خانه
27.6K

از پائولو کوئیلو چی می دونی؟

  • ۰۲:۴۲   ۱۳۹۳/۶/۳
    avatar
    کاربر جديد|87 |69 پست
    دیروز یه دختری رو تو مترو دیدم غرق در "بریدا"....منم غرق در افکارم شدم که:آیا کوئیلو رو می شناسه و داره کتابش رو می خونه یا ندیده و نشناخته تحت تعالیم زیرکانه ی این فراماسونر رفته.

    کیا "کیمیاگر" رو خونده اند؟


  • leftPublish
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۳/۶/۱۱
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    1. روزگار کودکی و جوانی

    پائولو کوئیلو در سال 1947 میلادی در شهر زیبای ریودوژانیرو دومین شهر پرجمعیت برزیل متولد شده است؛ درست همان روزی که نویسنده محبوبش (خورخه لوئیس بورخس) به دنیا آمد، فقط چند سال دیرتر.
    او در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. پدرش مهندس و مادرش خانه‌دار بود. وی در دوران کودکی روحیه طغیانگری داشت تا جایی که روزی تصمیم می‌گیرد «هر کاری دلش می‌خواهد بکند» و از اینجاست که یکی از محورهای تعالیم او در آثارش این است که هرکاری که دل انسان گفت باید انجام بدهد و قلب بهترین راهنمای انسان است.

    کوئیلو دبیرستان را به پایان نمی‌برد و به قول خودش با رشوه، مدرکی می‌گیرد.‌ (1: 103) او در دانشگاه در رشته حقوق تحصیل را آغاز می‌کند؛ اما نیمه‌‌کاره آن را هم رها می‌کند. از 17 تا 26 سالگی سه‌بار به تناوب روانه بیمارستان روانی شد و هر سه بار از آنجا گریخت. او را در طبقه نهم آسایشگاه بستری کرده بودند و با تصور اینکه دیوانه خطرناکی است، به وی اجازه خروج نمی‌دادند.

    در سومین مرتبه به او داروهای بسیاری خوراندند و او را با الکتروشوک مداوا کردند. در این مدت دو ماهه، او حتی آفتاب را هم ندید. (همان: 26) علت بستری شدن مکرر او در بیمارستان روانی به جز روحیه سرکشی و طغیانگری، دو چیز دیگر بیان شده است: اعتیاد افراطی به مواد مخدر (همان: 105) و همجنس‌بازی‌. (همان: 31)

    کوئیلو در جوانی به جریان هیپیگری یا هیچ‌گرایی پیوست و در این ایام افکار و اندیشه‌های مارکسیسم را مطالعه کرده، به حزب‌ها‌ی سیاسی آزادی‌خواه تعلق‌خاطر پیدا کرد؛ برای همین، سه بار به زندان می‌افتد و شکنجه می‌شود. او می‌گوید: زندان بدترین تجربه زندگی من بود؛ زیرا علاوه بر آنچه در آنجا تحمل کردم، پس از مرخص شدن، با من مانند جذامی‌ها رفتار شد. همه می‌گفتند: به او نزدیک نشوید زندانی بوده حتماً دلیلی داشته که به زندان رفته. (همان:‌ 32)

    به گفته خودش تأثیر زمان بر وی همیشگی و دائمی بوده است و او از آن به تأثیرات مثبت یاد می‌کند. پائولو در زندگی زناشویی خود با چندین شکست مواجه شده است و ازدواج‌هایش سه بار به طلاق کشیده است و هم اکنون با همسر چهارمش کریستیانا زندگی می‌کند: «زن خبرنگاری از دوستان همسرم که مطلّقه بود، بی‌مشکل می‌توانست ادعا کند با من بوده» (پائولوکوئیلو، 1383: 21) و یا می‌گوید: «رابطه عاشقانه‌ای درکار نبوده، در واقع این اتفاق بیشتر به علت آن پیش آمد که حوصله‌مان سر رفته بود.» (همان: 23)و به‌طور کلی این‌گونه اعتقاد خویش را بروز می‌دهد که: «اغواگری همیشه آدم را به زندگی علاقمند می‌کند.» (همان)
    ادامه دارد...

    1. آرمایس، خوان، 1382، زندگی من، ترجمه خجسته کیهان، تهران، مروارید.
  • ۱۰:۳۸   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    2. اعتیاد به مواد مخدر، شراب، سیگار و زن

    بنا به اظهار کوئیلو، در دهه هفتاد میلادی با قوی‌‌ترین و خطرناک‌ترین مواد مخدر آشنا شده است. پائولو، کوکائین، مواد روان‌گردان و سپس پیوت، سکالین و مواد دارویی و شیمیایی دیگری را مصرف می‌کرده و در نهایت همه را ترک کرده و فقط کوکائین و ماری جوانا استفاده می‌کرده و سال‌ها‌ بر این امر مداومت داشته است. "مواد مصرف می‌کردم؛ بدون اینکه تأثیر زیادی هم بر من داشته باشد. با این حال دچار حمله پارانویا شدم. سومین سالی که از زندان آزاد شدم چنان دچار پارانویا شدم که نمی‌توانستم به زندگی در ریودوژانیرو ادامه دهم. "(پائولوکوئیلو، 1383:‌ 104)کوئیلو به طرز معتادگونه‌ای به وجود زنان در زندگی‌اش و نیز در کتاب‌هایش اشاره می‌کند. در بسیاری از آثار او شخصیت اصلی، زنان هستند و به گفته خودش، عنصر زن تأثیرات مثبت فراوانی در او داشته است.‌ (همان:‌ 68)
    ادامه دارد...
    ویرایش شده توسط narvan 1 در تاریخ ۱۲/۶/۱۳۹۳   ۱۰:۴۰
  • ۱۰:۴۴   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    3. سفرها و دیدارها

    از مهم‌‌ترین سفرهای وی، سفری زیارتی است که در سال 1986 در جاده‌ای قرون وسطایی برای زیارت سن ژاک یا زیارتگاه کمپوستلا داشته است. در سال 1998 تور مسافرتی موفقی داشت. او در یکی از سفرها در سوئیس ملاقاتی با شیمون پرز، رئیس جمهور اسبق رژیم اشغالگر فلسطین، داشت و از او هدایایی دریافت کرد. (پائولوکوئیلو، 1383: 8) در بهار به دیدار کشورهای آسیایی رفته و در پاییز از کشورهای اروپای شرقی دیدن کرد. این سفر را از استانبول آغاز و به لاتویا ختم نمود. او همچنین در سال 1998 با پاپ ژان پل دوم ملاقات نموده است.

    کوئیلو در ماه مه سال دوهزار میلادی (خرداد 1379) به ایران سفرکرده است. او از سوی مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدن‌ها‌، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشر ایرانی‌اش (انتشارات کاروان) دعوت شده بود. برخلاف اینکه می‌گوید: «از کتاب‌ها و نویسندگان ایرانی در نوشته‌هایم بهره برده‌ام»، (همان، 1380 الف: 32) در مورد کتاب‌ها‌ و نویسندگان تأثیرگذار بر وی، همیشه از تعداد خاصی مثل بورخس، میلروکاستاندا سخن می‌گوید‌ (همان، 1380 ب: 11) و کمتر از مفاخر ایرانی که منبع الهام‌بخش او بوده‌اند سخن به میان می‌آورد. در سفر به ایران از اینکه احساس برادری دارد و ساختن پلی برای ارتباط با این کشور را آرزو می‌کند، گفتگو می‌نماید.

    پائولو شادمانی خود را از سفر به ایران چنین اظهار می‌دارد: هنگامی که هواپیمای من در ساعت دو بامداد در تهران به زمین نشست، بیش از حد شگفت‌زده شدم. بیش از صد خواننده منتظر من بودند. در آن هنگام نیمه شب، به فرودگاه آمده بودند، فقط برای دیدن من. هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. به شدت تکان خوردم. این یک نشانه بود. می‌خواستند به من خوشامد بگویند. می‌خواستند مرا در اندیشه‌های خود سهیم کنند. بسیار باز بودند. آغوش آنها به‌سوی تازگی گشوده بود و همان هنگام، کم‌‌کم توانستم درکشان کنم. ایرانیان مشتاق شنیدن نظریات دیگران بودند. در سفر ده روزه‌ام به تهران، بارها و بارها با این حقیقت روبه‌رو شدم: ایران به سوی گفتگو گام برمی‌دارد.‌ (همان، 1380 الف: 11)

    1.کوئیلو، پائولو، 1380الف، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.
    2.کوئیلو، پائولو، 1380ب، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ادامه دارد...
    ویرایش شده توسط narvan 1 در تاریخ ۱۲/۶/۱۳۹۳   ۱۲:۰۹
  • ۱۰:۵۵   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    مینا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|8686 |5387 پست
    مرسی نارون بابت اطلاعاتی که درمورد این نویسنده دادی
  • ۱۰:۵۸   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    دوست عزیز لطفاً منابعت رو کامل عنوان کن و در ضمن اگر بدونی غیر از ایران که همش میگن مردم نفهمن زشته ! در جاهای دیگه هیچ کس از گفتن گذشته اش خجالت زده نمیشه چون معتقدن موفقیت حال حاضرشون سیر تکاملی که توی زندگی داشتن رو به وضوح نشون میده !!!
  • leftPublish
  • ۱۰:۵۹   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    درضمن غیر از پائولو کوئیلو نویسنده ای دیگری هم هستند که قدرت برتر کتابشون زن هست چون جذابیت به همراه داره و مهمتر اینکه دقت کنی سینما هم به سمت زن محور شدنه و کلاً دنیا به سمت زن محور شدن پیش میره
  • ۱۲:۲۱   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    خواهش میکنم مینای عزیز.
  • ۱۲:۴۹   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    pari san عزیز مطالبی که می نویسم به نقل از "خبرگزاری فارس "هست که در اونجا اصل منبع "فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره 5" قید شده و منابع مقاله فصلنامه هم ایناست:

    آرمایس، خوان، 1382، زندگی من، ترجمه خجسته کیهان، تهران، مروارید.

    ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، 1403 ق، الاشارات و التنبیهات، با شرح خواجه نصیرالدین طوسی و قطب‌الدین رازی، تهران، دفتر نشر کتاب.

    اسکروتن، راجز، 1375، کانت، ترجمه علی پایا، تهران، طرح نو.

    براون، کالین، 1375، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طاطه‌ووس میکائیلیان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

    پترسون، مایکل و دیگران، 1376، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، تهران، طرح نو.

    جیمز، ویلیام، 1372، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
    خلیل‌جبران، جبران، 1378، نامه‌های عاشقانه یک پیامبر، گردآوری و اقتباس پائولو کوئیلو، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    کاپلستون، فردریک، 1375، تاریخ فلسفه، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، سروش.
    کوئیلو، پائولو، 1372، خاطرات یک مغ، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1379الف، شیطان و دوشیزه پریم، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1379ب، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1379ج، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1380الف، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1380ب، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1380ج، عطیه برتر: رساله‌ای درباره عشق، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1381الف، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1381ب، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1381ج، مکتوب، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1383الف، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1383ب، یازده دقیقه، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1383ج، زهیر، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1383د، راهنمای رزم‌آور نور، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    ــــــــــــــــ ، 1383هـ ، والکری‌ها، ترجمه سوسن اردکانی، تهران، نگارستان کتاب.

    ــــــــــــــــ ، 1385، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان.

    کورنر، اشتفان، 1376، فلسفه کانت، ترجمه عزت‌الله فولادوند، تهران، خوارزمی.

    گاردر، یوستاین، بی‌تا، دنیای صوفی، ترجمه کورش صفوی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی.

    نجم‌رازی، عبدالله بن محمد، 1352، مرصاد العباد، تصحیح محمدامین ریاحی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

    ‌هارتناک، یوستوس، 1376، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ترجمه غلامعلی حداد‌عادل، تهران، فکر روز.

    هوردرن، ویلیام، 1368، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطه‌ووس میکائیلیان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

    یثربی، یحیی، 1381، آب طربناک، تهران، مرکز مطالعات و انتشارات آفتاب توسعه.

    محمدتقی فعالی/ استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.


    دیگه اینکه شما گفتی :فقط تو ایرانه که مردم از گفتن گذشته شون خجالت می کشن،
    اول اینکه این ایران و غیر ایران نداره،مگه شما میتونی از تک تک آدمای دنیا بپرسی که :آیا شما از گفتن گذشتتون خجالت می کشید یا نه؟ که به این محکمی این حرفو می زنی؟؟
    به نظر من هم گفتن گذشته در صورتی که "حال" فرد موجه و قابل قبول باشه هیچ اشکالی نداره حتی اگه اون گذشته خوب نباشه یا حتی سیاه و تاریک باشه،چون ملاک ارزشیابی حال فعلی افراده.حالا وقتی نویسنده ای گذشته ای داره که جالب نیست و در ضمن سیر تفکراتش رو شکل داده من خواننده نمیتونم از کنار این گذشته بی تفاوت رد بشم


  • ۱۳:۰۳   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    زیباکده
    pari san : 

    درضمن غیر از پائولو کوئیلو نویسنده ای دیگری هم هستند که قدرت برتر کتابشون زن هست چون جذابیت به همراه داره و مهمتر اینکه دقت کنی سینما هم به سمت زن محور شدنه و کلاً دنیا به سمت زن محور شدن پیش میره
    زیباکده
    به نظرت اینکه همه چی به سمت زن محور شدن پیش میره چه معنی ای داره؟جذابیتی که ازش صحبت می کنی از چه جنبه ای هست؟غیر از اینه که تو بیشتر موارد دارن از جنبه ی جنسی زن برای خلق جذابیت استفاده میکنن؟به نظر شما این خوبه؟بها دادن به زنه؟

    البته نمونه های زیادی هم هست که اینطور نیستن و زن در اونها یه قهرمان یه نقش اول و یا یه کاراکتر مثبته،منظور من در موارد غیر از اینه که تو کتابای کوئیلو مشهوده و از زن استفاده ابزاری شده
  • ۱۳:۵۶   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    parisss ?????
    یک ستاره ⋆|3154 |1676 پست
    بنظرم نظراتی که دادید خیلی سطحی گرایانه بود به هر حال زندگی شخصیش به خودش مربوطه و اگر اینایی که نوشتید رو بخوایم درنطر بگیریم غیر از کتابهای دینی دیگه نباید چیز دیگه ای بخونیم چون همه کتابها زاییده ذهن نویسنده هستن و همه نویسنده ها هم یه مشکلی تو زندگیشون داشتن

    بطور مثال هدایت- فروغ- ویکتور هوگو -کافکا و.............. اینطور باشه تمام اثار هنری دنیا روهم نباید دید چون کسایی مثل داوینچی- ونگوک گویا - سالوادور دالی همه و همه یه سری لغزشهای اخلاقی یا عقیده ای و یا بیماری های روحی روانی داشتن
  • leftPublish
  • ۱۴:۱۲   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    زیباکده
    narvan 1



    دیگه اینکه شما گفتی :فقط تو ایرانه که مردم از گفتن گذشته شون خجالت می کشن،

    اول اینکه این ایران و غیر ایران نداره،مگه شما میتونی از تک تک آدمای دنیا بپرسی که :آیا شما از گفتن گذشتتون خجالت می کشید یا نه؟ که به این محکمی این حرفو می زنی؟؟

    به نظر من هم گفتن گذشته در صورتی که "حال" فرد موجه و قابل قبول باشه هیچ اشکالی نداره حتی اگه اون گذشته خوب نباشه یا حتی سیاه و تاریک باشه،چون ملاک ارزشیابی حال فعلی افراده.حالا وقتی نویسنده ای گذشته ای داره که جالب نیست و در ضمن سیر تفکراتش رو شکل داده من خواننده نمیتونم از کنار این گذشته بی تفاوت رد بشم





    زیباکده
    آره مطمئنم مردم ایران از قدیم الایام روی قضیه آبروداری و راز داری خانواده حساس بودن . اینکه کسی الان موفقه دلیل نمیشه جرات کنه از گذشته اش حرف بزنه ! من دارم بین آدما کار میکنم انقدر در طول روز ازشون میشنوم که بدونم چی میگم .

    خیلی ها گذشته تیره و تاری دارند . ممکنه آدمی که دوست صمیمی شماست هم یک گذشته تیره و تار داشته باشه اونوقت از کنارش میگذرید و تنهاش میگذارید ؟ دلیل نمیشه هر در گذشته هرکاری کرده در آینده هم همون رو ادامه بده که !! نویسنده ها یکی از اون قشرهایی هستن که به طبع روحی ای که هدایتشون کرده به سمت نوشتن مطمئنا به سمت تجربیات زیادی هم هدایت میشن
  • ۱۴:۱۶   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    زیباکده
    narvan 1 : 

    زیباکده

    pari san : 



    درضمن غیر از پائولو کوئیلو نویسنده ای دیگری هم هستند که قدرت برتر کتابشون زن هست چون جذابیت به همراه داره و مهمتر اینکه دقت کنی سینما هم به سمت زن محور شدنه و کلاً دنیا به سمت زن محور شدن پیش میره
    زیباکده
    به نظرت اینکه همه چی به سمت زن محور شدن پیش میره چه معنی ای داره؟جذابیتی که ازش صحبت می کنی از چه جنبه ای هست؟غیر از اینه که تو بیشتر موارد دارن از جنبه ی جنسی زن برای خلق جذابیت استفاده میکنن؟به نظر شما این خوبه؟بها دادن به زنه؟



    البته نمونه های زیادی هم هست که اینطور نیستن و زن در اونها یه قهرمان یه نقش اول و یا یه کاراکتر مثبته،منظور من در موارد غیر از اینه که تو کتابای کوئیلو مشهوده و از زن استفاده ابزاری شده

    زیباکده
    ببخشید واقعا برای من سواله ! الان توی کتاب های پائولو کوئیلو کدومشون دیدگاه جنسی مستقیم به زن داشته ؟ یا شایدم ایشون پ.و.ر.ن.و نویسن و ما نمی دونستیم . میشه خواهش کنم شما مثال بزنی ؟ توی اکثر کتابهای اروپایی در کنار صحبت راجع به جریان اصلی داستان از عشق و علاقه دو نفر به یکدیگر هم گفته میشه و مطمئنا بخش جنسی قضیه هرچند گفته بشه اما باز و غیراخلاقی نیست ، چون خود عمل جنسی غیر اخلاقی نیست. من نمی دونم شما چی رو به عنوان ابزاری شدن زن ها پیراهن عثمان کردی!
  • ۱۴:۳۶   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    اینا نظرات شخصی نیست حاصل تحقیقی است که منابع اش رو دیدید و فکر نمی کنم با اون منابع مفصل بشه به اون سطحی گفت و این حرف شما یه جور فرافکنیه.
    ایناهم فقط زندگی شخصیش نیست که تنها به خودش مربوط باشه طی این مدت عقایدی کسب کرده که در کتابهاش موج میزنه و کاملا مشهوده که سعی داره اونا رو با زیرکی و قلم تاثیرگذارش وارد باورهای خواننده کنه.
    کسانی هم که ازشون نام بردی بجز هدایت فروغ و کافکا لغزش های اخلاقی یا عقیده ایشون رو تو آثارشون وارد نکردن اما کوئیلو داره از انحرافاتش در کتاباش استفاده می کنه ،
    ما آدما کتاب می خونیم تا معلوماتمون بالا بره و ترقی کنیم اما کتابای پائولو کوئیلو با مسائلی از قبیل پوچ گرایی،تناسخ،و از همه مهمتر اعتقاد به "نیمه گمشده "(که این آخری به آزادی جنسی منجر میشه) درآمیخته شده.حالا اگه شما به این باورهای نادرستش که به قصد ترویج و با برنامه ریزی داره منتشر میشه میگی "زاییده ی ذهن" داره به مسئله به قول خودت "سطحی "نگاه می کنی
  • ۱۴:۴۳   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    pari san عزیز چقدر عصبانی؟؟؟ واسه چیزی که گفتم از کتاب پیدرا برات مثال میزنم کتاب الان دستم نیست صبح به دخترخاله ام گفتم بیاره واسم ok?
  • ۱۴:۴۶   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست

    4. پلورالیسم فرقه‌‌ای


    4-1. الیستر کردلی


    «کردلی» مطالب فراوانی درباره آزادی سکسی به صورت شعرهایی بیان کرده است که در آنها مفاهیم الحادی را با تشبیهات ادبی سکسی درآمیخته است. او مدعی است پیشرفت‌ها‌ی باطنی و معنوی به قانون اخلاقی و دینی وابسته نیست؛ بلکه از طریق قانون‌ها‌ی جادو به دست می‌آید.کوئیلو، شخصیت کردلی را چنین توصیف می‌کند: مردی اسرارآمیز و معمایی که از او بسیار انتقاد شده است. در زمان او اخلاق دوران ملکه ویکتوریا بر انگلستان حکمفرما بود، به او لقب «فاسدترین مرد جهان» را داده بودند؛ اما امروزه نیز نزد کسانی که تصور می‌کنند کردلی را می‌شناسند، نام بردن از او با هاله‌ای از فساد و حیله‌گری همراه است که از او گونه‌ای جادوگر سیاه یا شاگرد شیطان می‌سازند‌. (خوان آرمایس، 1382: 92)


    کوئیلو این شخصیت فاسد را در مقام نویسنده متن‌ها‌ی عارفانه می‌شناسد و علناً از عرفان او (عرفان همراه با سکس، عرفان سحر و جادو و عرفان بدون اخلاق) طرفداری می‌کند.به گفته کوئیلو، در جوانی به جستجوی مرشدانی برآمد که وی را در سلوک معنوی یاری دهند. او می‌خواست به درهای زندگی، هدایت شود تا شخصیت افراطی‌اش را ارضا کند؛ اما عوامل دیگری هم برای این جستجو وجود داشت و از جمله اینکه او می‌خواست از این طریق زنان را شیفته خود کند. (همان: 89) چراکه دانستن چیزهای عجیب در دلبری و دلربایی جنس مؤنث مؤثر است.


    پائولو به دنبال دشوارترین و مخفی‌ترین فرقه سرّی گشت تا اینکه به انجمنی با نام «انجمن گشایش به سوی آخرالزمان» دست یافت. این انجمن رهبری بزرگ داشت و کوئیلو تا آنجا که توانست درباره آنها مطالبی به‌دست آورد و خواند. او می‌خواست درباره آنها بنویسد و حتی به فکر انتشار مجله‌ای افتاد اما همسرش به او این اجازه را نداد. در همین رابطه کوئیلو نام مردی را می‌برد که رهبر انجمن بود و او را با نام کارلوس کاستاندا معرفی می‌کند. همچنین پائولو گاهی از مردی نام می‌برد که تنها از او با نام J یاد می‌کنند. او کسی نیست جز استاد کاستاندا یعنی دون جان.


    کوئیلو آن انجمن را باور کرده و جذب آن می‌شود. او در آن دوران رائول (خواننده مشهوری که تأثیر فراوانی بر زندگی‌اش نهاده است) را به آن انجمن سرّی می‌برد. ورود به آن انجمن کاملاً آزاد بود و قانونی هم وجود نداشت. حتی یک هیولای شگفت‌انگیز هم می‌توانست به آن وارد شود. ورود به این انجمن سرّی تنها به یک هدف بود و آن تجربه قدرت در حد نهایی بود. کوئیلو با ورود به این انجمن، تغییرات فراوانی در زندگی خویش احساس کرد و در آنجا انجمن شیطان یا انجمن سرّی جادوی سیاه و سپید را به خوبی فرا گرفت.


    پائولو در این جهت از کردلی متأثر می‌شود و عنصر شرّ را تجربه می‌کند. کردلی که خود را گشاینده آخرالزمان می‌خواند، این انجمن ضدمذهبی را رهبری می‌کرد و در آنجا آداب لازم را به پیروان این فرقه می‌آموخت. ضمناً باید دانست که کردلی در چندین انجمن مخفی فراماسونری در انگلستان عضو بود و بر اساس آن، انجمن شیطان و کتاب قانون را پدید آورد. (همان: 98 ـ 88)


  • ۱۴:۴۸   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    parisss ?????
    یک ستاره ⋆|3154 |1676 پست
    عزیزم بنظرم خیلی داری شلوغش میکنی تناسخ رو که خیلیا بهش عقیده دارن از جمله صادق هدایت
  • ۱۴:۴۹   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    parisss ?????
    یک ستاره ⋆|3154 |1676 پست
    اون سایت هایی که استناد کردین هم سایتهایی هستن که عادت به این شلوغ کاریا و جوسازی دارن
  • ۱۴:۵۲   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    parisss ?????
    یک ستاره ⋆|3154 |1676 پست
    من هنوز متعجبم اخه اینقدر کتابهایی هست که به سکس به صورت بی پروا پرداختن اما حرفی از اونا نیست من که سخن بی پرده ای تو کتابای کوئیلو نخوندم تازه اگرم باشه اونقدرا مهم نیس این قضیه که نیاز به جنجال باشه بخصوص تو این زمانه که با یک کلیک حجم بالایی از اطلاعات  در هر زمینه ای قابل دسترسه
  • ۱۴:۵۸   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    narvan 1
    کاربر جديد|87 |69 پست
    دوستان عزیز اینا بخش هایی از یه مقاله است که به مرور براتون اینجا میگذارم و اصلا هم قصد نقد و انتقاد راجع به اون رو ندارم.فقط میخوام اونایی که مثل خودم دوست دارن بدونن نویسنده ای که کتاباشو میخونن چه جور آدمیه و چه طرز فکری داره ازش استفاده کنن
    زندگی و گذشته ی هرکس با شخصیتش عجینه ، نه این نویسنده از گذشته اش شرمنده است نه شما میتونی ادعا کنی رو نوشته هاش بی تاثیره و نه من میتونم بگم با نشرشون مقصدی رو دنبال نمیکنه هر کسی هم تو کارهای خودش مختاره.
    امیدوارم همه مون رو کتابایی که می خونیم و انتخاب نویسنده اش دقت بیشتری بکنیم چون بدون اینکه حس کنیم به مرور زمان اونا تاثیر خودشون رو افکار ما میذارن چون وقتی دوستشون داریم دارن مدام تو ناخودآگاه ما تحسین میشن و این تحسین ،سطر به سطر کتاب رو برای ما به باورهامون بدل می کنه
  • ۱۵:۰۹   ۱۳۹۳/۶/۱۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    عزیزم من خودم پیدرا رو خوندم نه یک بار سه بار !! موج عرفانی که بهش اشاره می کنه همون چیزی هست که توی ایران هم درش فعالیت دارند الآن . تناسخ یک باور جدید نیست خیلی از اقوام هنوز قبولش دارند و خیلی ها به دید یک فرضیه هنوز بهش نگاه می کنند .
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان