خانه
948K

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۱۷:۲۱   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    Oldoos
    دو ستاره ⋆⋆|1020 |2441 پست
    روز ششم عید بود و من همراه همسر عزیز و پسر شیطونم رفته بودیم عید دیدنی که گوشیم زنگ خورد. یکی از عموهای عزیزم داشت میومدخونمون عید دیدنی؛ منم که خونه نبودم و کلی معذرت خواهی کردم. بعدهم اصرار کردم که حالا که فردا دارید میاید برای شام بیاید. عموجان هم قبول کردن. شب که برگشتیم خونه یکی از عمه هام تماس گرفت و گفت: فردا خونه اید؟ ما فردا میایم اونجا! منم گفتم تشریف بیارید اگه تونستید برای شام بیاید که فلان عموهم هست! عمه جان هم با خوشحالی قبول کرد.
    فردا صبح خبر شام ما توی کل فامیل پیچیده بود و چون خونه ما وسط یه باغ نقلی اما زیبا ساخته شده همه فامیل دلشون خواسته بود بیان باغ و دور هم خوش بگذرونن.
    خلاصه ما اون شب برای شام فقط ۱۰ نفر مهمان داشتیم ولی الکی الکی تعداد مهمانها به شصت نفر رسید. منم که خیلی استرس داشتم و نگران ولی خداروشکر همه چیز به خیر و خوشی تموم شد و همه راضی و خوشحال به خونه هاشون برگشتن!
  • ۱۷:۲۵   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    Oldoos : 
    روز ششم عید بود و من همراه همسر عزیز و پسر شیطونم رفته بودیم عید دیدنی که گوشیم زنگ خورد. یکی از عموهای عزیزم داشت میومدخونمون عید دیدنی؛ منم که خونه نبودم و کلی معذرت خواهی کردم. بعدهم اصرار کردم که حالا که فردا دارید میاید برای شام بیاید. عموجان هم قبول کردن. شب که برگشتیم خونه یکی از عمه هام تماس گرفت و گفت: فردا خونه اید؟ ما فردا میایم اونجا! منم گفتم تشریف بیارید اگه تونستید برای شام بیاید که فلان عموهم هست! عمه جان هم با خوشحالی قبول کرد.
    فردا صبح خبر شام ما توی کل فامیل پیچیده بود و چون خونه ما وسط یه باغ نقلی اما زیبا ساخته شده همه فامیل دلشون خواسته بود بیان باغ و دور هم خوش بگذرونن.
    خلاصه ما اون شب برای شام فقط ۱۰ نفر مهمان داشتیم ولی الکی الکی تعداد مهمانها به شصت نفر رسید. منم که خیلی استرس داشتم و نگران ولی خداروشکر همه چیز به خیر و خوشی تموم شد و همه راضی و خوشحال به خونه هاشون برگشتن!
    زیباکده

    60؟!؟ بابا آفرین من اگه بودم حتمن به یه سفارت خونه پناهنده می شدم 15

  • ۱۷:۲۸   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    Oldoos
    دو ستاره ⋆⋆|1020 |2441 پست

    خاطره مسابقه:
    تصمیم گرفته بودم توی مسابقه شرکت کنم و خیلی هم جدی فعالیت میکردم. امتیاز خوبی هم داشتم ولی بعد از چند روز متوجه تنهایی همسر و فرزندم شدم! من به معنای واقعی در فضای مجازی غرق شده بودم! همسرم دلگیر بود ولی چیزی نمیگفت! نمیتونستم تحمل کنم که همش سرم توی تبلت باشه و همسرم تنها بشینه پای تلویزیون.خلاصه تصمیمم عوض شد. با خودم قرار گذاشتم اوقات تنهایی و بیکاریم رو با زیباکده بگذرونم نه تمام ساعات زندگیم رو. زیباکده رو دوست دارم ولی درکنار خانوادم.

    ویرایش شده توسط Oldoos در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۹۵   ۱۷:۴۳
  • ۱۷:۳۲   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست

    وای مهرنوش یادم میفته خندم میگیره. اتفاقا چند وقت پیش تو کافه گفتگو هم گفتم که اوایل مسابقه وقتی دیدم که مهرنوش امتیازهای خوبی میگیره منم تا چندروز دنبالش پست میزاشتم ولی بعدها کلا من روشم رو تغییر دادم و دیدم که امتیازاتم بهتر شد و حالا میدیدم دوستانه دیگه ای که توی رقابت هستند حالا دارن هرجا که من پست میزارم پشت سره من پست میزارن و من کلی خندم میگرفت چون یاده کاره خودم با مهرنوش میفتادم... .
    منم مثل بقیه اوایل فکر میکردم نتیجه مسابقه قطعا و بدون شک روناک و ارایشگر جون هستند حتی اوایل که مهرنوش امتیاز میگرفت با خودم میگفتم امتیازاتش موقتیه و بعد از چندروز ارایشگر و روناک میرن اول جدول..
    خلاصه که خیلی دوره ی سختی بود اما خاطره با دوستانی که تو رقابت بودیم زیاد بود

    ویرایش شده توسط رهام 💙دنیز💕 در تاریخ ۲۳/۱/۱۳۹۵   ۱۴:۲۶
  • ۱۷:۴۴   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    مامان رهام جون : 
    وای مهرنوش یادم میفته خندم میگیره. اتفاقا چند وقت پیش تو کافه گفتگو هم گفتم که اوایل مسابقه وقتی دیدم که مهرنوش امتیازهای خوبی میگیره منم تا چندروز دنبالش پست میزاشتم ولی بعدها کلا من روشم رو تغییر دادم و دیدم که امتیازاتم بهتر شد و حالا میدیم دوستانه دیگه ای که توی رقابت هستند حالا دارن هرجا که من پست میزارم پشت سره من پست میزارم و من کلی خندم میگرفت چون یادم کاره خودم با مهرنوش میفتادم... .
    منم مثل بقیه اوایل فکر میکردم نتیجه مسابقه قطعا و بدون شک روناک و ارایشگر جون هستند حتی اوایل که مهرنوش امتیاز میگرفت با خودم میگفتم امتیازاتش موقتیه و بعد از چندروز ارایشگر و روناک میرن اول جدول..
    خلاصه که خیلی دوره ی سختی بود اما خاطره با دوستانی که تو رقابت بودیم زیاد بود
    زیباکده

    151515

  • leftPublish
  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    آره خیلی خوش گذشت، خدا کنه بزودی مسابقه بعدی شروع بشه
  • ۱۷:۵۷   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست
    مهرنوش جان من يادمه زماني كه اعلام كردن براي داشتن صفحه شخصي و تايم لاين بايد حداقل كاربر 1ستاره باشيد شمابراي 1ستاره شدن بعد از گذشت 2سال اينقدر تلاش ميكرديد كه فقط چند تا پست بگذاريد و توي تاپيك كلمات بي نقطه و مشاعره پست ميگذاشتيد تا 1ستاره بشيد و همش به من ميگفتيد 35000 سي و پنچ هزار پست مگه ميشه چطور آخه
    اما توي جريان مسابقه كلي پست گذاشتيد و خدا رو شكر 3 ستاره شديد
  • ۱۷:۵۹   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    آره خیلی خوش گذشت، خدا کنه بزودی مسابقه بعدی شروع بشه
    زیباکده

    اره خدا کنه. ولی اون موقع من نیستم و با خیال راحت میتونید تو مسابقه شرکت کنید 37

  • ۱۸:۱۳   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    mona mona : 
    مهرنوش جان من يادمه زماني كه اعلام كردن براي داشتن صفحه شخصي و تايم لاين بايد حداقل كاربر 1ستاره باشيد شمابراي 1ستاره شدن بعد از گذشت 2سال اينقدر تلاش ميكرديد كه فقط چند تا پست بگذاريد و توي تاپيك كلمات بي نقطه و مشاعره پست ميگذاشتيد تا 1ستاره بشيد و همش به من ميگفتيد 35000 سي و پنچ هزار پست مگه ميشه چطور آخه
    اما توي جريان مسابقه كلي پست گذاشتيد و خدا رو شكر 3 ستاره شديد
    زیباکده

    دقیقا 15

    الانم متوجه نمی شم چطوری با اینکه همیشه بودم نمی تونستم هزار تا پست بذارم! 10

  • ۱۸:۱۵   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    مامان رهام جون : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    آره خیلی خوش گذشت، خدا کنه بزودی مسابقه بعدی شروع بشه
    زیباکده

    اره خدا کنه. ولی اون موقع من نیستم و با خیال راحت میتونید تو مسابقه شرکت کنید 37

    زیباکده

    عزیزم حتمن هستی، حالا لازم نیست برای قهرمانی مبارزه کنی، می تونی بعنوان مربی پیشکسوت به شرکت کننده ها مشاوره بدی 4

    راستی رونیا جون خاله چطوره؟ الان دیگه باید حسابی بزرگ شده باشه 8

  • leftPublish
  • ۱۸:۲۵   ۱۳۹۵/۱/۲۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    mona mona : 
    مهرنوش جان من يادمه زماني كه اعلام كردن براي داشتن صفحه شخصي و تايم لاين بايد حداقل كاربر 1ستاره باشيد شمابراي 1ستاره شدن بعد از گذشت 2سال اينقدر تلاش ميكرديد كه فقط چند تا پست بگذاريد و توي تاپيك كلمات بي نقطه و مشاعره پست ميگذاشتيد تا 1ستاره بشيد و همش به من ميگفتيد 35000 سي و پنچ هزار پست مگه ميشه چطور آخه
    اما توي جريان مسابقه كلي پست گذاشتيد و خدا رو شكر 3 ستاره شديد
    زیباکده

    دقیقا 15

    الانم متوجه نمی شم چطوری با اینکه همیشه بودم نمی تونستم هزار تا پست بذارم! 10

    زیباکده

  • ۱۰:۰۲   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    سلام دوستای عزیزم...
    خاطراتتون خیلی حس خوبی داشت...واقعا لذت برم...
    خاطره من از امسال عید شیطنتای مانیا بودو اینکه هرجامیرفتیم عیدو هر کی میومد خونمون منو حامد فقط دنبال مانیا بودیم که آجیل نخوره وشکلاتارو نریزه رو زمین...شاهکار اول تعطیلاتشم این بود که شیرینی نخود چی مامان بزرگشو کاملا خورد کرد و خیلیم خوشحال بود ازین بابت ...:) خلاصه اینکه با حضور دختر گلمممم امسال عید متفاوتی رو تجربه کردیممم که خیلی عااالی بود
    اما در مورد مسابقه خاطره من این بود که فقط فکر میکردم که الهام پس کی میخوابه
  • ۱۰:۴۴   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    مونااااا
    اخه من همینجوریش ک بی خاب هستم دیگه پای مسابقه هم وسط اومده بود کلی وقتم رو پر می کرد .. چون موقتا کاره زیادی هم تو خونه انجام نمیدم بیکار نشستن و نگاه کردن ب در و دیوار برام خیلی خسته کننده س. چون از ی طرف رهام که با مادر و پدر همسرم یکسره درحال گشتوگزاره . همسرمم سره ظهر میره یکه شب میاد. فعلا تا اوایل اردیبهشت اماده هر گونه مسابقه هستم
  • ۱۰:۴۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
  • ۱۲:۰۳   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    Moderator4
    Moderator|18 |2 پست
    کاربران عزیز زیباکده سلام
    شما ما رو نمی شناسید ولی ما همه ی شما رو می شناسیم و خیلی از نوشته های شما رو می خونیم
    وظیفه ی ما در طول مسابقه این بود که همه ی فعالیت های هر 6 ساعت از سایت رو بخونیم، یعنی همه ی پست ها در همه ی تاپیک ها و از نظر میزان تخصصی بودن و میزان جذاب بودن و اهمیت در ایندکس شدن گوگل به هر پست از 1 تا 9 امتیاز بدیم!
    باور کنید که خیلی کار سختی بود بخصوص اون 2 شیفت که بیرون از ساعت کاری بود! بعضی وقتها 2 شیفت در روز به یک نفر میوفتاد چون ممکن بود یکی از همکار ها مشکلی پیدا کرده باشه یا چیزهای دیگه...
    این موضوع وقتی خیلی بد می شد که شیفت 12 تا 6 صبح بهت افتاده باشه و فردا هم باید 9 بری سر کار
    البته بجز این مسئولیت ما طبق آموزشی که دریافت کرده بودیم مجبور بودیم که تعداد خیلی زیادی از پست ها رو که یا قوانین رو رعایت نکرده بودن یا تکراری بودن یا به موضوع تاپیک ربطی نداشتند یا شایعه و اطلاعات نادرست بودند رو هم پاک کنیم و این چیزها توی مسابقه امتیاز منفی داشت، وقتی تعداد این پاک شدن ها زیاد می شد من خیلی عذاب وجدان می گرفتم و دلم برای بچه هایی که با زحمت این همه پست رو که داشت پاک می شد گذاشته بودن می سوخت
    یک شب نزدیک 3 صبح داشتم تعدادی پست رو پاک می کردم و کسی که بیشتر پست ها مربوط به اون بود هم آنلاین بود و همینطور پست می ذاشت، منم چون خیلی ناراحت بودم و هم داشتم از خستگی و بی خوابی بیهوش می شدم دلم رو زدم به دریا و بهش پیام خصوصی زدم و گفتم اگر قول بدی همین الان بری بخوابی و دیگه پست نذاری منم بهت می گم که این پست ها مشکل داره و همش پاک می شه و دیگه نباید ادامه بدی
    بهش گفتم ببین من باید فردا برم سر کار و الان سرم داره گیج می ره و چشمام باز نمی شه، لطفا برو بخواب بجاش توی فلان تاپیک از اون پست ها نذار چون داری امتیاز منفی می گیری و اونهم معامله رو قبول کرد و دوتایی رفتیم خوابیدیم
    البته بعدا برای مدیران و همکاران تعریف کردم و برای اینکه این مسئله به نفع یکی از شرکت کنندگان نشه یک اطلاعیه عمومی در مورد همون توضیحات به همه داده شد.
    موفق و شاد باشید و بدونید که بدون اینکه بدونید اینجا کلی دوست و طرفدار دارید
  • ۱۲:۰۸   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست
    زیباکده
    Moderator4 : 
    کاربران عزیز زیباکده سلام
    شما ما رو نمی شناسید ولی ما همه ی شما رو می شناسیم و خیلی از نوشته های شما رو می خونیم
    وظیفه ی ما در طول مسابقه این بود که همه ی فعالیت های هر 6 ساعت از سایت رو بخونیم، یعنی همه ی پست ها در همه ی تاپیک ها و از نظر میزان تخصصی بودن و میزان جذاب بودن و اهمیت در ایندکس شدن گوگل به هر پست از 1 تا 9 امتیاز بدیم!
    باور کنید که خیلی کار سختی بود بخصوص اون 2 شیفت که بیرون از ساعت کاری بود! بعضی وقتها 2 شیفت در روز به یک نفر میوفتاد چون ممکن بود یکی از همکار ها مشکلی پیدا کرده باشه یا چیزهای دیگه...
    این موضوع وقتی خیلی بد می شد که شیفت 12 تا 6 صبح بهت افتاده باشه و فردا هم باید 9 بری سر کار
    البته بجز این مسئولیت ما طبق آموزشی که دریافت کرده بودیم مجبور بودیم که تعداد خیلی زیادی از پست ها رو که یا قوانین رو رعایت نکرده بودن یا تکراری بودن یا به موضوع تاپیک ربطی نداشتند یا شایعه و اطلاعات نادرست بودند رو هم پاک کنیم و این چیزها توی مسابقه امتیاز منفی داشت، وقتی تعداد این پاک شدن ها زیاد می شد من خیلی عذاب وجدان می گرفتم و دلم برای بچه هایی که با زحمت این همه پست رو که داشت پاک می شد گذاشته بودن می سوخت
    یک شب نزدیک 3 صبح داشتم تعدادی پست رو پاک می کردم و کسی که بیشتر پست ها مربوط به اون بود هم آنلاین بود و همینطور پست می ذاشت، منم چون خیلی ناراحت بودم و هم داشتم از خستگی و بی خوابی بیهوش می شدم دلم رو زدم به دریا و بهش پیام خصوصی زدم و گفتم اگر قول بدی همین الان بری بخوابی و دیگه پست نذاری منم بهت می گم که این پست ها مشکل داره و همش پاک می شه و دیگه نباید ادامه بدی
    بهش گفتم ببین من باید فردا برم سر کار و الان سرم داره گیج می ره و چشمام باز نمی شه، لطفا برو بخواب بجاش توی فلان تاپیک از اون پست ها نذار چون داری امتیاز منفی می گیری و اونهم معامله رو قبول کرد و دوتایی رفتیم خوابیدیم
    البته بعدا برای مدیران و همکاران تعریف کردم و برای اینکه این مسئله به نفع یکی از شرکت کنندگان نشه یک اطلاعیه عمومی در مورد همون توضیحات به همه داده شد.
    موفق و شاد باشید و بدونید که بدون اینکه بدونید اینجا کلی دوست و طرفدار دارید
    زیباکده

    بابت  تمام زحماتتون سپاسگزام 

  • ۱۲:۱۲   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    Moderator4
    Moderator|18 |2 پست
  • ۱۲:۱۳   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    Moderator4 : 
    کاربران عزیز زیباکده سلام
    شما ما رو نمی شناسید ولی ما همه ی شما رو می شناسیم و خیلی از نوشته های شما رو می خونیم
    وظیفه ی ما در طول مسابقه این بود که همه ی فعالیت های هر 6 ساعت از سایت رو بخونیم، یعنی همه ی پست ها در همه ی تاپیک ها و از نظر میزان تخصصی بودن و میزان جذاب بودن و اهمیت در ایندکس شدن گوگل به هر پست از 1 تا 9 امتیاز بدیم!
    باور کنید که خیلی کار سختی بود بخصوص اون 2 شیفت که بیرون از ساعت کاری بود! بعضی وقتها 2 شیفت در روز به یک نفر میوفتاد چون ممکن بود یکی از همکار ها مشکلی پیدا کرده باشه یا چیزهای دیگه...
    این موضوع وقتی خیلی بد می شد که شیفت 12 تا 6 صبح بهت افتاده باشه و فردا هم باید 9 بری سر کار
    البته بجز این مسئولیت ما طبق آموزشی که دریافت کرده بودیم مجبور بودیم که تعداد خیلی زیادی از پست ها رو که یا قوانین رو رعایت نکرده بودن یا تکراری بودن یا به موضوع تاپیک ربطی نداشتند یا شایعه و اطلاعات نادرست بودند رو هم پاک کنیم و این چیزها توی مسابقه امتیاز منفی داشت، وقتی تعداد این پاک شدن ها زیاد می شد من خیلی عذاب وجدان می گرفتم و دلم برای بچه هایی که با زحمت این همه پست رو که داشت پاک می شد گذاشته بودن می سوخت
    یک شب نزدیک 3 صبح داشتم تعدادی پست رو پاک می کردم و کسی که بیشتر پست ها مربوط به اون بود هم آنلاین بود و همینطور پست می ذاشت، منم چون خیلی ناراحت بودم و هم داشتم از خستگی و بی خوابی بیهوش می شدم دلم رو زدم به دریا و بهش پیام خصوصی زدم و گفتم اگر قول بدی همین الان بری بخوابی و دیگه پست نذاری منم بهت می گم که این پست ها مشکل داره و همش پاک می شه و دیگه نباید ادامه بدی
    بهش گفتم ببین من باید فردا برم سر کار و الان سرم داره گیج می ره و چشمام باز نمی شه، لطفا برو بخواب بجاش توی فلان تاپیک از اون پست ها نذار چون داری امتیاز منفی می گیری و اونهم معامله رو قبول کرد و دوتایی رفتیم خوابیدیم
    البته بعدا برای مدیران و همکاران تعریف کردم و برای اینکه این مسئله به نفع یکی از شرکت کنندگان نشه یک اطلاعیه عمومی در مورد همون توضیحات به همه داده شد.
    موفق و شاد باشید و بدونید که بدون اینکه بدونید اینجا کلی دوست و طرفدار دارید
    زیباکده

    عجب خیلی جالب بود، ممنون از همه تلاش هاتون و خاطره عالی ای که تعریف کردید. شما هم بدونید که ما متوجه هستیم نتیجه زحمات کلی افراد کوشا هست که ما رو تو فضای به این خوبی دور هم جمع کرده. خسته نباشید و موفق باشید 17

  • ۱۴:۱۱   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    پرستو ♥
    یک ستاره ⋆|1561 |1828 پست
    خیلی خاطره خوبی بود فکردن به این نوع فشار کاری واقعا سخته
  • ۱۴:۱۹   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    آفرین ناظر 4 واقعا خسته نباشین...دوستون داریم
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان