۲۲:۳۵ ۱۳۹۳/۶/۷
وقتی به اتاق رختکن می رفتم به خود گفتم بهتر است شلوار گل و گشاد بپوشم و عصایی نازک به دست بگیرم و یک جفت کفش کت و گنده به پا کنم و کلاه دربی هم بر سر بگذارم.دلم می خواست ظاهری بی قواره و ناجور داشته باشم:شلوار گشاد،کت تنگ،کلاه کوچک و کفش های بسیار بزرگ
کتاب:سرگذشت من
نویسنده:چارلی چاپلین