خانه
13.6K

لبخند فقر!

  • ۰۹:۱۷   ۱۳۹۳/۷/۱۰
    avatar
    کاربر فعال|1372 |596 پست
    مثل باران سحر ، نرم و رها می خندید!
    اشک از چشم نمی لغزید، تا می خندید!

    فرح و شادی خود را ز کسی باز نداشت
    مثل الطاف فراگیر خدا می خندید!

    با سبکبالی مرغان بهشتی، در اوج
    به گرانباری دنیایی ما می خندید!

    در غم کودکی گم شده ی ما، گریان
    به بزرگان ریاکار شما می خندید!

    کیمیایی ز کرامات توکل، در دست
    از طمع ورزی مردم به طلا می خندید!

    " غم و شادی، بر عارف، چه تفاوت دارد؟ "
    سینه، آماج جگر چاک بلا می خندید!

    گریه می کرد و نگفتند چرا می گریی؟!
    حال، خلقی همه حیران، که چرا می خندید؟!
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان