ‌وقت نه به زندگی مشترک و نه به مادر شدن به شکل محدودیت نگاه نمی‌کنم. همه جای دنیا بازیگران مادر می‌شوند و اگر کسی بخواهد کاری را انجام دهد، هیچ چیز نمی‌تواند برای او بازدارنده باشد. نمی‌توان گفت چون من بازیگر هستم ازدواج محدودم می‌کند یا حالا که مادر شده‌ام باید کارم را کنار بگذارم. می‌توان همه اینها را کنار هم داشت و باید هم همین‌طور بود. جالب است که بگویم اتفاقا بعد از به‌دنیا آمدن حنا من پرکارتر شده‌ام. 


    از حنا ممنونم!

    دخترم خیلی بچه آسانی است و از او ممنونم که خوش‌اخلاقی او به من اجازه کار کردن می‌دهد. حنا در عین حال که شیطنت‌های خاص کودکانه خود را دارد اما خیلی خوش‌اخلاق و بزرگ کردن او آسان است. اگر حنا بدخلقی می‌کرد و من مجبور بودم دائم پیش او باشم شاید شرایط متفاوت بود اما خوشبختانه فرزند من دختر بدقلقی نیست و من می‌توانم فعالیت‌هایم را ادامه دهم. حنا آن‌قدر خوش‌خلق است که من می‌توانم شب‌ها راحت بخوابم چون حنا شب‌ها بدون زحمت می‌خوابد. خوب است که من در این مورد هم شانس داشته‌ام و تا به حال مشکلی از این بابت نداشته‌ایم. 


    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    نمی‌گذارم حنا تنها بماند 

    سعی می‌کنم زمان بیشتری را با دخترم بگذرانم اما به هر حال بازیگر هستم و خصوصا از زمانی که حنا به دنیا آمده کارهای بیشتری دارم و تمام وقتم را نمی‌توانم کنار دخترم باشم. با وجود این زمان‌هایی که من سرکار هستم دخترم تنها نیست و پرستار دارد. به‌علاوه همسرم نصف روز در کنار حناست و فامیل هم به خانه ما رفت‌وآمد دارند تا من به خانه برسم، بنابراین مشکلی بابت نگهداری یا تنها ماندن دخترم ندارم. من همزمان با کارم، همسر، فرزند و مادر هستم و باید به تمام این وظایف رسیدگی کنم. تمام تلاشم را هم در این زمینه کرده‌ام و به‌نظر توانسته‌ام تمام جنبه‌های زندگی را کنار هم داشته باشم. 


    بزرگ‌ترین آرزوی من، خوشبختی حناست

    مادر شدن لذت بسیار بزرگی است و واقعا برایم با هیچ لذت دیگری قابل مقایسه نیست. دخترم آن‌قدر خوب است که دلم می‌خواهد باز هم دختر داشته باشم. خوشبختی دخترم بزرگ‌ترین آرزوی من است. خوشبختی فقط مربوط به آینده نیست که حنا بزرگ و مثلا 20ساله می‌شود، از همین الان می‌خواهم که دخترم خوشبخت باشد و برای این کار تلاش می‌کنم.




    دنیای این روزهای روشنک عجمیان و دخترش آروشا


    اولویتم رسیدگی به آروشا است

    زندگی‌اش را طوری برنامه‌ریزی کرده که نه از کار بزند و نه از خانواده و فرزندش و اتفاقا خوب هم توانسته این دو را کنار هم داشته باشد. همه اطرافیان او می‌دانند که اگر سر صحنه نباشد کنار فرزندش و مشغول رسیدگی به اوست. او اولویت اولش را خانواده و فرزند قرار داده و بعد از آن کار؛ همین است که شیطنت‌های او و آروشا مثل دو دوست کنار هم است. روشنک عجمیان به صراحت می‌گوید که اگر کارم لطمه‌ای به خانواده و فرزندم بزند حتما تصمیم جدی در این باره خواهم گرفت.

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    بازیگری نتوانسته مرا از خانواده غافل کند

    ما بازیگران شغل سختی داریم، ساعت خواب یا خوراک مشخصی نداریم، ممکن است روزهای متوالی سر پروژه و دور از خانواده باشیم و... اما من سعی کرده‌ام در همین سختی‌ها آرامش خودم را حفظ کنم و آن را به خانواده و فرزندم انتقال دهم. شغل من با تمام سختی‌هایی که دارد برایم آرامش می‌آورد و زمانی که سر کار هستم احساس می‌کنم که همه چیز تکمیل است. عشق به کارم هنوز با تمام سختی‌ها برایم وجود دارد اما شغلم نتوانسته مرا از زندگی خانوادگی غافل کند. 


    همسر و والدینم پشتوانه من هستند

    بهترین لحظات زندگی من زمانی است که سر کارم یا با خانواده‌ام هستم. من با همین چیزهایی که دارم خوشحالم، خانواده خوب، فرزند خوب و پدر و مادری که همیشه کنارم هستند و سعی کرده‌ام قدرشان را بدانم. در شغل ما هم می‌توان ملاحظاتی لحاظ کرد که لطمه‌ای به خانواده و فرزندان نخورد. من بعد از وجود خدا به خانواده، همسرم و پدر و مادرم تکیه زیادی دارم و برایم پشتوانه هستند که بتوانم از پس زندگی یا حل مشکلاتم برآیم. به هر حال من از همسرم و پدر و مادرم کمک می‌گیرم تا زمان‌هایی که سر کار هستم، خللی در زندگی روزانه فرزندم ایجاد نشود تا خودم برگردم و کنارش باشم.


    تربیت آروشا برای‌مان از همه چیز مهم‌تر است

    من فقط یک فرزند دختر دارم و همیشه سعی کرده‌ام فقط یک والد مراقبت کننده برای آروشا نباشم. هیچ‌وقت با کودکان خشک نبوده‌ام و ارتباطم با فرزند خودم هم بسیار خوب است. من سعی کرده‌ام جایی که لازم است مادر باشم و اقتدار مادرانه داشته باشم و جایی که لازم است دوست باشم و کنار فرزندم قرار بگیرم. به‌علاوه در این میان باید بتوانم فقدان یک خواهر یا برادر را هم برای فرزندم پر کنم که وظایف مرا سنگین‌تر کرده است. تمام تلاشم را کرده‌ام که کارم مانع از رفع نیازهای فرزندم -چه نیازهای جسمی و رشدی و چه نیازهای روانی- نباشد. نیازهای فرزندم را تا آنجا که مانع از تربیت صحیح و استقلال او نشود مرتفع می‌کنم؛ زیرا تربیت آروشا برای من و همسرم از همه چیز مهم‌تر است. 


    با آروشا، کودکی می‌کنم

    چون کودک درون خودم خیلی زنده و فعال است همیشه با دخترم در حال کودکی هستیم. من همپای فرزندم شیطنت و بازی می‌کنم و اکثر اوقاتم را با او می‌گذرانم. من وقتی سر کار نیستم همه می‌دانند که کنار آروشا هستم. به هر حال به‌واسطه شغلم ممکن است نمایش خصوصی فیلم و تئاتر دعوت شوم، قرار کاری داشته باشم و... اما همه اطرافیان من می‌دانند که وقتی سر کار نیستم تمام وقتم را با آروشا می‌گذرانم. این است که سعی کرده‌ام کارم به رشد و تربیت فرزندم لطمه نزند و به‌نظرم همین می‌تواند تا حد زیادی کمبود حضور من به‌عنوان یک خانم شاغل را برای فرزندم جبران کند. 


    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    مدیریت درست خانواده؛ رمز موفقیت

     ترجیح اول من خانواده و فرزندم است و بعد کار. جایی که احساس کنم لطمه‌ای به خانواده یا فرزندم وارد می‌شود حتما اقدام جدی برای رفع آن خواهم کرد. من و همسرم با مشورت با هم ممکن است برای حل مشکل و باتوجه به موقعیت، تصمیمات مختلفی بگیریم اما به هرحال مشکل را حل می‌کنیم تا لطمه‌ای به آروشا وارد نشود. من از مادر بودن خیلی لذت می‌برم و واقعا برایم حس خوبی است. همین حس خوب باعث می‌شود تمام تلاشم را برای زندگی راحت، کم دغدغه و سرشار از عشق برای فرزندم مهیا کنم. همیشه و همه جا گفته‌ام مدیریت درست در خانواده می‌تواند باعث موفقیت افراد در سطح کار هم شود و این دو از هم جدا نیستند. 




    آنا نعمتی از ارتباط با دخترش رایکا می‌گوید


    رایکا منتقد کارهای من است

    او در 23‌سالگی مادر بودن را تجربه کرده که شاید سن کمی برای مادر شدن باشد اما خودش می‌گوید «کاش زودتر دخترم را به‌دنیا می‌آوردم.» او با دخترش دوست است و البته او را بهترین منتقد کارهایش می‌داند. مثل تمام مادران دیگر نگران فرزندش است و خود را تمام‌قد در برابر او مسئول می‌داند. آنا نعمتی که 38ساله است دختری 15ساله دارد و از دغدغه‌های مادرانه‌اش می‌گوید. 

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    مادرها اوقات فراغت ندارند

    من با یک دختر به‌نام رایکا مادر بودن را تجربه کردم و از ثانیه‌ای که رایکا را به‌دنیا آوردم به خودم یادآوری می‌کردم که درقبالش مسئولم. حس می‌کردم تمام مسئولیت یک نفر دیگر در این دنیا با من است. به‌دلیل به دنیا آمدن دخترم رایکا و شرایط زندگی خانوادگی‌ام می‌خواستم خودم بالای سر رایکا باشم تا او بزرگ‌تر شود و به نقطه‌ای برسد که از عهده یکسری از کارهایش بربیاید. من خودم مادر بودن را انتخاب کردم. برای من که مادر هم هستم، اوقات فراغت وجود ندارد، خیلی سخت می‌توانم وقت پیدا کنم تا چیزی به دانسته‌هایم اضافه کنم یا مطالعه داشته باشم. 


    دغدغه‌های مادرانه آنا

    مادر همیشه دغدغه دارد که بچه‌اش درسش را می‌خواند؟ یا غذایش آماده‌ است؟ یک مادر دیگر فقط برای خودش نیست؛ برای فرزندش است. اما این موضوع برای کسی که ازدواج نمی‌کند یا کسی که ازدواج کرده و بچه ندارد، فرق می‌کند. او وقت آزادش برای خودش می‌ماند، اما یک مادر باید وقت خودش را هم برای فرزندش بگذارد. من نمی‌توانم بچه‌ام را ساعت 8شب شام نخورده به تختخواب بفرستم یا نمی‌توانم ساعت 6صبح که رایکا بیدار می‌شود و برای رفتن به مدرسه حاضرش می‌کنم، صبحانه نخورده او را بفرستم. همین چیزهایی که به نظر ساده می‌آید دغدغه همه مادران است.


    مادر از دل کتاب بر نمی‌آید

    به‌نظر من باید هر مادری فرزندش و خصوصیات اخلاقی‌ او را بهتر بشناسد، وگرنه از روی کتاب نمی‌شود بچه‌داری کرد. الان نمی‌شود فقط یک کتاب خواند و مطمئن بود که می‌توان با فرزندان درست رفتار کرد. 


    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    رایکا منتقد کارهای من است

    خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که در سن پایین او را به‌دنیا آوردم، چون الان خیلی با هم دوست هستیم. رایکا انگیزه ‌زندگی، کار کردن، موفقیت، پیشرفت و ساختن من است. همیشه به خودم می‌گویم‌ کاش او را در 18-17 سالگی به دنیا می‌آوردم. فرزندم بسیار باهوش و منتقد کارهایم است. حتی یکی از دلایلی که بعضی فیلم‌ها را بازی نکردم رایکا بود. جالب است اگر بگویم دخترم چند تا از کارهایم را دید و گفت خجالت نمی‌‌کشی اینها را بازی کردی؟ این چه بازی است کردی؟ (می‌خندد) ولی خیلی جاها آمده و تئاترهایم را دیده و تشویقم هم کرده است. این است که بودن رایکا به من انگیزه بیشتری می‌دهد تا بهتر باشم.




    رازهایی از دنیای مادرانه و مشغله‌های کاری کمند امیرسلیمانی

    ایلیا هیچ‌وقت از شغل من ناراضی نبوده است


    وقتی در یک خانواده هنرمند به دنیا آمده باشی چندان عجیب نیست که هنرمند شوی؛ اما اینکه بتوانی زندگی و کارت را با هم تنظیم کنی که هیچ کدام لطمه نبیند، جالب است. کمند امیرسلیمانی از سن پایین بازیگری را آغاز کرده اما می‌توان همزمان او را یک زن خانه‌دار دانست. او که یک پسر 14‌ساله دارد طوری زندگی و کار خود را تنظیم کرده که از هیچ چیز نزند و در عین حال همه چیز تمام و کمال باشد. با او درباره برنامه زندگی، کار و تنظیم اینها با فرزندداری گفت‌وگو کردیم.

    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    به خورد و خوراک ایلیا اهمیت می‌دهم

    وقتی ایلیا به دنیا آمد آن‌قدر بودنش و بزرگ کردنش برایم مهم بود که مدتی از هنر دور شدم تا بیشتر بتوانم به او بپردازم. وقتی پسرم بزرگ‌تر شد رفته‌رفته شرایط بهتر شد و من از کمک همسرم هم در این مورد کمک می‌گرفتم. به هرحال یک خانم شاغل کمتر از خانم خانه‌دار می‌تواند در منزل باشد و به کارهای منزل و فرزندانش رسیدگی کند. اگر شغل یک خانم بازیگری باشد که خب سخت‌تر هم هست و شرایط پیچیده‌تر می‌شود، اما من همیشه سعی کرده‌ام کارم مانع از بودن با فرزندم نشود. من حتی اگر درگیر تئاتر یا پروژه هم باشم به غذا پختن مشهورم؛ این موضوع را تمام کسانی که مرا می‌شناسند می‌دانند. من به غذای ایلیا بسیار اهمیت می‌دهم و هر روز غذای تازه برایش می‌پزم.


    ایلیا همراه خوبی است

    یادم می‌آید وقتی ایلیا 2 یا 3ساله بود من فیلم «شبانه» را بازی می‌کردم، چون تقریبا تمام سکانس‌های فیلم در شب فیلمبرداری می‌شد من مجبور بودم سر صحنه باشم اما با این حال ساعت خوابم را با فرزندم تنظیم کرده بودم. شب که ایلیا خواب بود من سر صحنه بودم، ساعت 6‌صبح به خانه می‌آمدم. ایلیا ساعت 9صبح بیدار می‌شد من هم با او بیدار می‌شدم با آنکه ساعت 6صبح تازه خوابیده بودم. 


    زنانی که هم مادرند هم سوپراستار!

    دوباره ظهر ایلیا می‌خوابید، من هم همزمان با او می‌خوابیدم و به این ترتیب توانسته بودم در ساعت‌های بیداری کنارش باشم. سعی کردم طوری کارم را تنظیم کنم که کمترین میزان دوری از فرزندم را داشته باشم. اگر بعضی روزها کارم طولانی بود ایلیا را با خود می‌بردم و کنارم بود. اگرچه شاید کمی برای او سخت بود اما به‌نظرم بهتر از این بود که کنارش نباشم. به‌طور کلی کار من چندان برای ایلیا سخت نبوده و به آن عادت کرده است. پسرم هیچ‌وقت از شغل من ناراضی نبوده و شکایتی نداشته است.
  • leftPublish
  • ۱۱:۴۱   ۱۳۹۵/۱/۲۶
    avatar
    Oldoos
    دو ستاره ⋆⋆|1020 |2441 پست

    جالب بود گلم. لذت بردم.

    ویرایش شده توسط Oldoos در تاریخ ۲۶/۱/۱۳۹۵   ۱۱:۴۲
  • ۱۳:۵۹   ۱۳۹۵/۱/۲۶
    avatar
    سارا صار
    دو ستاره ⋆⋆|4522 |2209 پست
  • ۱۰:۴۲   ۱۳۹۵/۱/۲۸
    avatar
    پرستو ♥
    یک ستاره ⋆|1561 |1828 پست
    مرسی جالب بود خیلی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان