خانه
529K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۵:۵۰   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    چون بقیه خیلی کمتر مشارکت کردن
  • ۱۵:۵۹   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها راستی یک پیشنهاد هم دارم....
    اولین کاپ نویسندگی همزمان با سال نو اهدا بشه و به مدت
    1-یکسال
    2-شش ماه
    به نویسنده برتر تعلق بگیره
    برای انتخاب نویسنده برتر سال 96 می تونیم
    1-از همه کاربران زیباکده نظرسنجی کنیم
    2-از کاربرانی که در نوشتن داستانهای سال 96 شرکت داشتند نظرسنجی کنیم
    3-بین خودمون 4 نفر که آخرین بازماندگان نویسنده های زیباکده هستیم نظر سنجی کنیم
    زیباکده

    من با کاپ موافقم

    فکر کنم سایت با سالیانه موافقت کنه و از نظر سنجی بین خودمون 4 نفر موافقم.

    زیباکده

    مهرنوشش سالیانه خوبه فقط مدت انتظار رو برای بقیه بالا میبره. اگه دو تا کاپ باشه یکی سالیانه و یکی نیمه اول/دوم سال به نظر من بهتره و منم با نظرسنجی از خودمون چهار تا موافقم

  • ۱۶:۰۳   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها راستی یک پیشنهاد هم دارم....
    اولین کاپ نویسندگی همزمان با سال نو اهدا بشه و به مدت
    1-یکسال
    2-شش ماه
    به نویسنده برتر تعلق بگیره
    برای انتخاب نویسنده برتر سال 96 می تونیم
    1-از همه کاربران زیباکده نظرسنجی کنیم
    2-از کاربرانی که در نوشتن داستانهای سال 96 شرکت داشتند نظرسنجی کنیم
    3-بین خودمون 4 نفر که آخرین بازماندگان نویسنده های زیباکده هستیم نظر سنجی کنیم
    زیباکده

    من با کاپ موافقم

    فکر کنم سایت با سالیانه موافقت کنه و از نظر سنجی بین خودمون 4 نفر موافقم.

    زیباکده

    مهرنوشش سالیانه خوبه فقط مدت انتظار رو برای بقیه بالا میبره. اگه دو تا کاپ باشه یکی سالیانه و یکی نیمه اول/دوم سال به نظر من بهتره و منم با نظرسنجی از خودمون چهار تا موافقم

    زیباکده

    آخه من تا حالا ندیدم که زیباکده کاپ کوتاه مدت بده!

    آهان چرا دیدم! کاپ آشپزی دوره ای بود فکر کنم! آره اینم خوبه، البته زودتر باید پیشنهادش رو بدیم ببینیم اصلا قبول می کنن

  • ۱۶:۰۹   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها راستی من دو قسمت آخر رو خوندم. همین الان نقدم رو بگم.
    مهرنوش خیلی خوب نوشتی مخصوصا بخش اول نوشته ت عالیه، اینکه خیلی داستانها رو پوشش دادی خیلی خوب بود اما نقد من به تو اینه که بعضی صحنه های داستان رو جوری می نویسی انگار داری یک فیلم رو می بینی و برای ما تعریف می کنی ولی چون ما اونچه تو می بینی رو نمی بینیم و در واقع داریم نوشته می خونیم فهمیدن اونچه تو میخوای به ما منتقل کنی سخت میشه و من خیلی جاهای داستانت رو چندین بار مجبور میشم بخونم.
    مثلا این جملات رو خیلی قشنگتر می تونستی بنویسی:
    در میانه های راه یک رودخانه از میان این دو قلعه می گذشت که چندین پل، ارتباط جاده ای بین این دو شهر را مقدور می ساخت، وقتی پلین و همراهانش به یکی از پل ها نزدیک می شدند تجمع جمعیت زیادی از مردم توجهشان را جلب نمود، پل زیر بار فشار زیاد رفت وآمد های اخیر و بارش سنگین برف دوام نیاورده و در هم شکسته بود
    یا مثلا یه جا پیرمرد می گه : ولی ما برای تعمیر پل به برپاکردن داربست احتیاج داریم که یک کار زمانبر است! پلین: و راه حل سریعتر؟
    پیرمرد مکثی کرد و با صدایی که به خوبی شنیده نمی شد گفت: شاید اگر تعدادی اسب قوی داشتیم ...پلین: پس فورا شروع کنید، با اسب های ما

    خب اینجا باید بگی پیرمرد با اسبهای اینا میخواد چیکا کنه شاید برای خودت بدیهی باشه اما برای همه خواننده ها نه
  • ۱۶:۱۴   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    در مورد قسمت بهزاد
    بهزاد اگه من قبلا ندیده بودم که چقدر قشنگ می تونی بنویسی اینو نمی گفتم. واقعا این چندمین بار هست که با خوندن قسمت تو این حس بهم دست میده که بهزاد در یک زمان کم و زیر فشار و اجبار نوشته. نوشته هات حتی در قسمت راوی هم حالت محاوره ای پیدا کرده نه در افعال بلکه در انتخاب کلمات. میتونی جزییات داستانت رو کم کنی اگه وقتت کمه اما ازکیفیتت کم نکن
  • leftPublish
  • ۱۶:۳۰   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها راستی یک پیشنهاد هم دارم....
    اولین کاپ نویسندگی همزمان با سال نو اهدا بشه و به مدت
    1-یکسال
    2-شش ماه
    به نویسنده برتر تعلق بگیره
    برای انتخاب نویسنده برتر سال 96 می تونیم
    1-از همه کاربران زیباکده نظرسنجی کنیم
    2-از کاربرانی که در نوشتن داستانهای سال 96 شرکت داشتند نظرسنجی کنیم
    3-بین خودمون 4 نفر که آخرین بازماندگان نویسنده های زیباکده هستیم نظر سنجی کنیم
    زیباکده

    من با کاپ سالیانه موافقم.

    اگه هم 6 ماهه هست، بمونه دیگه. مثلا 6 ماه اول سال 97 فلانی شد. که خوب همیشه جلو اسمش باشه.

    در مورد رای گیری هم فکر کنم بین خودمون 4 تا. بعید میدونم کسی داستانها رو کامل خونده باشه با دقت. مخصوصا این آخری که از همه طولانی تر بود. 

  • ۱۶:۳۵   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    در مورد قسمت بهزاد
    بهزاد اگه من قبلا ندیده بودم که چقدر قشنگ می تونی بنویسی اینو نمی گفتم. واقعا این چندمین بار هست که با خوندن قسمت تو این حس بهم دست میده که بهزاد در یک زمان کم و زیر فشار و اجبار نوشته. نوشته هات حتی در قسمت راوی هم حالت محاوره ای پیدا کرده نه در افعال بلکه در انتخاب کلمات. میتونی جزییات داستانت رو کم کنی اگه وقتت کمه اما ازکیفیتت کم نکن
    زیباکده

    سلام 

    مرسی. آره من دو تا مشکل دارم. یکی اینکه زمان که خیلی میگذره واقعا همه چی رو فراموش میکنم. یکی اینکه باید توی یه فضای فشرده خودم رو به 3 توافقی که انجام دادم برسونم. یعنی من تنها کسی هستم توی این داستان که با هر 3 اقلیم توافق کردم که تا آخر جنگ چه اتفاقاتی مستقیما بین ما میفته. بقیه معمولا با یک اقلیم مستقیما توافق کردن.

    برای همین بار رسوندن همزمان هر سه داستان به محلی که پاس بدم به اقلیم کناریم خیلی زیاد شده. شاید بهتر باشه خود بچه ها هم یه بخشی ازین توافقات رو جفت و جور کنن که من مجبور نشم هر قسمت، فقط خودمو برسونم.

    منم سعیم رو بیشتر میکنم. 17

  • ۱۷:۲۱   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    در مورد قسمت بهزاد
    بهزاد اگه من قبلا ندیده بودم که چقدر قشنگ می تونی بنویسی اینو نمی گفتم. واقعا این چندمین بار هست که با خوندن قسمت تو این حس بهم دست میده که بهزاد در یک زمان کم و زیر فشار و اجبار نوشته. نوشته هات حتی در قسمت راوی هم حالت محاوره ای پیدا کرده نه در افعال بلکه در انتخاب کلمات. میتونی جزییات داستانت رو کم کنی اگه وقتت کمه اما ازکیفیتت کم نکن
    زیباکده

    سلام 

    مرسی. آره من دو تا مشکل دارم. یکی اینکه زمان که خیلی میگذره واقعا همه چی رو فراموش میکنم. یکی اینکه باید توی یه فضای فشرده خودم رو به 3 توافقی که انجام دادم برسونم. یعنی من تنها کسی هستم توی این داستان که با هر 3 اقلیم توافق کردم که تا آخر جنگ چه اتفاقاتی مستقیما بین ما میفته. بقیه معمولا با یک اقلیم مستقیما توافق کردن.

    برای همین بار رسوندن همزمان هر سه داستان به محلی که پاس بدم به اقلیم کناریم خیلی زیاد شده. شاید بهتر باشه خود بچه ها هم یه بخشی ازین توافقات رو جفت و جور کنن که من مجبور نشم هر قسمت، فقط خودمو برسونم.

    منم سعیم رو بیشتر میکنم. 17

    زیباکده

    خب من اعلام آمادگی می کنم. در مورد اقلیم ما به جز داستان مادونا و آندریاس دیگه چی بود؟

    من قصه مادونا رو خودم می نویسم. اگه قسمت دیگه ای هم هست بگو.

    ممنون که اینقد انعطاف داری و همیشه با روی خوش با نقد برخورد می کنی

  • ۱۷:۳۷   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 

    خب من اعلام آمادگی می کنم. در مورد اقلیم ما به جز داستان مادونا و آندریاس دیگه چی بود؟

    من قصه مادونا رو خودم می نویسم. اگه قسمت دیگه ای هم هست بگو.

    ممنون که اینقد انعطاف داری و همیشه با روی خوش با نقد برخورد می کنی

    زیباکده

    خواهش میکنم 26

    فعلا همین جریانه. باید یه جوری انجامش بدی که ما توی فتح قلعه آندریاس رو نیاز داریم 4 زودتر یعنی.

    بعدشم دیگه وقتی سیلورپاین بره شما از ما حمایت لوجستیک میکنید اما قبل از اینکه وارد جنگ بشید به نفع ما، ما توی مرز یه کاری میکنیم که اکسیموس ها دیگه جلوتر نمیان و بعدشم که داستان جنگ جهانی پیش میاد.

  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۶/۱۲/۵
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها راستی من دو قسمت آخر رو خوندم. همین الان نقدم رو بگم.
    مهرنوش خیلی خوب نوشتی مخصوصا بخش اول نوشته ت عالیه، اینکه خیلی داستانها رو پوشش دادی خیلی خوب بود اما نقد من به تو اینه که بعضی صحنه های داستان رو جوری می نویسی انگار داری یک فیلم رو می بینی و برای ما تعریف می کنی ولی چون ما اونچه تو می بینی رو نمی بینیم و در واقع داریم نوشته می خونیم فهمیدن اونچه تو میخوای به ما منتقل کنی سخت میشه و من خیلی جاهای داستانت رو چندین بار مجبور میشم بخونم.
    مثلا این جملات رو خیلی قشنگتر می تونستی بنویسی:
    در میانه های راه یک رودخانه از میان این دو قلعه می گذشت که چندین پل، ارتباط جاده ای بین این دو شهر را مقدور می ساخت، وقتی پلین و همراهانش به یکی از پل ها نزدیک می شدند تجمع جمعیت زیادی از مردم توجهشان را جلب نمود، پل زیر بار فشار زیاد رفت وآمد های اخیر و بارش سنگین برف دوام نیاورده و در هم شکسته بود
    یا مثلا یه جا پیرمرد می گه : ولی ما برای تعمیر پل به برپاکردن داربست احتیاج داریم که یک کار زمانبر است! پلین: و راه حل سریعتر؟
    پیرمرد مکثی کرد و با صدایی که به خوبی شنیده نمی شد گفت: شاید اگر تعدادی اسب قوی داشتیم ...پلین: پس فورا شروع کنید، با اسب های ما

    خب اینجا باید بگی پیرمرد با اسبهای اینا میخواد چیکا کنه شاید برای خودت بدیهی باشه اما برای همه خواننده ها نه
    زیباکده

    سلام

    راست می گی فرک جون، من تو این سیزن همزمان باید پیشرفت اتفاق های خیلی زیادی رو پوشش بدم و همینطور که می بینی قسمت های من متن های خیلی طولانی داره و همیشه فکر می کنم که ممکنه بقیه حوصله نداشته باشن یه متن به این بلندی رو بخونن، برای همین بعضی از جزییات رو برای حفظ سرعت داستان کم می کنم، اینجا هم فکر کرده بودم استفاده از اسب ها بجای داربست که مثلا به دلیل قدرتشون و پاهای بلندشون می تونن توی آب رودخونه وایسن و بناها روی اونها بشینن و پل رو تعمیر کنن احتمالا نیازی به توضیح نداره!

    سعی می کنم از این به بعد بیشتر با جزییات بنویسم.

  • leftPublish
  • ۱۰:۵۳   ۱۳۹۶/۱۲/۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها راستی من دو قسمت آخر رو خوندم. همین الان نقدم رو بگم.
    مهرنوش خیلی خوب نوشتی مخصوصا بخش اول نوشته ت عالیه، اینکه خیلی داستانها رو پوشش دادی خیلی خوب بود اما نقد من به تو اینه که بعضی صحنه های داستان رو جوری می نویسی انگار داری یک فیلم رو می بینی و برای ما تعریف می کنی ولی چون ما اونچه تو می بینی رو نمی بینیم و در واقع داریم نوشته می خونیم فهمیدن اونچه تو میخوای به ما منتقل کنی سخت میشه و من خیلی جاهای داستانت رو چندین بار مجبور میشم بخونم.
    مثلا این جملات رو خیلی قشنگتر می تونستی بنویسی:
    در میانه های راه یک رودخانه از میان این دو قلعه می گذشت که چندین پل، ارتباط جاده ای بین این دو شهر را مقدور می ساخت، وقتی پلین و همراهانش به یکی از پل ها نزدیک می شدند تجمع جمعیت زیادی از مردم توجهشان را جلب نمود، پل زیر بار فشار زیاد رفت وآمد های اخیر و بارش سنگین برف دوام نیاورده و در هم شکسته بود
    یا مثلا یه جا پیرمرد می گه : ولی ما برای تعمیر پل به برپاکردن داربست احتیاج داریم که یک کار زمانبر است! پلین: و راه حل سریعتر؟
    پیرمرد مکثی کرد و با صدایی که به خوبی شنیده نمی شد گفت: شاید اگر تعدادی اسب قوی داشتیم ...پلین: پس فورا شروع کنید، با اسب های ما

    خب اینجا باید بگی پیرمرد با اسبهای اینا میخواد چیکا کنه شاید برای خودت بدیهی باشه اما برای همه خواننده ها نه
    زیباکده

    سلام

    راست می گی فرک جون، من تو این سیزن همزمان باید پیشرفت اتفاق های خیلی زیادی رو پوشش بدم و همینطور که می بینی قسمت های من متن های خیلی طولانی داره و همیشه فکر می کنم که ممکنه بقیه حوصله نداشته باشن یه متن به این بلندی رو بخونن، برای همین بعضی از جزییات رو برای حفظ سرعت داستان کم می کنم، اینجا هم فکر کرده بودم استفاده از اسب ها بجای داربست که مثلا به دلیل قدرتشون و پاهای بلندشون می تونن توی آب رودخونه وایسن و بناها روی اونها بشینن و پل رو تعمیر کنن احتمالا نیازی به توضیح نداره!

    سعی می کنم از این به بعد بیشتر با جزییات بنویسم.

    زیباکده

    سلام مهرنوش عزیز

    به نظر من با توجه به شرایطت می تونی یک مقدار از جزییات رو کم کنی، منظورم اینه که مثلا اگه قرار هست سه تا اتفاق رو با جزییات بگی که وقت اجازه نمیده دو تا رو با جزییات بگو و یکی رو کلی. به نظرم اینطوری بهتره چون وقتی وارد جزییات بشی ولی توضیحاتت رو نیمه کاره بذاری به متن آسیب میزنه ولی مثلا میشه کلا یک اتفاق رو به صورت کلی گفت. مثلا اگه به چند بخش تقسیم کنیم اینکه پلین ارتش رو چند دسته کرد و خودش با یک دسته اومد و شرایط مردم رو دید/توضیح چگونگی تقسیم و اعزام ارتش و توصیف وضعیت شهر/نحوه مدیریت پلین و کمک نیروی ارتش به مردم//مواجه شدن با مشکل پل//کمک گرفتن پلین از مردم عادی و متخصص کار/

    یکی از این قسمتها رو می تونی در یک خط به صورت کلی بگی یا مثلا یکی رو کلا حذف کنی....

    اینا البته سلیقه نویسنده اس من خواستم منظورمو بگم که اینجوری مثال زدم. امیدوارم تونسته باشم منظورمو خوب بیان کنم.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۶/۱۲/۱۳۹۶   ۱۴:۰۹
  • ۱۰:۵۶   ۱۳۹۶/۱۲/۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    در ضمن بچه ها من سر قولم موندم و قسمت اولم رو در اولین روز هفته نوشتم و اگه شما سر حرفتون بمونید من قسمت دوم خودم رو هم می نویسم.
  • ۱۲:۰۱   ۱۳۹۶/۱۲/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    مرسی فرک خوب بود. قبلانم گفتم، کلا 5 قسمت دیگه نفری میتونیم بنویسیم. هم ریتم رو حفظ کنیم هم سعی کنیم قسمت های خوبی بنویسیم.
    من اگه بتونم عصر میام یه قسمت مینویسم. یه فردا نهایتا. اگه قبل از من مهرنوش(یا احیانا نوشان) بنویسن که چه بهتر.
  • ۱۷:۱۴   ۱۳۹۶/۱۲/۶
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    آفرین فرک جون
    داستان رو خیلی زیبا نوشته بودی و من مثل همیشه از خوندنش لذت بردم ولی خوب من انتظار داشتم که بعد از این وقفه طولانی یکمی طولانی تر و با پرداختن به موضوعات بیشتری شروع کنی، منتظر قسمت بعدی در اولین فرصت هستم.
  • ۱۱:۰۰   ۱۳۹۶/۱۲/۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    من یه قسمت نوشتم. بیاید نظر بدید و ادامه بدیم.
  • ۱۳:۰۴   ۱۳۹۶/۱۲/۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    آفرین آقا بهزاد، این قسمت عالی بود، بهترین قسمت شما در این سیزن
  • ۱۶:۱۱   ۱۳۹۶/۱۲/۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بچه ها من نوشتم ولی به دلیل شدت مشغله خودم نتونستم بخونم که چی نوشتم، شب از خونه می خونم و اصلاح می کنم، اگر نظری داشتید بنویسید، ممنون و خدانگهدار.
  • ۱۷:۳۲   ۱۳۹۶/۱۲/۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی کاپ قدمت 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    ممنون مهرنوش. داستان تو هم خیلی خوب بود. هیجان دوباره به این سیزن برگشت
    در حد چندتا مشکل تایپی من دیدم که شب اصلاح کن. چیز خاصی دیگه نبود.
  • ۲۲:۵۲   ۱۳۹۶/۱۲/۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    ممنون آقا بهزاد، تا جایی که تونستم پیدا کنم، اشکالات تایپی رو برطرف کردم.
  • ۰۹:۴۳   ۱۳۹۶/۱۲/۸
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بچه ها سلام من چند روزه میخوام بنویسم ولی چون همه چی یادم رفته بود مجبور شدم برم داستان و از اول بخونم که خودش یک هفته طول کشید حالا که تموم شده میتونم بنویسم
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان