خانه
× برای دیدن جدیدترین مطالب این تاپیک اینجا کلیک کنید و برای دیدن صفحه ابتدایی، این پنجره را ببندید.
برای دیدن صفحات دیگر، بر روی شماره صفحه در شمارنده بالا کلیک کنید.
مشاهده جدیدترین مطالب این تاپیک
18.4K

همش می ترسم کسی شوهرم رو بدزده ....

  • ۱۴:۲۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    کاربر فعال|271 |243 پست
    راستش ماجرا از اونجا شروع شد که ما همدیگر رو دوست داشتیم و یه بار که سر زده رفتم محل کارش دیدم به به .... چه خبرههههههههه ! شوهرم در حلقه ی ده تا دختره تر گل ورگل که دارن براش خودکشی می کنند نشسته داره آموزششون می ده و از همه بدتر دختر قرتی و بی بندباری که منشی ش بود و خیلی هم خوشگل بود با چشم های هیز نگاه های هرزه و زشتی به بدن شوهرم که اون موقع دوستم بود و اینا خبر نداشتن می کرد .... یعنی چشم بر نمی داشتن ازش حساب کنید من اون روز چه حالی داشتم .... من ظاهر خودم هم خوب بود ولی شوهرم مرد خیلی خوش تیپ و زیبایی بود ..... که سنگین رفتار می کرد و جلف بازی هم در نمی اورد .... 
    ویرایش شده توسط آلیس جووووون  در تاریخ ۳۰/۴/۱۳۹۳   ۲۰:۲۸
  • leftPublish
  • ۱۴:۲۷   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    ساناز افشار
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست
    عزیزم این حالت طبیعیه و از روی دوست داشتنه ولی اینکه در زندگی اجتماعی شوهرت مشکل ایجاد بشه به خاطر این موضوع درست نیست
  • ۱۴:۲۷   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    چند سالتونه، همسرتون چند سالشه
  • ۱۴:۳۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    آلیس جووووون
    کاربر فعال|271 |243 پست
    مگه به سن و سال مون ربطی داره ؟ دوستم .....
  • ۱۴:۳۸   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    آلیس جووووون
    کاربر فعال|271 |243 پست
  • ۱۴:۴۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    عزیزم اینکه حواست به زندگیت باشه خوبه اما این حساسیت به نظرم داره برات حالت بیمارگونه پیدا میکنه که خوب نیست چون اذیت میشی و عزت نفست از بین میره
  • leftPublish
  • ۱۴:۴۵   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    آلیس جووووون
    کاربر فعال|271 |243 پست
    نه شوهرم کارای خودش رو می کنه ولی من طاقت دیدن ندارم ... همه ی جلساتش مختلطه .... ! من نمی تونم تحمل کنم ... اگه ببینم صدام در میاد .... مثلا یکی شون زنگ زده بود راحت باشوهرم حرف بزنه شوهرم برای اینکه ناراحت نشم می گفت این آقاست صداش شبیه خانماست .....
  • ۱۴:۴۶   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    سن هر چقدر بالا میره آدم تجربه و پختگیش بیشتر میشه، بابت این سوال کردم
    دوست خوشگلم خیلی سخت نگیر چون شوهر شما تو این سن و سال و با گذشته عالی و خوبی ک تا حالا با شما داشته و تو این مدت نشون داده مرد محترم و سنگینی بوده و هست پس بی خیال این موضوع بشید و خودتون رو اذیت نکنید شواهد مثبت اطرافتون زیاد هست
    شوهر شما یک مرد وفادار و خانواده دوسته ک اون خانمهااااااااااااایی ک شما در موردشون نوشتید ب چشمشون هم نمیاد پس بهتره خودتون رو با افکار مثبت و کارهای سرگرم کننده از این حال، خارج کنید و یا در مورد مشکلتون با مشاور صحبت کنید.
    وقتی همسرتون میپذیره و گوش میده ک منشی خانم نداشته باشه و همکارهای آقا تو شرکت استخدام کنه پس هیچ مورد خاصی نداره، بد ب دلت راه نده
    ویرایش شده توسط Nanayi joon در تاریخ ۳۰/۴/۱۳۹۳   ۱۴:۵۳
  • ۱۴:۴۹   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    عزیزم خودتو داری خیلی اذیت میکنی و مجبور میکنی همسرتو که ناخوادگاه بهت دروغ بگه و مخفی کاری کنه و همین دروغ های کم و کوچیک باعث میشه بعد از یه مدت بابت آرامشی که بعد از دروغ و مخفی کاری از شما گرفته، این کار بشه برنامه رفتاریش
    ویرایش شده توسط Nanayi joon در تاریخ ۳۰/۴/۱۳۹۳   ۱۴:۵۴
  • ۱۴:۵۵   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    خانومی شما که سابقه بدی از شوهرت نداشتی . میگی همه رفتارهاش سنگین بوده و هست چه زمان دوستی چه الان که متأهل و متعهد به شماست . بهتره زیاد روش وسواس به خرج ندی . چون آدمی که دائما برای کار نکرده دست و پاش بسته باشه بالاخره خسته میشه که در اینصورت به ضرر شماست چون نسبت به شما بی میل میشه و کشیده میشه به سمت بیرون .
  • ۱۵:۰۱   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    خوب بیبین عزیزم خودتم داری میگی اگه زیادی پیش بری یه کاری میکنی که همه چیزو ازت قایم کنه پس سعی کن جلوش عادی رفتار کنی حداقل جلوت اینکار رو بکنی تو که میگی کار خودش رو میکنه پس بذار تو هم در جریان باشی.
  • leftPublish
  • ۱۵:۰۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    شب دیر اومدن چاره اولش صحبت کردنه ... مستقیم باهاش صحبت کردی ؟ خواستید که یه ساعت معین تعیین کنید ؟ کارشون چیه ؟ البته اگر امکانش هست بگی !
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    اینجوری که شما میگی زندگیت رو بهم میزنی گلم یه مرد چقدر میتونه گوش کنه بعد از یه مدت اون حرمت از بین میره میگه خوب کردم دیر اومدم پس سعی کن با ارامش باهاش رفتار کنی بعدم تو این بیست سال مگه نشناختیش؟خودتو با این افکار ازار نده.
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    این قضیه که میگی مال ۲۰ سال پیشه؟
    ار ۲۰ سال پیش تاحالا فراموش نکردی؟ تازه مگه نمیگی کاری نمیکرد سنگین و رنگین نشسته بود؟
    هزار تا اتفاقات بدتر میفته همه فراموش میکنند میرن سر زندگیشون دوباره عزیزم شوهر شما که کاری نکرده.
  • ۱۵:۱۳   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    عزیزم تنها راه چاره رفتن به کلاس های سرگرم کننده و ورزش کردن و مراجعه ب روانپزشک هست
    شوهرت مرد خوب و محترمیه قدر شوهر و زندگیتو بدون، خدایی نکرده اگه روی شوهرت باز بشه دیگه نمیتونی کاری بکنی و افسوس این روزهارو میخورییییییییییییییییا دوستم
    میگی بعد از دیدن اون صحنه اینطوری شدی، هر چی بوده تموم شده و رفته، این مهمه ک الان در کنار شماست و واسه خوشبختیش داره تلاش میکنه عزیزم... اون موضوع رو فراموش کن و ببخش همسرتو تا اگه شما هم اشتباهی کردید بابت هر موضوعی یاد بخشش شما بیفته نه اینکه مدام یادآوری کنه و...
    تو گذشته زندگی نکن و هی نگوووووووووو چون اون روز... اون روز موند تو گذشته و اون روز، آینده رو داشته باش و لذت ببر از زندگی خوب و عشقولانت
  • ۱۵:۲۲   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست

    اصلا دیگه نمیدونم چی بگم
    فقط میتونم بگم پس بین این همه خانمی که میگی شوهر شما شما رو لایق این زندگی دونسته و انتخاب کرده پس خوشحال باش و بهش ارامش بده و مطمئنش کن از انتخابش نه اینکه با گیر دادن پشیمونش کنی. عزیزم مواظب زندگیت باش و سعی کن سر خودت رو گرم کنی و به این مسائل فکر نکنی درس بخون ورزش برو بقول نانایی
  • ۱۵:۲۸   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    آلیس جووووون
    کاربر فعال|271 |243 پست
    نمی دونم دلواپسی ته دلم شده اون خاطرات .... هیچ کس نبود اون روزا کمکم کنه .... تمام خانم هایی که منو می شناختن از حسادت تیربارونم کردن !! علنا دیگه چشم دیدنم نداشتن .... 180 درجه چرخیدن حتی خانواده ی خودم حتی خواهرم تا می تونست سعی می کرد ما رو به طلاق دادن بکشونه .... تا می تونست فنگ می انداخت ..خانواده شون خیلی آنچنانی بودن .... اینا تحمل دیدنشونو نداشتن ....انتظار نداشتن اینجوری ازدواج کنم ....
  • ۱۵:۳۹   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    عززززززززززززززززززیزم من همه جورش رو دیده بودم جز این مدلیشووووووووو
    از خدا میخوام ب آرامش برسونت
  • ۱۵:۴۱   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    زیباکده
    آلیس جووووون  : 

    نمی دونم دلواپسی ته دلم شده اون خاطرات .... هیچ کس نبود اون روزا کمکم کنه .... تمام خانم هایی که منو می شناختن از حسادت تیربارونم کردن !! علنا دیگه چشم دیدنم نداشتن .... 180 درجه چرخیدن حتی خانواده ی خودم حتی خواهرم تا می تونست سعی می کرد ما رو به طلاق دادن بکشونه .... تا می تونست فنگ می انداخت ..خانواده شون خیلی آنچنانی بودن .... اینا تحمل دیدنشونو نداشتن ....انتظار نداشتن اینجوری ازدواج کنم ....
    زیباکده
    فنگ چیه؟؟؟
  • ۱۵:۴۳   ۱۳۹۳/۴/۳۰
    avatar
    آلیس جووووون
    کاربر فعال|271 |243 پست
    یعنی زیر آب زنی .... اصطلاحه عامیانه است .... خخخخخخخخخخخ
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان