خانه
44.3K

خاطرات خواستگاري تون

  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    کاربر جديد|19 |3 پست
    سلام دوستای گلم
    منم بگمممممممممممممم
    اولین سری که مامان همسری اومد سری دوم که اومدن همشون اومده بودن بالا امام عزیز دلم رفته بود ماشین پارک کنه که فهمیده بود بابام خونس روش نشده بود بیاد بالا حدود نیم ساعت توی سرما پشت در مونده بود
    بعد بابام که رفت آوردش ما رفتیم که باهم صحبت کنیم شلوارش که جین هم بود یدفه جرررررررررررررررررررررررررررررررر صدا داد
    منم که فقط غش غش خندیدم و از اتاق اومدم بیرون
    الانم اون شلوار نگه داشتیم
    این بود انشای من
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان