از پائولو کوئیلو چی می دونی؟

دیروز یه دختری رو تو مترو دیدم غرق در "بریدا"....منم غرق در افکارم شدم که:آیا کوئیلو رو می شناسه و داره کتابش رو می خونه یا ندیده و نشناخته تحت تعالیم زیرکانه ی این فراماسونر رفته.

کیا "کیمیاگر" رو خونده اند؟

سلام من یکی از کتاباشو خوندم ولی یادم نیس
بیشتر حالت داستانک داشت
چیزای خوبی راجع به کوییلو نشنیدم نمیدونم آیا صحت داره یا نه؟

یک نویسنده برزیلیه . سبقه خانوادگی نویسندگی هم نداره . هم ترانه سرا بوده هم نویسنده . کیمیاگر پرفروشترین کتابشه و از بین کتابهاش غیر از کیمیاگر کتاب های شیطان و دوشیزه پریم ، ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد ، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم و جادوگر پورتوبلو رو خوندم . اون وقت رو چه حساب ؟!!

من کتاباشو خوندم و خیلی هم طرز فکرشو دوست دارم بنظرم نمیاد چیز بدی گفته باشه یا جای کسی رو تنگ کرده باشه در ضمن پیجشم لایک کردم همیشه از پستای قشنگش لذت میبرم

سارا جان چی شنیدی شما ؟

چندین سال پیش یه کتاب ازش خوندم و دوست داشتم.

من شنیدم که میگن داره طرز فکر جدیدی رو تو ایران باب میکنه که مردم رو به سمت دیگه ای بکشونه و نفوذ کنه تو ذهن مردم و اونا رو به سمت دیگه ای سوق بده مثه یه عرفان جدید که دین اسلام واسشون کمرنگ بشه ......من این مطلبو تو یه مقاله خوندم یه ماه پیش که اون خیلی قشنگ توضیح داده بود الان دقیقا یادم نیس ولی دیگه منم تحقیق نکردم که ببینم درست میگه یا نه

خوب آیا کسی که این تاپیک رو زده نباید بیاد بگه میخواسته چی بگه؟ آیا ؟

من واقعا منظور ایشون رو متوجه نمیشم . مثلا کتاب کنار رود پیدرا .... بیشتر مضمون عرفانه و مسیر سختی که پیش روی کسی که در این راه قدم میگذاره . همین الان داخل ایران هم جمع های عرفانی هستن و کسی هم مقابلشون قرار نمیگیره .یا مثلا شیطان و دوشیزه پریم که من خیلی بهش علاقه دارم تمثیلی از مردمی هست که فکر میکنن خیلی عاقل و عالم و دیندارن اما همش با ورود یک غریبه به اونجا به هم می ریزه و نشون میده تمام مدت شاید همون چوبه دار وسط میدون میتونست به اونها تقوا رو یادآوری کنه یعنی ترس از خشم خدا !!!
من برداشت این بوده نمی دونم این دوستمون که میگه شیطان پرستی و .... بر چه اساس این حرف رو می زنن و دلایل مستندشون چیه !

منم یه کتاب ازش خوندم اصلا خوشم نیومد!

فکرکنم اسمش یازده دقیقه بود اگه اشتباه نکرده باشم!

بریدا از نظر مفهومی خیلی سنگینه نیاز به تقکر عمیق تو موضوعاتش داره. تو این کتاب و در میون داستان مباحثی مثل نیمه گمشده ، فلسفه آفرینش و رسیدن به عشق پرودگار و جادوگری ( سنت خورشید و سنت ماه) و .... مطرح می شه که کوئلیو با قلم تاثیر گذارش خیلی راحت می تونه خواننده رو تشویق به تفکر راجع به این موضاعات بکنه و مبحث نیمه گمشده و رسالت آدمها در این دنیا برای یافتن نیمه گمشده شان، ایده ایه که توسط خیلی از فیلسوفان مثل افلاطون هم مطرح شده.

عزیز فکر کردی این کتاب رو فقط برای ایرانیا نوشته یکم دیدتونو بازتر کنید دلیلی نداره یه نویسنده توانا بخواد کسی رو وادار به ترک دین یا عقیده منه فقط دیدگاه خودشو مطرح میکنه هرکی دوست داشت میپذیره هرکسی هم دوست نداشت نه

من كاري به جنبهء فراماسونريش ندارم، مهم اينه از خوندنِ كتابهاش خيلي لذت ميبرم:)
خيليا بوف كور صادق هدايت رو خوندن، ايا خودكشي كردن؟!! نمونه ش من...
پس بستگي داره حالت موقع خوندن كتاب چطور باشه و چ چيزي از كتاب بخواي...

یعنی قربون دهنت باران جان ... از کی مغز من ارور داده دنبال یه نمونه می گشتم خوب گفتی . صادق هدایت دیگه از دونستن زیادی به پوچی رسیده بود

من هم كيمياگر، هم كنار رودخانه پيدرا، هم الف، هم ي كتاب بود راجع به خودكشي، همه شو خوندم... كتاب كنار رودخانه پيدرا نشستم رو هم ب انگليسي خوندم و هم ب فارسي، و قشنگ معلوم بود چطور تو ترجمهء فارسيش متاسفانه دست برده بودن!:/ جاييش ك گفته بود "خدا هم مذكر هست و هن مونث، بخاطر همينِ ك جنس مونث ميتونه راحت باهاش ارتباط برقرار كنه بدون هيچ ترس و دلهره اي"، تو ترجمه نيوورده بود. البته مترجما باهم فرق ميكنن اما كتابي ك خونده بودم نداشت اين قسمتو. شايد هم نذاشتن ك بياره!:|

با تمامِ احترامي ك براي نظر صاحب تاپيك قائلم اما اصلا از بيان كردن چنين مسئله اي خوشم نيومد! براي شيطان پرستي ده ها هزار سي دي ساختن، كه فلان عدد و فلان شيء و فلان رنگ و فلان حركت و ... از خصوصيات اين گروهِ، يعني اگه بخوايم مغز و ذهن مون رو با اين جور چرنديات (!) پر كنيم كه اصلا نبايد جنب بخوريم، يا دست از پا خطا كنيم! اونوقت ذهنمون درگير فرعيات ميشه و از اصل جا ميمونيم و ميشيم همون جاهلاني ك ازشون نفرت داريم...

اصلا اكثر كتابهاش جنبهء فلسفي و اعتقادي شديد داره، كلا با درگيريهاي ذهنش نميتونه كنار بياد و اونها رو ب زبون مياره و مينويسه. باز هم اكثر نويسنده ها درگيريهاي حل نشده ذهنشون رو مينويسن، وگرنه نميتونن انقدر پروبال بهشون بدن و بكنن ٢٠٠-٣٠٠ صفحه!
كلا ما مردم حاشيه دوستي هستيم..

باران مهر جان به نظر من هم پائولو کوئیلو یکی از همون آدمهایی هست که به خاطر رد شدن از دید سطحی داره چند گانه به مسائل نگاه میکنه و البته فراتر و این فرابینی همیشه برای عده ای جای سوءتفاهم میاره

سلام به همه ی دوستان خوب و گل و کتابخونم.شرمنده ام از این همه تاخیر.
همه ی نظراتتون رو خوندم و به مرور مطالبی رو از پائولو کوئیلو براتون می نویسم که بدون هیچ غرض ورزی و نتیجه ی کندو کاوهای من در مورد این نویسنده است.سپاس

چکیده
پائولو کوئیلو متولد سال 1947میلادی در برزیل است.
او به دلایل مختلف سه بار در بیمارستان بیماران روانی بستری و سه بار نیز در زندان حاکمان برزیل زندانی و شکنجه شده است.
کوئیلو تحت تأثیر اندیشه‌های یونگ، کردلی، مارکس و خورخه (در ادامه به معرفی این اشخاص نیز اشاره خواهد شد)قرار گرفته و به فرقه‌های کابالیسم، رامیسم و فراماسونری(درباره این فرقه ها نیز توضیحاتی خواهم داد) وابسته است.
از او تاکنون هجده اثر پدید آمده که مهم‌‌ترین آن کتاب کیمیاگر است. عناصر اصلی اندیشه کوئیلو عبارت است از: پلورالیسم دینی، تجربه دینی، تناسخ، نشانه‌شناسی، تمرین‌ها‌ی رشد، ترویج مستی و خودکشی و پوچ‌گرایی و سرانجام اندیشه «نیمه گمشده»، که به آزادی جنسی منجر می‌شود.

ادامه دارد...