خانه
947K

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۱۶:۳۹   ۱۳۹۵/۴/۱۹
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
  • ۱۶:۴۸   ۱۳۹۵/۴/۱۹
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بچه ها خاطراتتون خیلی با حال بود.
    منم یه خاطره ی دور تعریف می کنم و اعتراف می کنم که با گذشت بیشتر از 10 سال از اون حادثه هنوز موفق به کشف دلیل اون اتفاق نشدم!
    چشمتون روز بد نبینه خواهر که اونروزا من توی شهرستان دانشجو بودم و توی خونه با 2 تا دیگه از همکلاسی ها زندگی می کردیم و البته بگم یکی از یکی تنبل تر و بی خیال تر!
    یکشب که 2 تا دیگه از همکلاسی هامون هم پیشمون مهمون بودن و جاتون خالی داشتیم هفت خبیث بازی می کردیم من بیچاره دور اول باختم و قرار شد شام درست کنم و منم که از هر انگشتم یک هنر می بارید فقط ماکارونی اونم به صورت شفاهی بلد بودم و شروع کردم.
    اول سسش رو درست کردم که البته خوب پیش می رفت ولی بعد یه قابلمه گنده گذاشتم آبش خوش اومد و منم یه بسته ماکارونی خالی کردم توش، بعد بدو بدو اومدم که به ادامه بازی برسم و وقتی برگشتم احساس کردم ماکارونی ها یجوری شدن و آبش هم از بس جوشیده داره تموم می شه، با عجله یه قاشق برداشتم که هم بزنم که یهو ماکارونی ها تبدیل شدن به یه خمیر کمرنگ مثل کاچی و خیلی چسب ناک! منم با عصبانیت دوباره برگشتم به ادامه بازی بپردازم و در بازگشت متوجه شدم که خمیر سفت شده و قاشق توش گیر کرده و هر کاری کردیم قاشق ازش در نیومد! و منم مجبور شدم برای همه ساندویچ بخرم
    موضوع بدترش این بود که فردا که خمیر حسابی سفت شده بود اصلا از توی قابلمه کنده نشد و مجبور شدیم قابلمه و خمیری که یه قاشق توش بود رو باهم بندازیم دور
  • ۲۲:۲۴   ۱۳۹۵/۴/۱۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    وای مهرنوش دقیقا یه همچین اتفاقی برای منم دوران دانشجویی افتاد یعنی اولین شام اولین شب خوابگاه که به همه گفتم هیچکی از جاش تکون نخوره همه چیو بسپرید به من!
    اونموقع ها تک ماکارون هنوز اختراع نشده بود الان دیگه هر کاری با ماکارونی بکنی اون شکلی نمیشه. برای نسل جدید اینا رو تعریف کنی باورشون نمیشه!!!
  • ۲۳:۲۷   ۱۳۹۵/۴/۱۹
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    زیباکده
    metalik : 
    من تا حالا تو خونه خودمون اشپزی نکردم اما تهران که بودم خونه خواهرم
    قرار شد املت بخوریم منم داشتم ادویه میریختم که یهو سر نمکدون جدا شد و همه نمکدون خالی شد تو املت
    همون موقع شوهر خواهرم اومد تو اشپزخونه میخواستم نبینه سریع شورش دادم
    وقتی اوردم سر سفره خودم گفتم گرسنم نسیت و جاتون خالی اونا املت رو با ماست خوردن که بره پایین
    زیباکده

    شورش دادم یعنی چی آیدا جون ؟؟

  • ۰۴:۳۴   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    نرگس z
    یک ستاره ⋆|2816 |1653 پست
  • leftPublish
  • ۰۹:۵۸   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    زیباکده
    نرگس z : 
    زیباکده

    چه پست پر محتوایی خاله جون خخخخ

  • ۱۱:۱۶   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    metalik
    دو ستاره ⋆⋆|5084 |2953 پست
    زیباکده
    مامان رهام و دنیز : 
    زیباکده
    metalik : 
    من تا حالا تو خونه خودمون اشپزی نکردم اما تهران که بودم خونه خواهرم
    قرار شد املت بخوریم منم داشتم ادویه میریختم که یهو سر نمکدون جدا شد و همه نمکدون خالی شد تو املت
    همون موقع شوهر خواهرم اومد تو اشپزخونه میخواستم نبینه سریع شورش دادم
    وقتی اوردم سر سفره خودم گفتم گرسنم نسیت و جاتون خالی اونا املت رو با ماست خوردن که بره پایین
    زیباکده

    شورش دادم یعنی چی آیدا جون ؟؟

    زیباکده

    یعنی به همش زدم عزیزم  4

  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    خاطرات همه خیلی خنده دار بود ایول

    من خاطره خفنی در این زمینه ندارم. یه چیزی که یادمه فقط این که من راهنمایی که میرفتم چند بار ماکارونی درست کردم چون خیلی دوست داشتم فکر میکردم خودم خفن درست میکنم و همه هم کلی تعریف کردن و من فک کردم خیلی مستعد هستم و ... دیگه گذشت و فراموش شد و سالها غذای دم کردنی درست نکرده بودم اما فکر میکردم که بلدم.
    یه بار تنها بودم مثلا 23، 4 سالم بود و خواستم یه کم پلو درست کنم و با همون شیوه ای که یادم بود پیش رفتم و درست کردم. اما به جای یه کم پلو شد یه دونه پلوی خیلی بزرگ!!! اینقدر به هم چسبید که اصلا نمیشد به قطعاتی که بشه خورد تبدیلش کرد و خیلی هم شور شده بود و خیلی هم زیاد بود قشنگ 6 نفر میتونستن بخورن البته اگه تو دهنشون جا میشد!
  • ۱۱:۵۸   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    نرگس z
    یک ستاره ⋆|2816 |1653 پست
    زیباکده
    مامان رهام و دنیز : 
    زیباکده
    نرگس z : 
    زیباکده

    چه پست پر محتوایی خاله جون خخخخ

    زیباکده

    ابراز علاقه واعلام حضوره17

  • ۱۱:۵۸   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    نرگس z
    یک ستاره ⋆|2816 |1653 پست
    زیباکده
    مامان رهام و دنیز : 
    زیباکده
    نرگس z : 
    زیباکده

    چه پست پر محتوایی خاله جون خخخخ

    زیباکده

    ابراز علاقه واعلام حضوره17

  • leftPublish
  • ۱۱:۵۸   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    نرگس z
    یک ستاره ⋆|2816 |1653 پست
    زیباکده
    مامان رهام و دنیز : 
    زیباکده
    نرگس z : 
    زیباکده

    چه پست پر محتوایی خاله جون خخخخ

    زیباکده

    ابراز علاقه واعلام حضوره17

  • ۱۱:۵۹   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    کژالکاپ آشپزی 
    یک ستاره ⋆|3760 |1786 پست

    من یه سوتی باحال از یکی از دوستان تعریف میکنم

    همون دوستی که یبار اذیتش کردم و با یه شماره غریبه بهش پیام میدادم 9

    ما سال اول کارشناسی توو یه سوییت 4 نفره بودیم و زمان امتحانا بود و یخچال هم پر از خالی بود...

    همین دوستم قرار شد با سویا 4 واسمون استانبولی درست کنه

    چشمتون روز بد نبینه اونقدر آب برنجو کم گرفته بود که برنج کاله کال بود 4 اصلا از گلو پایین نمیرفت

    فرداش باز قرار بود اضافه همین غذا رو بخوریم 23

    بهش گفتیم حالا که برنجت کال شده و از گلو پایین نمیره حداقل برو یه ماست بگیر راحت تر بره پایین...27

    رفت و دیدیم با یه نوشابه 1.5 لیتیری سیاه برگشت...

    ماست نداشته بود بجای ماست نوشابه مشکی گرفته بود 24 ما یه قاشوق غذا میخوردیم یه لیوان نوشابه...یه قاشوق غذا یه...

  • ۱۳:۴۷   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    کژال : 

    من یه سوتی باحال از یکی از دوستان تعریف میکنم

    همون دوستی که یبار اذیتش کردم و با یه شماره غریبه بهش پیام میدادم 9

    ما سال اول کارشناسی توو یه سوییت 4 نفره بودیم و زمان امتحانا بود و یخچال هم پر از خالی بود...

    همین دوستم قرار شد با سویا 4 واسمون استانبولی درست کنه

    چشمتون روز بد نبینه اونقدر آب برنجو کم گرفته بود که برنج کاله کال بود 4 اصلا از گلو پایین نمیرفت

    فرداش باز قرار بود اضافه همین غذا رو بخوریم 23

    بهش گفتیم حالا که برنجت کال شده و از گلو پایین نمیره حداقل برو یه ماست بگیر راحت تر بره پایین...27

    رفت و دیدیم با یه نوشابه 1.5 لیتیری سیاه برگشت...

    ماست نداشته بود بجای ماست نوشابه مشکی گرفته بود 24 ما یه قاشوق غذا میخوردیم یه لیوان نوشابه...یه قاشوق غذا یه...

    زیباکده

    خوبه تحمل کردید کژال جون من همونجا میزدم زیر گریه 4. از برنج نپخته خیلی بدم میاد 79

  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    metalik : 
    زیباکده
    زیباکده

    شورش دادم یعنی چی آیدا جون ؟؟

    زیباکده

    یعنی به همش زدم عزیزم  4

    زیباکده

    من فکر می کردم یعنی شورش کردم-یعنی همش زدم که شور بشه.4

  • ۱۴:۵۶   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    metalik : 
    زیباکده
    زیباکده

    شورش دادم یعنی چی آیدا جون ؟؟

    زیباکده

    یعنی به همش زدم عزیزم  4

    زیباکده

    من فکر می کردم یعنی شورش کردم-یعنی همش زدم که شور بشه.4

    زیباکده

    15

  • ۱۵:۴۴   ۱۳۹۵/۴/۲۰
    avatar
    metalik
    دو ستاره ⋆⋆|5084 |2953 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    metalik : 
    زیباکده
    زیباکده

    شورش دادم یعنی چی آیدا جون ؟؟

    زیباکده

    یعنی به همش زدم عزیزم  4

    زیباکده

    من فکر می کردم یعنی شورش کردم-یعنی همش زدم که شور بشه.4

    زیباکده

    فرک 16

  • ۰۱:۰۳   ۱۳۹۵/۴/۲۱
    avatar
    NE DAکاپ عکاس برتر 
    دو ستاره ⋆⋆|2582 |2250 پست
    بچه ها همتون فوق العاده بودین من ترکیدم از خنده
    همین کارارو میکنید من 2 ساله گیره این زیباکده ام
    یعنی عاشقتونم بس که باحالید
  • ۰۱:۰۸   ۱۳۹۵/۴/۲۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48338 |46689 پست
    سلام ندا جان خوبی عزیزم شما هم شرکت کنید گلم
  • ۰۱:۴۵   ۱۳۹۵/۴/۲۱
    avatar
    NE DAکاپ عکاس برتر 
    دو ستاره ⋆⋆|2582 |2250 پست
    سلام عزیزم فداتشم شما خوبی ؟؟؟
    راستش خاطره من زیاد جالب نیست ولی میخوام یک خاطره از خودم بگم یکی از خواهرم ویکی از دختر خالم.از اونجا که من و خواهر ودختر خالم همیشه با هم بودیم (خالم همسایه دیوار به دیوارمون بود ) البته خواهرم 6 و دختر خالم 5 سال از من بزرگترن ولی از اونجایی که به قوله خودشون من همیشه دُمِشون بودم اکثر خاطره هامون مشترکه یکی یکی میگم براتون
  • ۰۱:۵۱   ۱۳۹۵/۴/۲۱
    avatar
    NE DAکاپ عکاس برتر 
    دو ستاره ⋆⋆|2582 |2250 پست

    من وقتی مجرد بودم این برنامه تی وی بفرمایید شام پخش میشد و من بسیار علاقه داشتم ته چین درست کنم
    هیچی دیگه نت که دم دست نبود مامانم هم که تاحالا درست نکرده بود من خودم دیمی واسه خودم طز دادم یه پیاله ماست و زعفران و 4،5 تا تخم مرغو با یه ظرف بزرگ برنج قاطی کردم و از اونجا که فر روشن نشد گذاشتم رو گاز دم بکشه
    هیچی دیگه انقد خوشمزه شددددددددددددددددددددددددددد65 که همشو ریختیم دور64

    ویرایش شده توسط NE DA در تاریخ ۲۱/۴/۱۳۹۵   ۰۲:۰۷
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان