خانه
537K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۰:۴۰   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده

    تشکر نوشان جون برای روی بازت در پذیرش انتقادات 18

    در مورد انتقاد شماره 3: خوب طبیعتا وقتی یک گروه بزرگ با مقام خیلی بالا مثل وزیر اعظم وارد یک پایتخت می شه حتما درخواست یا پیام مهمی داره، گروه اکسیموس هیچ پیام یا خواسته ی مهمی مطرح نکرد و حرف های غیر ضروری مثل اعلام خبر آزاد شدن خاک اکسیموس و شروع حمله به خاک دزرتلند رو عنوان کرد که هیچ نیازی نبود برای این اخبار چنین کاروانی اعظام بشه بخصوص در سیلورپاین که هنوز  وضعیت خیلی با ثباتی پیدا نکرده و جنگ قدرت داخلی در جریانه

    پس بدیهی بود که تیم سیاسی آکوییلا از این اقدام همسایشون تعجب کنند و سعی کنند یک معنی و هدف برای اینکار پیدا کنند.

    زیباکده

    چقدر من غلط تایپی داشتم با گوشی تایپ کردنم دردسره ها

    مهرنوش من باز گیج شدم بزار یه بار اتفاقاتی که افتاده رو با هم مرور کنیم

    توی قسمت بیست و سوم آکوییلا توی شورای سلطنتی مطرح کرد که میخواد با باسمن ها رابطه دوستانه برقرار کنه. توی قسمت بعدی که من نوشتم که میشه قسمت 26 همون اول معلوم میشه یه هیئت باسمونی داره میاد سیلورپاین. یعنی قصدی که سری قبل داشته آکوییلا اینجا زمینه اجراش داره فراهم میشه من از نامه نگاری های احتمالی که آکوییلا با تکاما این وسط داشته فاکتور گرفتم ولی تو فکرم این بوده که وقتی آکوییلا چراغ سبز نشون میده برای شروع مذاکرات یه دیدارهایی باید صورت بگیره که از اونجایی که آکوییلا ترجیح میده تا کشته شدن اسپروس از قصر بیرون نره بنابراین اونا میان قسمت بعدی من قسمت سی امه که برای جلوگیری از بلند شدن بیش از حد داستان و لزوم پرداختن به درگیری تو کلبه سویر من فقط نوشتم باسمن ها رسیدن و از مذاکراتشون چیزی ننوشتم جنگ دریایی ریورزلند با باسمن های سیلورپاین نما قسمت 27 ام نوشته شده انگار که قبل از اینکه مذاکرات اصلی شروع بشه یه توافقاتی ضمنی ای صورت گرفته که باسمن ها به کشتی سیلورپاینی دسترسی داشتن. و فقط به کشتی مثلا به یونیفرم ( اونموقع نمیدونم یونیفرم بوده یا نه) دسترسی نداشتن اینجا هدف نشون دادن مذاکرات سطحی و توافقات سطحی بوده انگار باسمن ها مثلا فقط چنتا کشتی قرض کردن از سیلورپاین تا هیئتشون برسه و مذاکره کنن و روابط برقرار بشه

    ولی تو قسمت آخری که نوشتم اینجا دیگه قشنگ معلوم میشه مذاکرات دو طرف حول حوش چه موضوعاتی بوده و چه منافعی برای دو طرف داشته

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۲۸/۸/۱۳۹۷   ۱۰:۴۲
  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده

    تشکر نوشان جون برای روی بازت در پذیرش انتقادات 18

    در مورد انتقاد شماره 3: خوب طبیعتا وقتی یک گروه بزرگ با مقام خیلی بالا مثل وزیر اعظم وارد یک پایتخت می شه حتما درخواست یا پیام مهمی داره، گروه اکسیموس هیچ پیام یا خواسته ی مهمی مطرح نکرد و حرف های غیر ضروری مثل اعلام خبر آزاد شدن خاک اکسیموس و شروع حمله به خاک دزرتلند رو عنوان کرد که هیچ نیازی نبود برای این اخبار چنین کاروانی اعظام بشه بخصوص در سیلورپاین که هنوز  وضعیت خیلی با ثباتی پیدا نکرده و جنگ قدرت داخلی در جریانه

    پس بدیهی بود که تیم سیاسی آکوییلا از این اقدام همسایشون تعجب کنند و سعی کنند یک معنی و هدف برای اینکار پیدا کنند.

    زیباکده

    چقدر من غلط تایپی داشتم با گوشی تایپ کردنم دردسره ها

    مهرنوش من باز گیج شدم بزار یه بار اتفاقاتی که افتاده رو با هم مرور کنیم

    توی قسمت بیست و سوم آکوییلا توی شورای سلطنتی مطرح کرد که میخواد با باسمن ها رابطه دوستانه برقرار کنه. توی قسمت بعدی که من نوشتم که میشه قسمت 26 همون اول معلوم میشه یه هیئت باسمونی داره میاد سیلورپاین. یعنی قصدی که سری قبل داشته آکوییلا اینجا زمینه اجراش داره فراهم میشه من از نامه نگاری های احتمالی که آکوییلا با تکاما این وسط داشته فاکتور گرفتم ولی تو فکرم این بوده که وقتی آکوییلا چراغ سبز نشون میده برای شروع مذاکرات یه دیدارهایی باید صورت بگیره که از اونجایی که آکوییلا ترجیح میده تا کشته شدن اسپروس از قصر بیرون نره بنابراین اونا میان قسمت بعدی من قسمت سی امه که برای جلوگیری از بلند شدن بیش از حد داستان و لزوم پرداختن به درگیری تو کلبه سویر من فقط نوشتم باسمن ها رسیدن و از مذاکراتشون چیزی ننوشتم جنگ دریایی ریورزلند با باسمن های سیلورپاین نما قسمت 27 ام نوشته شده انگار که قبل از اینکه مذاکرات اصلی شروع بشه یه توافقاتی ضمنی ای صورت گرفته که باسمن ها به کشتی سیلورپاینی دسترسی داشتن. و فقط به کشتی مثلا به یونیفرم ( اونموقع نمیدونم یونیفرم بوده یا نه) دسترسی نداشتن اینجا هدف نشون دادن مذاکرات سطحی و توافقات سطحی بوده انگار باسمن ها مثلا فقط چنتا کشتی قرض کردن از سیلورپاین تا هیئتشون برسه و مذاکره کنن و روابط برقرار بشه

    ولی تو قسمت آخری که نوشتم اینجا دیگه قشنگ معلوم میشه مذاکرات دو طرف حول حوش چه موضوعاتی بوده و چه منافعی برای دو طرف داشته

    زیباکده

    سلام نوشان جون

    خوب این روند مذاکرات با باسمون ها که روند نسبتا خوبی در اومد و مشکلی نداشت، حالا اون موضوع قایق ها هم می تونه حتی شیطونی باسمون ها باشه که شبیه قایق های شما ساختن و حتی ممکنه به شما نگفته باشن که اصلا موضوع مهمی نیست و سناریو مذاکرات با اونها درست پیش رفته، حتمن هم بین آکوییلا و تکاما نامه های محرمانه ی زیادی رد و بدل شده که توی داستان بهش نپرداختیم ولی در پس زمینه جزو بدیهیات هست.

    ولی موضوعی که من بهش اشاره کردم که اصلا مربوط به این مسئله نیست!

  • ۱۳:۰۴   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    پس من درست متوجه موضوع نشدم
  • ۱۳:۰۹   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
  • ۱۳:۱۲   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان جون منظور من این بود که در کنار این اتفاقات شما میزبان یه گروه بزرگ اکسیموس هم بودید که وزیر اعظم اکسیموس به همراه 50 نفر اومده بود پیش آکوییلا
    و حرف و درخواست مشخصی هم مطرح نکرد، خوب حالا آکوییلا و درباریانش فکر نمی کنند که چی شد؟ جریان چی بود؟
    مثلا امروز وزیر امور خارجه انگلیس اومده ایران، فکر کن هیچ حرف و پیام و درخواستی نداشته باشه! خوب بعدا وزارت خونه خارجه و اطلاعات ایران تحقیق می کنه ببینه وات د فار؟؟؟
  • leftPublish
  • ۱۶:۲۱   ۱۳۹۷/۸/۲۸
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    خو اينكه اومدن مذاكره براي ايجاد رابطه كافي نيست يعني؟
    ميتونم يه چي بهش اضافه كنم ولي خودم فك ميكردم كافيه الان مي تونن كاستد و سنگ و جواهر بخرن و تو سيلورپاين ول بچرخن
  • ۱۱:۴۷   ۱۳۹۷/۸/۲۹
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    خو اينكه اومدن مذاكره براي ايجاد رابطه كافي نيست يعني؟
    ميتونم يه چي بهش اضافه كنم ولي خودم فك ميكردم كافيه الان مي تونن كاستد و سنگ و جواهر بخرن و تو سيلورپاين ول بچرخن
    زیباکده

    15 15 15

    آهان فهمیدم چی شد! احتمالا تو قسمتی که من چند ساعت بعد به داستانم اضافه کردم رو نخوندی برای همین اصلا در جریان چیزی که من می گم نیستی، اگر فرصت داشتی از بعد از موضوع حمله پلین به قلعه دوباره بخون 4

  • ۱۲:۴۷   ۱۳۹۷/۸/۲۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    نوشان : 
    خو اينكه اومدن مذاكره براي ايجاد رابطه كافي نيست يعني؟
    ميتونم يه چي بهش اضافه كنم ولي خودم فك ميكردم كافيه الان مي تونن كاستد و سنگ و جواهر بخرن و تو سيلورپاين ول بچرخن
    زیباکده

    15 15 15

    آهان فهمیدم چی شد! احتمالا تو قسمتی که من چند ساعت بعد به داستانم اضافه کردم رو نخوندی برای همین اصلا در جریان چیزی که من می گم نیستی، اگر فرصت داشتی از بعد از موضوع حمله پلین به قلعه دوباره بخون 4

    زیباکده

    مهرررررنوش، وای خدایا منم خیلی گیج شده بودم! تو اینو بعدا اضافه کردی چون منم نخونده بودمش و دیروز خوندم اینقد برام عجیب بود که چرا اصلا اینو یادم نبود.

    احتمال زیاد نوشانم نخونده

  • ۱۳:۲۴   ۱۳۹۷/۸/۲۹
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    نوشان : 
    خو اينكه اومدن مذاكره براي ايجاد رابطه كافي نيست يعني؟
    ميتونم يه چي بهش اضافه كنم ولي خودم فك ميكردم كافيه الان مي تونن كاستد و سنگ و جواهر بخرن و تو سيلورپاين ول بچرخن
    زیباکده

    15 15 15

    آهان فهمیدم چی شد! احتمالا تو قسمتی که من چند ساعت بعد به داستانم اضافه کردم رو نخوندی برای همین اصلا در جریان چیزی که من می گم نیستی، اگر فرصت داشتی از بعد از موضوع حمله پلین به قلعه دوباره بخون 4

    زیباکده

    یییااااااا استخدووووس تازه فهمیدم چی شد

    اصلا به گیرنده اتون دست نزنید مشکل از مرکزه

    من خونده بودم اتفاقا ولی برنامه ام برای پرداختن به گروه اکسیموس تو این قسمت نبود تو قسمت بعدی بهش می پردازم اصلا نگرانش نباش یه جور فلش بک طور بهش می پردازم که روند داستان به مشکل نخوره من فک کردم اگر الان بهش بپردازم زوده نگو دیره

    فلش بک میزنم که درست در بیاد

  • ۱۳:۴۱   ۱۳۹۷/۸/۲۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    نوشان : 
    خو اينكه اومدن مذاكره براي ايجاد رابطه كافي نيست يعني؟
    ميتونم يه چي بهش اضافه كنم ولي خودم فك ميكردم كافيه الان مي تونن كاستد و سنگ و جواهر بخرن و تو سيلورپاين ول بچرخن
    زیباکده

    15 15 15

    آهان فهمیدم چی شد! احتمالا تو قسمتی که من چند ساعت بعد به داستانم اضافه کردم رو نخوندی برای همین اصلا در جریان چیزی که من می گم نیستی، اگر فرصت داشتی از بعد از موضوع حمله پلین به قلعه دوباره بخون 4

    زیباکده

    یییااااااا استخدووووس تازه فهمیدم چی شد

    اصلا به گیرنده اتون دست نزنید مشکل از مرکزه

    من خونده بودم اتفاقا ولی برنامه ام برای پرداختن به گروه اکسیموس تو این قسمت نبود تو قسمت بعدی بهش می پردازم اصلا نگرانش نباش یه جور فلش بک طور بهش می پردازم که روند داستان به مشکل نخوره من فک کردم اگر الان بهش بپردازم زوده نگو دیره

    فلش بک میزنم که درست در بیاد

    زیباکده

    نوشان اگه بخوای من می تونم توی قسمت خودم بهش بپردازم

  • leftPublish
  • ۱۱:۵۳   ۱۳۹۷/۹/۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بچه ها فرك ديروز ميخواست منتشر كنه من تو خصوصي ازش خواستم به موضوع گروه اكسيموسي تو سيلور پاينم بپردازه ديگه چند بار هي با هم مذاكره كرديم تا فرك بنويستش ديگه ببخشيد فك كنم همين نكته باعث شد نتونه منتشر كنه به موقع
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۷/۹/۱
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها من نوشتم.
    از تاخیر پیش آمده عذر میخوام. نوشان مرسی بابت حمایت.
    امیدوارم بتونید امروز بخونید و نظراتتون رو بگید.
    ممنون
  • ۱۲:۱۱   ۱۳۹۷/۹/۳
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    آخرین مهلت نوشتن قسمتها:
    -نوشان:شنبه 26 آبان
    -فرک:چهارشنبه 30 آبان
    -مهرنوش: سه شنبه 6 آذر
    -بهزاد:دوشنبه 12 آذر

    مهرنوش جون نوبت توئه
  • ۱۳:۱۹   ۱۳۹۷/۹/۳
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها من نوشتم.
    از تاخیر پیش آمده عذر میخوام. نوشان مرسی بابت حمایت.
    امیدوارم بتونید امروز بخونید و نظراتتون رو بگید.
    ممنون
    زیباکده

    سلام فرک جون آفرین بهت ، یکجورهایی پس و پیش شدن روایت هامون رو پوشش دادی 18

    خیلی عالی شد، من به تو و آقا بهزاد پیشنهاد می کنم که روی دیالوگ های رد و بدل شده بین شخصیت های و سرباز های دزرتلندی و ریورزلندی تمرکز کنند و چیزهای خوبی ازشون در بیارن

    از همه ی زاویه ها مثل قدرشناسی و تناقض ناشی از اینکه در جنگ قبلی دشمن بودن و حالا دوست هستن و تفاوت های فرهنگی و رقابت و دوستی و احترام و همه چی

    فکر کنم خیلی عالی می شه من دارم برای خودم و زمانی که با هم دوست می شیم روی این موضوعات کار می کنم 4

  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۷/۹/۳
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    سلام بچه ها، ببخشید من خیلی این روزها درگیر شدم، اما از خوندن قسمت های جفتتون لذت بردم
    انتقادت ها و بحث های این صفحه رو خوندم و اغلب به جا بود.
    از الان باید برم تو فکر قسمت خودم که تاخیر نداشته باشم!
  • ۲۳:۰۰   ۱۳۹۷/۹/۳
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها من نوشتم.
    از تاخیر پیش آمده عذر میخوام. نوشان مرسی بابت حمایت.
    امیدوارم بتونید امروز بخونید و نظراتتون رو بگید.
    ممنون
    زیباکده

    سلام فرک جون آفرین بهت ، یکجورهایی پس و پیش شدن روایت هامون رو پوشش دادی 18

    خیلی عالی شد، من به تو و آقا بهزاد پیشنهاد می کنم که روی دیالوگ های رد و بدل شده بین شخصیت های و سرباز های دزرتلندی و ریورزلندی تمرکز کنند و چیزهای خوبی ازشون در بیارن

    از همه ی زاویه ها مثل قدرشناسی و تناقض ناشی از اینکه در جنگ قبلی دشمن بودن و حالا دوست هستن و تفاوت های فرهنگی و رقابت و دوستی و احترام و همه چی

    فکر کنم خیلی عالی می شه من دارم برای خودم و زمانی که با هم دوست می شیم روی این موضوعات کار می کنم 4

    زیباکده

    8 ممنون

    باشه مهرنوش جون

  • ۱۵:۱۵   ۱۳۹۷/۹/۶
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها، من دارم تمرکز می کنم که قسمت خودمو بنویسم.
  • ۲۰:۵۴   ۱۳۹۷/۹/۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    مهرنوش جون من قسمتت رو خوندم قشنگ بود.
    فقط اون بخشی که قرار هست کلارا به دوستاش توی سیلورپاین بگه بیان اسیرهای دزرتلندی رو تحویل بگیرن، ببین متوجه م که کلارا دوست داره اکوییلا رو بی اعتبار کنه در عین حال دندون اسب پیشکشی رو نمیشمره ، اما باز هم این بخش برام قابل تصور نیست خوب. مثلا اینکه تا این حد اوضاع سیلورپاین به هم ریخته و خارج از کنترل اکوییلا نیست که هزار رو خورده ای اسیر بیان و اصلا شهربان تعیین شده توسط حکومت مرکزی نفهمه مگه اینکه طرفدارای اسپروس قبلا اختیار این شهر رو گرفته باشن، بعد این کار برای گودریان خیلی توهین امیز هست. یه جور بازی دادنه، ...
    کلا لطفا این بخش رو بیشتر توضیح بده
  • ۰۸:۴۸   ۱۳۹۷/۹/۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش جون منم خوندم قسمت قشنگی بود آفرین دو قسمتشو خوب نفهمیدم
    ما تعداد قابل توجهی منجنیق و دژکوب را در سایه ی یک آرایش ضد سواره نظام وارد جنگ می کنیم و دعا می کنیم که حمله این تعداد وسیله ی تهاجمی به دیوار های قلعه فرصت تحلیل درست را سلب کرده وآنها از تصمیمان محافظه کارانه دور کند، دفاع پیاده نظام ما و سپس یورش سواره نظام سنگین اسلحه تلفات محلکی به آنها وارد می کند در حالی که از میان رفتن منجنیق ها برای ما تبعاتی در پی ندارد.
    فک میکنم از قصد این قسمت و خلاصه نوشتی که متنت ادبی تر بشه این که من این قسمت و نفهمیدم ربطی به نگارش تو نداره یعنی نقد به تو نیست فقط توضیح بیشتری میخوام
    در مورد اسیرهای سیلورپاینی هم اینجا توضیح بده ما باید چی کار کنیم
    خداااااییی مهرنوش این همه تیریک جنگی رو از کجا میاری ایول واقعا
  • ۰۸:۴۹   ۱۳۹۷/۹/۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    با فرک موافقم اوضاع سیلورپاین هنوز خیلی به هم نریخته باید یه راهی پیدا کنیم که آکوییلا نفهمه مگه اینکه بگیم تو لیتور اسکاردان یه کارهایی بکنه
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان