خانه
4.92K

مرتضی احمدی مردی که صدای تهران بود

  • ۰۷:۵۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    سه ستاره ⋆⋆⋆|4418 |3052 پست

    مرتضی احمدی با آروزهایش رفت / داستان مردی که صدای تهران بود


    مرتضی احمدی با آرزوهایش چشم از جهان فرو بست. آرزوی تمام شدن «چای تلخ» آخرین ساخته ناصر تقوایی و آرزوی انتقال همه دانسته‌ها و هنرش به نسل‌های بعدی که در راهند.

    آفتاب: روزهای آخر اسفند، وقتی که دیگر نفس تهران از آلودگی گرفته و مهی شیری رنگ همه جار را پوشانده بود، پیرمرد دوباره به عشق تهران، آمده بود تا درباره نوروز با او حرف بزنیم. «من که از پله نمی‌تونم بالا برم». نفسش همین جوری هم گرفته بود. روی صندلی که نشست، جرعه‌ای چای خورد و گفت: «می‌خواین درباره نوروز تهرون حرف بزنیم؟» تنها اشاره سر کافی بود تا مرتضی احمدی شروع کند. 



    وقت حرف زدن از تهران، چشم‌هایش می‌درخشید. انگار به کل تهران حالا را از یاد می‌برد و باز برمی‌گشت به همان کوچه پس‌کوچه‌های قدیمی. تصویری که از تهران و مردمانش ارائه می‌داد آن قدر نوستالژیک و البته آرمانی بود که قند توی دل آدم آب می‌کرد. 



    با این همه دلش خون بود. از همه چیز. از ساختمان‌هایی که بی‌وقفه قد می‌کشند و مردمی که دیگر همدیگر را دوست ندارند. مرتضی احمدی صدای فراموش شده مردمی بود که دیگر صدای قلب‌شان را نمی‌شنوند. صدای مردی که خاطره شد و جاودانه. مدام نگران هنری بود که می‌گفت اگر بمیرد با او به زیر خاک خواهد رفت: «من بارها به شهرداری گفتم آقا جان منو بخواین شما، آنچه را که در تهران هست من می‌ریزم وسط. من بمیرم اینها از بین می‌ره ».



    گرچه اصل و نصبش به تفرش می‌رسید اما زاده تهران بود. اول قرار بود ورزشکار شود اما وسوسه تئاتر پایش را به روی صحنه باز کرد. تماشاخانه ماه را روبروی باغ فردوس باز کرد و بعدها پیش‌پرده‌خوان شد. درست زمانی که پدرش به خاطر بازیگری او را از خانه بیرون کرده بود. 



    فعالیت در رادیو و بعد تلویزیون در دهه بیست به لیست فعالیت‌هایش اضافه شد.بعد نوبت دوبله بود و هنرنمایی‌هایش در صنعت دوبله که آن روزها در اوج بود. 



    خودش می‌گفت بارها برای تهران گریه کرده است. حالا دلش از همه چیز تهران می‌گرفت. از آفتابش: «تهرون دیگه درست نمی‌شه. اصن چه جوری میشه این شهر رو دوباره درست کرد؟ هیچی به هیچی. تا چشم کار می‌کنه ساختمون پشت ساختمون. دیگه نه میشه آسمون رو دید و نه کوه رو. این رنگ آفتاب تهرون بود؟ آفتاب تهرون مگه این رنگی بود؟ » و از کوه‌هایش که پشت آلودگی پنهان شدند: «این کوه‌های شمرون رو ما نیگا می‌کردیم، باهاشون حرف می‌زدیم. درددل می‌کردیم. حالا اصن نمیشه کوه‌های شمرون رو دید. این کوه‌ها غرور ما بود. هویت ما بود. چی شدن آخه؟» 



    پیرمرد اما خسته نمی‌شد. می‌نوشت و حرف می‌زد و می‌گفت به امید این که شاید صدایش به جایی برسد. شاید یک نفر گوش کند و به فکر بیفتد. تا واپسین ماه‌ها کار کرد. منتظر چاپ اولین رمانش بود و برای کتاب‌هایی که در دولت احمدی‌نژاد توقیف شده بود و حالا داشت منتشر می‌شد ذوق می‌کرد: «درست است که وضع جسمی من دیگر اجازه نمی‌دهد خیلی خارج از خانه فعالیت داشته باشم، ولی با این حال مشغول نوشتنم و از منتشر شدن کتاب‌هایم خوشحال می‌شوم. کتاب‌هایی که برای نوشته شدن هر کدام‌شان زحمت زیادی کشیده‌ام و سعی کردم آن گنجینه‌ای را که در سینه دارم به نسل‌های بعد از خودم منتقل کنم.»



    آخرین حضور جدی‌اش در سینما بازی در فیلم «چای تلخ» ناصر تقوایی بود. فیلمی ناتمام که حسرتش نه تنها بر دل او که بر دل همه دوستداران سینما مانده است. گفته بود آخرین آرزویم این است که ناصر تقوایی این فیلم را تمام کند: «این مهم‌ترین و شاید هم آخرین آرزوی من است؛ دیدن فیلم «چای تلخ» به عنوان آخرین کار حرفه‌ای‌ام روی پرده سینما.»



    او گفته بود: «من شهادت می‌دهم که با آن همه تجربه‌ای که در سرصحنه فیلم‌های مختلف در سینما داشته‌ام، حضور در سر صحنه «چای تلخ» مثل یک کلاس درس بود. من لحظه‌ به‌ لحظه حضورم در «چای تلخ» را مثل حضور در یک کلاس درس می‌دانستم و به همین‌خاطر سعی می‌کردم از «استاد تقوایی» بیاموزم و البته سال‌هاست افسوس می‌خورم که چرا این فیلم به اتمام نرسید تا آن را به همراه مردم علاقه‌مند به آثار مهم سینمایی روی پرده ببینم. آیا این آه و افسوس برای من خواهد ماند؟ امیدوارم که چنین نباشد.»



    آخرین کتابش «پیش‌پرده و پیش‌پرده خوانی» آبان سال ۹۳ توسط نشر ققنوس منتشر شد تا پیرمرد لااقل خیالش از این گنجینه که در سینه داشت راحت شود. کتابی که وزارت ارشاد دولت دهم سال‌ها از دادن مجوز به آن ممانعت کرد. در مقدمه این کتاب از خاطراتش نوشت. از «میس کوک» زن پا به سن گذاشته آمریکایی که اشعار پیش‌پرده‌ها باید به تایید او می‌رسید و این خلق آقای هنرمند را حسابی تنگ کرده بود: «معلوم نشد این بانوی تنومند عبوس بیگانه و تو آب نمک خاوابانده دست‌های پنها و مرموز ناشناخته به چه مناسبت از ینگه دنیا با عنوان سانسورچی مطبوعات و ادبیات ملی ما به استخدام دولت ایران درآمده بود. لازم به یادآوری است که قبل از ورود این تحفه تو آب نمک خوابانده آمریکایی هر گونه اجرای صحنه‌ای برابر روش سال‌ها برای تصویب نهایی به اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر فرستاده و تصویب می‌شد.» 



    او در این کتاب از خاطره زندانی شدنش هم نوشت: «زمانی که اشرف پهلوی، دردانه دربار شاهنشانی، از سفر امریکا به ایران بازگشت در فرودگاه مهرآباد در حالی که پالتو پوست گرانقیمتی به تن داشت و یک سگ را در آغوش گرفته بود پیاده شد و خبرنگاران عکاس «تمثال بی‌مثالش» را با همان شکل و قیافه زینت‌بخش روزنامه‌ها کردند، به خصوص روزنامه «مرد امروز» که آن را با نیش قلم و با عنوان «ملکه عصمت و طهارت وارد شد» منتشر کرد و خشم ملت را در باره این زن دار و دسته‌چی برانگیخت. پرویز خطیبی که از مخالفان شدید دربار و حاکمیت وقت بود در همین زمینه با استفاده از ملودی ترانه «دست ننم درد نکنه با این عروس آوردنش» (استاد جواد بدیع زاده) ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهین‌آمیز و یک شب بی‌خوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر ساعت ده صبح روز بعد آزاد شدیم که متاسفانه اصل ترانه مورد بحث به دست نیامد و در آثار ترانه‌سرا هم مشاهده نشد. فقط پایان هر بند در خاطرم به جا مانده: چادرتو بنداز رو سرت/ آهای خانوم خاک تو سرت» 



    اما تمام شد. امروز ۳۰ آذر درست شب یلدا، پیرمرد از نفس کشیدن در هوای آلوده تهران حوصله‌اش سر رفت. نماند که بپرسیم قدیم‌ها مردم برای شب یلدا چه می‌کردند؟ تا آخرین روزها مسئولیت انتقال تجربه‌ها، دانسته‌ها و هنرش را به نسل‌های بعدی بر روی دوشش احساس کرد و لحظه‌ای از تلاش دست نکشید. واقعا تمام شد؟ راوی شیرین «حسن کچل» حاتمی که می‌خواند: «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن سیاحت داره از همه رنگه...» 

    به گزارش خبرآنلاین، چه کسی با قاطعیت می‌تواند از تمام شدن حرف بزند آن هم وقتی که پای مرتضی احمدی در میان است. مردی که ذره ذره وجودش مظهر جاودانگی بود؟ چه کسی می‌تواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد؟ 


  • leftPublish
  • ۰۷:۵۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    مهندس غریب
    سه ستاره ⋆⋆⋆|4418 |3052 پست
    خدایش رحمت کند
    مرد نازنینی بود
  • ۰۸:۰۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28058 |24368 پست
    خدا رحمتشون کنه   خیلی متاسف و ناراحت شدم   hamidreza dastjerdi-10-77.jpg
  • ۰۸:۲۴   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    سارا صار
    دو ستاره ⋆⋆|4522 |2209 پست
    خدا رحمتش کنه ..
  • ۱۰:۰۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست
    خدا رحمتشون كنه
    من دوسشون داشتم خيلي ناراحت شدم
  • ۱۰:۰۵   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    خیلی آدم باحالی بود. خدا رحمتش کنه
  • leftPublish
  • ۱۰:۴۱   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    بهار(مامان علی کوچولو)
    کاربر فعال|472 |206 پست
    واقعا ناراحت شدم
    خدا بیامرزتش آدم تکی بود و صدای تکی داشت
  • ۱۱:۱۶   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    انسی
    کاربر فعال|912 |752 پست
    روحشون شاد
  • ۱۸:۳۵   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    تبســــمی
    کاربر جديد|65 |43 پست
    روحشون شا د
  • ۱۹:۱۸   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    safa
    دو ستاره ⋆⋆|3889 |2043 پست
    .... .
  • ۱۹:۴۷   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    safa
    دو ستاره ⋆⋆|3889 |2043 پست

    مرتضی احمدی درگذشت




    مرتضی احمدی بازیگر سینما و تلویزیون و گوینده ی رادیو روز یکشنبه 30 آذر 1393 درگذشت.


    مرتضی احمدی

    مرتضی احمدی


    مرتضی احمدی – هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو – از دنیا رفت.


    ناشر آلبوم‌های مرتضی احمدی با تأیید این خبر گفت: این هنرمند پیشکسوت یکشنبه – 30 آذر ماه – به دلیل مشکل ریوی در منزلش درگذشت.


    زنده‌یاد احمدی در ۱۳۰۳ در جنوب تهران به دنیا آمد. برای تحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن رفت.


    در شانزده‌ سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به همراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاه‌های تهران رتبه‌هایی به دست‌ آورد. بعدها در تیم فوتبال راه‌آهن تهران و پس از آن در باشگاه راه‌آهن بازیکن و مربی (تا سال ۱۳۲۵) شد.


    پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر در ۱۳۲۱ با کمک عده‌ای از دوستانش «تماشاخانه ماه» را روبه‌روی باغ فردوس دایر کرد اما پس از چند هفته مجبور به ترک آنجا شد. در اوایل پاییز ۱۳۲۲ در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده‌خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد. مدتی بعد پدرش از فعالیت او در تئاتر مطلع شد و او را از خانه بیرون کرد. مرتضی احمدی پس از مدتی هم‌زمان با هنرپیشگی در راه‌آهن تهران به‌عنوان تعمیرکار استخدام شد.


    مرتضی احمدی برای اولین بار به سبک بیات تهران در پیش پرده‌ها آواز خواند. احمدی در سال ۱۳۲۳ به رادیو تهران (چندی بعد در رادیو ایران و بعد از آن در رادیو و تلویزیون ایران) به کار کردن پرداخت تا برنامه‌های کمدی اجرا کند. در دوره‌های مختلفی در رادیو کار کرد و از جمله تیپی به نام «بابا جاهل گریان» اجرا کرد و به سبک‌های مختلف ترانه و آواز خواند. در فروردین ۱۳۵۳ نقش اول سریال پربیننده «هردمبیل»، نوشته پرویز خطیبی را بازی کرد. در نظرخواهی‌ از مردم در سال ۱۳۵۶ به‌عنوان محبوب‌ترین هنرپیشه رادیو انتخاب شد.


    وی در ۱۳۲۶ گوینده فیلم‌های خارجی شد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (تأسیس در ۱۳۴۲) بود.


    پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ احمدی بازیگری را کنار گذاشت و به مدت هفت سال به اهواز رفت اما پس از بازگشت به تهران از نو کار بازیگری را در سریالی تلویزیونی به نام «تک‌مضراب» از سر گرفت. از سریال‌های تلویزیونی دیگری که بازی کرده است می‌توان از «سلطان صاحبقران»، «هفت شهر عشق» (۱۳۵۶)، «آئینه و زیر بازارچه (۱۳۷۷، رضا ژیان)» نام برد.


    در فروردین ۱۳۴۹ نیز احمدی به دعوت علی حاتمی ترانه عنوان‌بندی فیلم «حسن کچل» را، ضربی‌خوانی کرد (که به نام روحوضی نیز شناخته می‌شود). در همین سبک در ۱۳۲۸ پنج صفحه موسیقی برای یک شرکت انگلیسی ضبط کرد. مرتضی احمدی بیش از چهارصد ترانه ضربی و صد و پنجاه ترانه فکاهی خوانده است، این ترانه هااز نوشته‌های نصیری‌فر، نویسنده کتابی است به نام مردان موسیقی سنتی و نوین ایرانکه بیشتر کارهای موزیکال مرتضی احمدی از آن کتاب گرفته شده است.


    از ماندگارترین آثار احمدی می‌توان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.


    «آرایشگاه زیبا»، «کت‌و‌شلوار خواستگاری»، «دانی‌و‌من» و… از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. وی در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است.


    اعلام زمان تشییع پیکر «مرتضی احمدی»


    پیکر زنده‌یاد مرتضی احمدی روز چهارشنبه (3 دی ماه) تشییع‌ خواهد شد.


    آیین تشییع‌ پیکر هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون روز چهارشنبه از مقابل تالار وحدت با حضور هنرمندان و دوستداران مرتضی احمدی انجام خواهد شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) آرام خواهد گرفت.


    مرتضی احمدی صبح امروز (30 آذرماه) به دلیل مشکل ریوی و کهولت سن در منزلش درگذشت.


    از ماندگارترین آثار احمدی می‌توان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.

    «آرایشگاه زیبا»، «کت‌و‌شلوار خواستگاری»، «دانی‌و‌من» و… از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. وی در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است. / ایسنا
  • leftPublish
  • ۱۹:۵۴   ۱۳۹۳/۱۰/۱
    avatar
    safa
    دو ستاره ⋆⋆|3889 |2043 پست

    بیوگرافی مرتضی احمدی




    بیوگرافی، زندگینامه ی کامل و عکس هایی از مرتضی احمدی


    مرتضی احمدی

    مرتضی احمدی


    مرتضی احمدی 10 آبان 1303 در حنوب تهران متولد شد.


    او برای تحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن رفت. در شانزده‌ سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به همراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاه‌های تهران رتبه‌هایی به دست‌آورد. بعدها در تیم فوتبال راه‌آهن تهران و پس از آن در باشگاه راه‌آهن بازیکن و مربی شد.


    پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر در 1321 با کمک عده‌ای از دوستانش تماشاخانه ماه را رو به‌ روی باغ فردوس دایر کرد، ولی پس از چند هفته مجبور به ترک آنجا شد. در اوایل پاییز 1322 در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده‌ خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد. مدتی بعد پدرش از فعالیت او در تئاتر مطلع شد و او را از خانه بیرون کرد. مرتضی احمدی پس از مدتی هم‌زمان با هنرپیشگی در راه‌آهن تهران به‌عنوان تعمیرکار استخدام شد.


    مرتضی احمـدی برای اولین بار به سبک بیات تهران در پیش پرده‌ها آواز خواند و نیز اولین بار در سال 1322 ترانه ی گلپری جون را اجرا کرد، که بسیار محبوب شد و به خاطر آن برای کار در رادیو تهران دعوت شد. در یکی از پیش پرده‌ ها ترانه‌ ای دیگری به نام کارگرم من را اجرا کرد که به استقبال کارگران راه‌آهن و پس از آن منجر به اعتصاب کارگران راه آهن گردید که در نتیجه، مرتضی احمدی به بخش حسابداری راه‌آهن منتقل شد و پس از پایان اعتصاب دستگیر شد و در کلانتری تعهد کرد از آن به بعد ازاجرای آن پیش پرده خوداری کند.


    پیش‌پردهٔ دیگری نیز با اجرای احمدی به نام قدس شاهین درباره ماجرای تجاوز جنسی عده‌ای از سربازان آمریکایی به یک زن ایرانی توقیف شد. ولی پس از اجرای مجدد آن در پاییز 1323 در جمعی خصوصی، محکوم شد شش ماه به کرمان تبعید شود که با پیگیری محمد مسعود، مدیر روزنامه مرد امروز که تصادفا به تئاتر فرهنگ آمده بود ملغی شد.


    احمدی در 1323 به رادیو تهران به کار کردن اشتغال گزید، تا برنامه‌ های کمدی اجرا کند. در دوره‌ های مختلفی در رادیو کار کرد و از جمله تیپی به نام بابا جاهل گریان اجرا کرد و به سبک‌ های مختلف ترانه و آواز خواند. در فروردین 1353 نقش اول سریال پربیننده هردمبیل را بازی کرد در نظرخواهی‌ از مردم در سال 1356 به‌ عنوان محبوب‌ ترین هنرپیشه رادیو انتخاب شد.


    وی در 1326 گوینده فیلم‌ های خارجی شد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم بود.


    سلطان صاحبقران، هفت شهر عشق، آئینه و زیر بازارچه از جمله سریال های او هستند.


    مرتضی احمدی

    مرتضی احمدی


    مرتضی احمدی در 9 مرداد 1334 با یکی از همکارانش در راه‌آهن به نام زهرا جوانشیر ازدواج کرد که در 25 اردیبهشت 1350 بر اثر سرطان درگذشت. احمدی از این ازدواج یک فرزند دختر به نام آزیتا متولد 1337 و یک فرزند پسر به نام مازیار متولد 1340 دارد.


    مرتضی احمدی به دلیل مشکلات ریوی در 30 آذر 1393 در خانه اش در تهران درگذشت.


    دانستنی هایی درباره ی مرتضی احمدی:


    او از موسسان باشگاه ورزشی راه آهن و مولف کتاب کهنه های همیشه نو می باشد.


    از طرفداران تیم فوتبال پرسپولیس بود.


    مرتضی احمدی دو آلبوم موسیقی به نام صدای تهران دارد.


    مرتضی احمدی
    مرتضی احمدی
  • ۱۳:۴۴   ۱۳۹۳/۱۰/۸
    avatar
    تينا
    یک ستاره ⋆|1806 |1246 پست
    من دوسش داشتم شبيه بابا بزركم بود😞😞😞
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان