خانه
354K

سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu

  • ۱۳:۰۶   ۱۳۹۳/۶/۲۵
    avatar
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست
    خلاصه قسمت هفتم سریال فاطما گل

     

    مصطفی بعد از بیتابی های بی پایانش میخواد بره تا با فاطمه حرف بزنه .. اما پدرش با هزار جور دلیل کوچیکو بزرگ و بهانه تراشی جلوشو میگیره ، چه بسا که اگر حرف میزدن خیلی از اتفاقای دیگه رُخ نمیداد ..

     

    | خونه راحمی |

     منیرو مقدس از راه میرسن .. آماده میشن تا شروع کنن به حرف زدن و البته تخریب فاطمه ..

     مقدس : آقا منیر اومده بهت کمک کنه که وقتی رفتی پیش پلیس چی بگی ولی حرفاییو میگی که اون الآن میخواد بهت یاد بده .. منیر : همه چیو یادت میاد ؟ زن داداشت حرفایی که دیروز به هم زدینو گفت .. فاطمه : چهار نفر بودن .. منیر : ببین اتفاق وحشتناکی واست افتاده اما ممکن اشتباه کرده باشی یا درست یادت نیاد تمهت بزنی .. فاطمه : تهمت نیست ، یاشارانا دو تاشون .. منیر : هیـــش ، تو به من گوش نمیدی ؟ میخوای جلو همه اینطوری حرف بزنیو مصطفی رو تو دردسر بندازی ؟ .. فاطمه : به خدا اونا بودن .. منیر : هیچ میدونی مصطفی میخواد تورو بکشه ؟ دیشب برای محافظت از تو انداختنش زندان ولی امروز بیرونه ، اگه بگی اونایی که بهم آسیب رسوندن اینان در واقع به مصطفی هدف نشون دادی ، اگه واقعاً مصطفی رو دوس داشته باشی ساکت میشی !!

     

    | قبرستون |

     کریم بالای قبر مادرش نشسته .. یاد حرفای مریم و نفریناش میوفته !

     سرشو میذاره روی قبر مادرشو شروع میکنه به گریه کردن ..

     

    | خونه راحمی |

     حرفا ادامه داره تا اینکه فاطمه میگه :

     من دیگه مُردَم .. مقدس : نمردی ، نجات پیدا کردی ولی خبر نداری ، اون پسره کریم قبول کرده باهات ازدواج کنه .. راحمی : کریم کیه ؟ .. منیر : فاطمه میشناستش ، تو نامزدی همو دیدن !

     

    و فاطمه یاد لحظه به لحظه ای که با کریم رو به رو شد میوفته ..

     حالش بد میشه ، با حالت تهوع میدوء میره سمت دستشویی و این تازه اول مصیبت های این دختره !!

     

    | خونه نو ساز مصطفی |

     توی خونه ای که هیچ وقت رنگ ساخته شدن به خودش نگرفت چه برسه به خوشی دیدن ، مصطفی با دردی که داره نشسته ..

     طاقتش تموم میشه و شروع میکنه به خراب کردن خونه !

     پیتِ بنزینو برمیداره و کل خونه رو خیس میکنه .. مرحله بعد کشیدنِ کبریته و مصطفی که هیچی واسه از دست دادن نداره شعله آتیشو میکشه به جون دیوارای خونه ..

     چیزی که واسه آجر به آجر عرق ریخته بودو با عشق ساخته بود توی آتیش شروع میکنه سوختن !

     

    در همین حال فاطمه با شنیدن حرفای منیرو مقدس از پنجره اتاقش فرار میکنه و خودشو میرسونه پیش مصطفی و خونه ای که توی آتیش داره میسوزه ..

     فاطمه در حالی که اشک میریزه مصطفی رو صدا میزنه اما مصطفی حتی برنمیگرده تا اینکه مادر مصطفی از راه میرسه و میگه :

     نرو نزدیکش ، تو دیگه براش تموم شدی . داره آتیشت میزنه ، خاکسترت میکنه ..

     فاطمه دوباره مصطفی رو صدا میکنه و اینبار در حالی که هردوشون اشک توی چشمشون حلقه زده به هم خیره میشن اما مصطفی راهشو میکشه و میره !

     

    | ساحل |

     فاطمه با شنیدن حرفای مادر مصطفی ، و صحنه هایی که دید کاملاً امیدشو از دست داده و میره محلی که توش همه چیزشو ازش گرفتن !

     زانو میزنه و شروع میکنه به اشک ریختن که با صدای گریه اش کریمی که داره از اونجا رد میشه میبینتش ..

     درموندگی فاطمه کریم رو هم آزرده خاطر میکنه !

     فاطمه جلوی چشمش یه تیکه شیشه میبینه ، برشمیداره و در حالی که سر به آسمون کرده مصطفی رو صدا میزنه و شروع میکنه به زدن رگش ..

     اما یهو کریم فریاد میزنه :

     فاطما گل .. چیکار داری میکنی ؟

     و میره تا نجاتش بده و نذاره این کارو بکنه اما تا دستش به فاطمه میخوره جیغ فاطمه از ترس فضا رو پُر میکنه و شروع میکنه به فرار ، کریم هرچی میخواد توضیح بده که من کاری باهات نکردم فاطمه اجازه نمیده و فرار میکنه تا میرسه به راحمی و توی آغوش برادرش شروع به اشک ریختن میکنه و در حالی که برادر ، خواهر معصومشو توی بغل گرفته میرن سمت خونه ..

     

    | ویلای یاشاران |

     بعد از بحث شدید رشات و رفات ، مشخص میشه که همه کار کردن واسه پرونده سازی حتی دکتر و آزمایشاتو خریدن طوری که نشون داده بشه که به فاطمه تجاوزی صورت نگرفته ..

     


    سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان