من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

ن عزیزم سعی میکنم افسردگی نگیرم .. مگه ی ماه روزه میگیرن حال فقیرا رو درک کنن بعد از ی ماه ک ب حالت خودشون برمیگردنن افسرده میسن؟ میدونم ربطی نداشت🤣🤣🤣

ولی تو اون ۳ ماه نهایت لذت و استفاده شو میبرم چنان پدر پوله رو درمیارم ک جای افسردگی نمونه و هر وقت یادم بیفته با خودم میگم چ پددری از پوله دراوردم

روحیه خوبیه اینطوری آفرین 

خووووب خوب میبنم چالش دارید اونم چه چالشی با اجازه منم شرکت میکنم .
فکر میکنم منم مثل الهام شخصیت های معروف و مشهور که اصلا دوست ندارم جاشون باشم ، شاید اگز ده سال پیش بود دوست داشتم جای یه شخصیت پولدار باشم اما نمیدونم شاید شرایط سن باشه الان اونم زیاد راغب نیستم زیاد اصرار نکنید
دوست دارم توی این سه ماه بشم همه کاره کشور تمام مهره های لشکری و و کشوری و .... جابه جا کنم ، گوش بعضیا رو بکشم ،بعضیا رو با تیپا بندازم بیرون ،خلاصه کار رو بسپارم به کاردون و بعد از سه ماه برگردم خونه ام یه کیک بپزم یه چایی دم کنم ، کتابم رو بگیرم دستم و لم بدم روی مبل و بوی دماغ سوخته بعضیا رو بشنوم.

بسیار خوب بچه ها، چالش جدید رو کی باید تعیین کنه؟؟؟؟

ظاهرا من باید انتخاب کنم
اما چون فردا تعطیله، سه شنبه میگم. دیگه چند وقت میمونه تا هر کس اومد شرکت کنه. خوبه؟

خوبه عالیه

خوب چالش امروز من در مورد فصل هاست. حالا که توی هوای خیلی گرمی هستیم، اول بگید که کدوم فصل رو بیشتر از همه دوست دارید و چرا؟ (اگه تغییر کرده هم بگید، مثلا بعضیا بچه بودن بخاطر تعطیلی تابستون رو دوست داشتن، الان نه و ...)
و اینکه توی هر فصلی چه تفریحاتی بیشتر میچسبه به شما؟(خوردنی، رفتنی، مسافرت، طبیعت، پیاده روی، هرچی ...)

من عاشق فصل زمستونم . نمیدونم چرا ولی تو این فصل احساس سرزندگی بهم دست میده و روحیه م بهتر از بقیه ی فصلهاس . تو این فصل پیاده روی و خوردن قهوه ی داغ در حین پیاده روی رو خیلی دوست دارم .

البته بهار رو هم خیلی دوست دارم ولی بهار فقط خواب میچسبه

از وقتی یادم میاد فصل مورد علاقه م زمستون بود. نه این زمستونهای الان، وقتی کوچیک بودم تا همین ده سال پیش زمستونا برف میومد. در واقع دلیل علاقه من به زمستون برفه، زمستونی که برف نیاد یا فقط یه بار یا خیلی کم بیاد زمستون نیست. اون موقع ها برف میومد دیگه حالا حالاها آب نمیشد. بهترین چیزی که در مورد زمستون دوست داشتم بیدار شدن در یک صبح زود برفیه که وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کنی همه جا یه دست سفید باشه. بعد راه رفتن روی برف تازه ای که جای هیچ کفشی روش نیست و احساس کنی تو اولین نفری که داری توی این برفها راه میری. کلا برف من رو هیجان زده می کرد پارسال هم که خیلی برف اومد واقعا لذت بردم و با همسرم رفتیم برف بازی و پیاده روی توی برف
فصل دوم مورد علاقه ام که جدیدا به فصل اول مورد علاقه تبدیل شده-به همون دلیل که گفتم دیگه برف نمیاد- بهار هست. همه چیش باحاله، عید، سفره هفت سین ، مسافرت ، تعطیلات، هوای لطیف، شکوفه، جوانه و البته تولدم هم هست....چیزی که توی بهار می چسبه توی طبیعت بودنه حالا چه با مسافرت چه رفتن به جاهای طبیعی داخل شهر
فصل سوم پاییزه، برگ ریزانه، همه جا نارنجی و زرد میشه هوا دوباره خنک میشه، بارووووون میاد، چیزی که توی این فصل می چسبه قدم زدن توی روز بارونی یا بلافاصله بعد از قطع شدن بارون، نوشیدنی گرم مثل قهوه خوردن در یک کافه و گپ و گفت با دوستان، کتاب خوندن در محیط های باز مثل قسمت روباز کافه ها، یه جاهایی مثل بام تهران، کوهنوردی یا پیاده روی و ...
فصل آخر هم تابستونه، تابستون هم خیلی باحاله و فصل سفر هست مخصوصا سفر به جاهایی که تفریحات آبی داره ولی برای من آخره چون واقعا تحمل گرما ندارم و داغون میشم. چیزی که می چسبه: تفریحات آبی، آبمیوه های متنوع خوردن در آبمیوه فروشی های باحال مثل توچال، توی خونه موندن و فیلم دیدن و با خانواده و دوستان بودن و آخر شبها بیرون رفتن که گرمی هوا کم شده باشه.
خب پس در قدیم ترتیب فصلهای مورد علاقه برام اینجوری بود: زمستان، بهار، پاییز، تابستان(البته این برای بعد از دوران مدرسه هست، زمان مدرسه از پاییز متنفر بودم )
الان: بهار، پاییز، زمستان و تابستان(دو فصل آخر تقریبا برابرن الان)

دعوت می کنم از نوشان و بهزاد

خوب خودم اگه بخوام شرکت کنم یه کمی جواب دادن به این سوال برام سخته! چون من عاشق چهارفصل و تغییر فصلم. هیچی به اندازه شهرهایی که چهارفصل هستن برام باحال نیست.
اما خوب توی اولویت هام من تابستون برام خیلی جذابه. این که میگم منظورم تابستون تهران نیست البته. شاید بشه حدود خرداد تهران. اما یه هوای تابستونی (کمی گرم تر از بهار، حدود 28 تا 30 درجه) لب دریا یا توی جنگل و طبیعت و ... برام بهترین حالته. خوردن انواع نوشیدنی های خنک، خوشگذرونی بدون دغدغه و بالا پایین رفتن و کل روز رو به گردش سپری کردن برای این فصل تجویز میشه.
بعدش هم احتمالا بهار رو بیشتر دوست دارم(تاکید میکنم عاشق هر چهار فصل هستم) با گل ها و شکوفه های خوش بو و طراوت جذابش : خوشگذرونی با ریتم کندتر از تابستون و ریلکس کردن و پیاده روی و خوردن ترشکی جات! و مطالعه کردن اینجور چیزا توش باحاله.

رتبه سوم زمستون برفی(طبیعتا بازم نه زمستون خشک و آلوده این سالهای تهران) : قدم زدن و نوشیدنی های داغ و قلدر و برف بازی کردن و شب رو به صبح رسوندن(در صورت امکان) و گپ زدن کنار آتیش یا شومینه ای چیزی خیلی حال میده.

رتبه بعدی(نمیگم آخر) به پاییز میرسه و بارون و خنکی و یه حس جذاب : جالبه هم خیلی آدم دلش میخواد جاهایی بره که تا حالا نرفته، یا کارهایی بکنه که تا حالا نکرده. هم بازگشت به گذشته های باحال و نوستالژی و انجام دادن و بازسازی کارهایی که برات خاطره ساز شده. کلا شاخک های حسی من تو پاییز قوی تر عمل میکنه.
بیشتر دلم میخواد به خاطراتم رجوع کنم توی پاییز. وقتی صدای بارون میاد و همه دور هم نشستیم. قدم زدن زیر بارون و گردش با ماشین هم خیلی حال میده. سوپ خوشمزه خوبه؟

من پاييز رو دوست دارم پاييزي كه بارون زياد داشته باشه هوا ابري باشه و چرا هم واسه اينكه بارون حالم رو خوب ميكنه قدم زدن زير بارون رو خيلي دوس دارم هوا نه گرمه نه سرد خلاصه عاليه 

تفريح هم كه اوليش پياده روي زير بارون خوردن بلال (يني عاشقشم ) و چاي آتيشي توي هواي سرد يا قهوه خوردن توي يه كافه دنج بوي قهوه هم منو سرحال مياره

كلا توي پاييز رفتن بيرون شهر و جنگل و... خيلي خوبه البته بهار هم خيلي خوبه ولي فقط تازماني كه بارندگي باشه و درخت ها پر شكوفه باشن 

خوب مثل اینکه کس دیگه ای نیست که بخواد شرکت کنه و امروز هم شنبه ست.
آهو برو تو کار چالش جدید

چالش این هفته اینه : الان یا این روزها هوس چه خوراکی ای کردی؟ ( با درج عکس )

من هوس چیز کیک انار کردم

چالش گفتی و دهنم آب افتاد....وااای من حدود ده روزی هست که خیلی هوس جیگر کردم ولی هربار نشده که بخورم. الان یادم انداختی گریه م گرفت. جیگر از اون چیزاست که تند تند هوس نمی کنم ولی الان خیلی وقته نخوردم و دیگه وقتشه

من خیلی چیزا هست که همیشه هوس کردم 

اما یه چیزی که کمتر پیش میاد و همین الان دلم میخواد. هندونه ست. مخصوصا اون بخشش که بهش میگن گلش و اون وسطه. خنک و پر آب.

من بین فصل ها پاییز رو  دوست دارم.

همیشه دوست داشتم. کلا روحیاتم با پاییز عجینه. حال خاصی دارم تو روزای پاییزی. هم عاشقترم هم پرشورتر. پیاده روی توی پاییز خیلی بهم انرژی میده و همش هوس غذاهای خیابونی رو میکنم. من هر سال پاییز یک سال از سنم کم میشه باور کنید...

تابستون رو هم میتونستم دوست داشته باشم اگه میتونستم وقتی بیرونم نور آفتاب رو مستقیما روی پوستم حس کنم...

چون نزدیکه نهاره باید بگم هوس کته و مرغ ناردون کردم بدجور

اوه اوه این دیگه چیه؟ مرغ ناردون؟ موادش چیه؟ شبیه لواشک و آلوچه هستن.

مرغ ناردون با رب انارو دانه انارو آلو درست میشه!!! فوق العادس