خانه
933K

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۲۳:۵۳   ۱۳۹۷/۸/۲۵
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    Diba39 : 
    زیباکده
    دلداده : 
    زیباکده
    Diba39 : 

    بغل عکسو سیاهش میکردی
    مرسی از محبتت
    زیباکده

    قربانت

    یعنی چی؟کجاشو سیاه میکردم

    زیباکده

    بغل عکس کسانی که مرحوم میشن یه روبان مشکی میزنن

    البته نزنی بهتره :))

    زیباکده

    آهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    نه دیگه خوب نیست به نظرم مر حومم نباید میگفتم

  • ۱۰:۰۹   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها خیلی قشنگ بود مرسی دیبا و دلداده...
    حالا چی میشه؟ یعنی ما با زمین منفجر می شیم؟
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    ثمینه
    کاربر جديد|132 |84 پست
    انشالا خدا به دادتون میرسه نگران نباشید
  • ۱۰:۴۳   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بچه ها ایول داستان خیلی خوب داره پیش میره اگه موافقید این هفته هم ادامه پیدا کنه
    فقط واسه هفته های دیگه من به نظرم یه راه دیگه برای انتخاب نفری که چالش تعیین کنه پیدا کنیم چون حالا که همه چالش تعیین کردند و یه جورایی نفراتی که خیلی چالش تعیین کردند این مسئولیتو هی واگذار میکنن تعدادمون کمه و هی پاس میدیمش به هم
    یه لیست از نفرات شرکت کننده تو تاپیک جمع کنیم و هر دفعه به یکی رای بدیم
    مثلا بهههههزاد به عنوان مدیر تاپیک سه نفرو کاندید کنه بهش رای بدیم اونم چالش تعیین کنه
  • ۱۰:۴۴   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    ثمینه : 
    انشالا خدا به دادتون میرسه نگران نباشید
    زیباکده

    44 موتوشکرم

  • leftPublish
  • ۱۰:۵۰   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    diba39
    یک ستاره ⋆|2520 |1313 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها خیلی قشنگ بود مرسی دیبا و دلداده...
    حالا چی میشه؟ یعنی ما با زمین منفجر می شیم؟
    زیباکده

    ممنونم دوستان

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    من می نویسم:
    بهزاد با قنداق اسلحه ضربه ای به شانه جیمی زد :سیییییییییییییس، سپس انگشت اشاره اش را روی بینی گذاشت و همه را به سکوت دعوت کرد. یک گروه پنج نفره به سمت آنها می آمدند. دیگر کار از کار گذشته بود. به نظر می رسید که آنها را دیده اند. بهزاد و مهرنوش اسلحه هایشان را به سمت گروه ناشناس گرفتند و بهزاد فریاد زد: جلوتر نیاید. افراد آن گروه هم مسلح بودند. پسر جوانی که در راس آن گروه قرار داشت سر اسلحه اش را پایین گرفت و سپس آن را روی زمین قرار داد با نگاهی به بقیه افراد خواست تا همراهانش نیز همین کار را انجام دهند. در حالیکه دستهایش را بالا گرفته بود گفت: ما هم جا موندیم. دلیلی نداره بخوایم شما رو بکشیم. اسم من آرشه، اینا هم گلاریس، کاوه، شروین و مازیار هستن. گلاریس از گردن کلفت های ناساست.
    بهزاد زیر خنده زد و گفت: جدا؟....
    نوشان از جایش بلند شد و در حالیکه اسلحه را به سمت آرش نشانه می رفت گفت: ما رو خر فرض کردی...ناسا؟! بعد اینجا چیکار می کنه؟!
    شروین جلو آمد و گفت: گلاریس خواهر منه، اون فقط می تونست اسم چهار نفر از اعضاء خانواده رو وارد لیست کنه. اون به خاطر ما اومده اینجا..
    نوشان این دفعه سر گلاریس را هدف گرفت و گفت: مگه خودت زبون نداری... بقیه داستان علمی تخیلیتونو خودت تعریف کن...
    گلاریس: خانممم. شروین راست میگه..سفینه کارکنان ناسا اولین سفینه ای بود که زمین رو ترک کرد. حدود سه ماه پیش...البته منظورم آخرین نفرات ناساست. اولین نفرات دو سال پیش رفتن...من...من بدون خانواده م نمیتونستم برم. با آخرین پرواز برگشتم ایران...
    آرش گفت: حالا همه این حرفها رو ولش کنید... گلاریس می گه حالا که بیشتر آدمها زمین رو ترک کردن...نمودار حرکت زمین تغییر کرده...شاید اون شهاب سنگ دیگه با زمین برخورد نکنه....
    مازیار جلو آمد و گفت: شماها اوضاعتون خیلی بد به نظر میرسه. بهتره با ما بیاید...ما جای امن و غذای کافی داریم. ما حدودا بیست نفریم. بقیه بچه ها توی خونه امن هستن...ما هر روز اینجا گشت میزنیم تا کسایی که زنده موندن و نیاز به کمک دارن رو پیدات کنیم.
    بهزاد در حالیکه همچنان اسلحه را بالا نگه داشته ودستش رو ماشه بود ، دلداده را صدا کرد و آرام در گوشش گفت تفتگت رو آماده شلیک کن و چشم ازشون برندار باید با بقیه بچه ها مشورت کنم.
    دلداده مغز گلاریس را نشانه گرفت و گفت: کوچکترین حرکت مشکوکی باعث میشه مغزش رو بپاشم رو زمین....

    بهزاد و بقیه بچه ها چند قدم عقب رفتن. بهزاد: بچه ها نظرتون چیه؟
    مهرنوش: ما کنسرو، اسلحه و آب خوردن داریم...ممکنه همه اینا خالی بندی باشه تا هر چی داریم رو از چنگمون در بیارن...من بهشون اعتماد ندارم.
    بهزاد به فرک نگاه کرد:تو چی فکر می کنی؟
    فرک: من ترجیح میدم باهاشون برم اما باید احتیاط کنیم و تا همه حرفاشون بهمون ثابت نشده بهشون اعتماد نکنیم.
    نوشان:من حرفاشونو باور کردم...به نظرم راست میگن.
    فرشته:منم مثل مهرنوش فکر میکنم. ما بهشون احتیاجی نداریم. 
    دلداه نیم نگاهی به بهزاد انداخت و گفت: اگه یکیشونو گروگان بگیریم دیگه برامون خطری ندارن...
    مهرنوش که عصبانی به نظر می رسید گفت: من با شاید و اما و اگر حاضر نیستم جون خودمو به خطر بندازم. بهزاد ما باید خودمونو به یکی از سفینه ها برسونیم. جیمی می گه سفینه های دیگه ای هم هستن...
    جیمی: به جز اون سفینه آخر که بهش نمی رسیم. چند تا سفینه دیگه هم هست. سفینه هایی که برای آزمایش ازشون استفاده شده... رفت و برگشتشون هم تست شده و مشکلی ندارن..فقط یه مشکل هست..
    فرک: چی؟
    جیمی: کسی نیست که اونا رو هدایت کنه....

  • ۱۱:۰۹   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    diba39
    یک ستاره ⋆|2520 |1313 پست
    فرک
  • ۱۱:۵۶   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    بهزاد من کجا موندم؟
    زیباکده

    نوشان تو توی گروه ما بودی، اما یادم رفت اسمت رو بنویسم. دلیلش اینه که آلزایمر گرفته بودم و سه بار متنم رو تغییر دادم. اول فکر کردم شما هنوز اونطرف تونل هستید و فرک اومد شما رو نجات بده بخاطر دوستیش با تو. بعد یادم اومد شما برگشتید و نوشتم بخاطر پیدا کردن سیروس رفتید، که یادم اومد سیروس مرده، توی سومین ویرایش که جیمی اضافه شد، دیگه اسم تو پاک شد 4

  • ۱۱:۵۶   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    بچه ها همگی خیلی قشنگ نوشتید آفرین
    گلچین روزگار دیبا رو چیکار کرد؟
  • leftPublish
  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    diba39
    یک ستاره ⋆|2520 |1313 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    بچه ها همگی خیلی قشنگ نوشتید آفرین
    گلچین روزگار دیبا رو چیکار کرد؟
    زیباکده

    ممنون ...

    روزگاره دیگه گلچین میکنه :)

  • ۱۷:۳۵   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    نوشان : 
    بهزاد من کجا موندم؟
    زیباکده

    نوشان تو توی گروه ما بودی، اما یادم رفت اسمت رو بنویسم. دلیلش اینه که آلزایمر گرفته بودم و سه بار متنم رو تغییر دادم. اول فکر کردم شما هنوز اونطرف تونل هستید و فرک اومد شما رو نجات بده بخاطر دوستیش با تو. بعد یادم اومد شما برگشتید و نوشتم بخاطر پیدا کردن سیروس رفتید، که یادم اومد سیروس مرده، توی سومین ویرایش که جیمی اضافه شد، دیگه اسم تو پاک شد 4

    زیباکده

    15 باشه ميبخشمت

  • ۱۷:۳۵   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    نوشان : 
    بهزاد من کجا موندم؟
    زیباکده

    نوشان تو توی گروه ما بودی، اما یادم رفت اسمت رو بنویسم. دلیلش اینه که آلزایمر گرفته بودم و سه بار متنم رو تغییر دادم. اول فکر کردم شما هنوز اونطرف تونل هستید و فرک اومد شما رو نجات بده بخاطر دوستیش با تو. بعد یادم اومد شما برگشتید و نوشتم بخاطر پیدا کردن سیروس رفتید، که یادم اومد سیروس مرده، توی سومین ویرایش که جیمی اضافه شد، دیگه اسم تو پاک شد 4

    زیباکده

    15 باشه ميبخشمت

  • ۱۷:۳۵   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    نوشان : 
    بهزاد من کجا موندم؟
    زیباکده

    نوشان تو توی گروه ما بودی، اما یادم رفت اسمت رو بنویسم. دلیلش اینه که آلزایمر گرفته بودم و سه بار متنم رو تغییر دادم. اول فکر کردم شما هنوز اونطرف تونل هستید و فرک اومد شما رو نجات بده بخاطر دوستیش با تو. بعد یادم اومد شما برگشتید و نوشتم بخاطر پیدا کردن سیروس رفتید، که یادم اومد سیروس مرده، توی سومین ویرایش که جیمی اضافه شد، دیگه اسم تو پاک شد 4

    زیباکده

    15 باشه ميبخشمت

  • ۱۷:۳۵   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    نوشان : 
    بهزاد من کجا موندم؟
    زیباکده

    نوشان تو توی گروه ما بودی، اما یادم رفت اسمت رو بنویسم. دلیلش اینه که آلزایمر گرفته بودم و سه بار متنم رو تغییر دادم. اول فکر کردم شما هنوز اونطرف تونل هستید و فرک اومد شما رو نجات بده بخاطر دوستیش با تو. بعد یادم اومد شما برگشتید و نوشتم بخاطر پیدا کردن سیروس رفتید، که یادم اومد سیروس مرده، توی سومین ویرایش که جیمی اضافه شد، دیگه اسم تو پاک شد 4

    زیباکده

    15 باشه ميبخشمت

  • ۱۷:۵۱   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها خیلی قشنگ بود مرسی دیبا و دلداده...
    حالا چی میشه؟ یعنی ما با زمین منفجر می شیم؟
    زیباکده

    مرسی

  • ۱۷:۵۴   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    بچه ها ایول داستان خیلی خوب داره پیش میره اگه موافقید این هفته هم ادامه پیدا کنه
    فقط واسه هفته های دیگه من به نظرم یه راه دیگه برای انتخاب نفری که چالش تعیین کنه پیدا کنیم چون حالا که همه چالش تعیین کردند و یه جورایی نفراتی که خیلی چالش تعیین کردند این مسئولیتو هی واگذار میکنن تعدادمون کمه و هی پاس میدیمش به هم
    یه لیست از نفرات شرکت کننده تو تاپیک جمع کنیم و هر دفعه به یکی رای بدیم
    مثلا بهههههزاد به عنوان مدیر تاپیک سه نفرو کاندید کنه بهش رای بدیم اونم چالش تعیین کنه
    زیباکده

    مرسی

    منکه پایه

    آره بهزاد هم گزینه خیلی خوبیه

    پس بگیر لایکو

  • ۱۷:۵۹   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها
    امروز اومدم که واقعا معذرت خواهی کنم، یکی دوبار سعی خودم رو کردم ولی واقعا نتونستم که با حضور ذهن کامل وارد این داستان نویسی جدید بشم، خیلی سرم شلوغه و واقعا پوزش می خوام
  • ۱۷:۵۹   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    عالی بود فرک
  • ۱۸:۰۰   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    سلام بچه ها
    امروز اومدم که واقعا معذرت خواهی کنم، یکی دوبار سعی خودم رو کردم ولی واقعا نتونستم که با حضور ذهن کامل وارد این داستان نویسی جدید بشم، خیلی سرم شلوغه و واقعا پوزش می خوام
    زیباکده

    نه بابا این چه حرفیه4

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان