خوب نوشان جون من خوندم
اول از همه آفرین که در حالیکه داستانت نمی یومد و آماده نبودی که نوبتت بشه از پسش براومدی
دوم اینکه تشریح وضعیت لابر و شینتا خیلی خوب بود و البته جا داشت که یکم بیشتر بهش پرداخته بشه
از این نظر خیلی خوب بود
سوم اینکه خیلی تعجب کردم در حالی که خودت صحنه ی کشته شدن کارل اوپولن فرمانده پیاده نظام ارتش سیلورپاین رو نوشتی بعدش اصلا بهش نپرداختی! و کلا انگار یک سرباز عادی مرد! بالاخره شانی ناراحتی چیزی! بخصوص که خارج از سیلورپاین، مادرش در دربار اکسیموس نفوذ و جایگاه قابل توجهی داشت.
اما در مورد داستان های اونسر دنیا!
از اونجاش که افکت غرق شدن کشتی های لجستیکی باسمن ها رو در تامین غذاشون اینقدر مهم دیدی که در واقع اثرش اینقدر سریع نیست و شاید اثر سربازان جایگزین در کل مهمتر از تدارکات غذایی باشه که بگذریم فضا سازی، متن و روایت این قسمت عالی بود ولی محتوا اصلا با ذهن من همخونی نداره
ولی با اینکه کلا با بزرگ شدن این قسمت داستان خیلی اوکی نیستم داستانش خیلی برام باحال بود.
ولی از نظر محتوایی 2 تا اشکال جدی باهاش دارم
اول از نظر منطق و باور پذیری هست که اگر این یارو کیتایا اینقدر خفن هست و به چنین جادوهای قدرتمندی دسترسی داره چطور نمی تونه چند نفر آدم رو از طریق جادو تو کمپ خودش کنترل کنه و اصلا چرا تابحال حساب تکاما و بقیه ی شاه و ملکه های دنیا رو نرسیده؟
اگر هم اونقدر قوی نیست در مورد محدودیت های قدرتش هیچ جایی ننوشتیم!
دوم اینکه جادوی کتیبه ها و جادوی متقابل و جادوی کتیبه ی گل سوزان همش یک چیز بود و قرار بود افکتش در حد تغییر نتیجه ی جنگ نباشه و حالا اگر اینها رو تفکیک کنیم و بخوایم اینجوری روایت کنیم که همه ی این پیدا کردن و باطل کردن ها داره نتیجه ی آینده ی دنیا رو رقم می زنه و اسپروس به این دلیل ناجیه که این جادو رو پیدا کنه و اون جادو رو باطل کنه! اولا که برخلاف توافقمون هست و دوم اینکه واقعا حتی باحال هم نیست که همه ی شخصیت هامون در دنیای واقعی اینطوری سرکار باشن
من ترجیح می دادم که اسپروس حتی اگر می خواست نقش یک ناجی روبازی کنه کلا دم و دستگاه جادو و جادوگر ها رو بهم می ریخت و بقیه رو تو پیام خصوصی می گم
چند مورد اشتباه تایپی هم هست مثل: دردی که در دی نوشته شده
وگامانس که وگانس نوشته شده
ساعتی بعد پادشاه و همراهش عزم بازگشتند
و اونجا که به ژاویر و الوی اشاره کردی پیشنهاد می کنم که یه بیوگرافی کوچیک ازشون بدی.