۱۶:۵۱ ۱۳۹۱/۱۰/۲۴
خلاصه قسمت 96:
یشیم تو رویای این که چنار میخواد ببینتشو باهاش اشتی کنه باهاش قرار گذاشت که ببینتش .وقتی همو دیدن چنار بهش گفت که من توپراک رو طلاق نمیدم و عاشقشم و میخوام باهاش زندگی کنم ولی مسیولیت تو و بچم رو هم قبول میکنم وازتون مواظبت میکنم و اینکه نمیشه به خاطر درخواست تو زندگیم رو ول کنم.
یشیم که انگار اتیشش زده بودن بهش گفت وقتی من و بچت همون لحظه بهت احتیاج داشتیم و تو کنار توپراک جونت بودی چی؟؟؟بعدم با توپ پرو عصبانی رفت...
چنار با مدیر شرکتی که توپراک واسه استخدام رفته بود صحبت کرد.آخه دوستش بود.قرار شد توپراک بره سر کار.وقتی بهش خبر دادن کلی خوشحال شد.
زمرد بچه ارو سقط کرد و با حال خرابش تو بیمارستان بود.یشیم اومد بهش دلداری داد که تو باید مقاوم باشی و من کنارت هستم....!
نجیب خان رفت به اقبال گفت چرا خونه ارو فروختی؟اقبال هم گفت خونه خودم بوده دوست داشتم.مگه شما وقتی از طلاق همسرتون منصرف شدید به من گفتید؟نجیب خانم که حرفی نداشت فقط سکوت کرد....!
توپراک قبل از اینکه بره سرکار حالت تهوع داشت.اقبال هم رفت شرکت چنار و بهش گفت احتمالا حامله است و اگه اینجوری باشه دیگه طلاق نمیگیرد.چنار هم از فرصت بدست اومده کل خوش بحالش شد و خوشحال شد...
مهمت هم که همه جا دنبال اجه خانوم میگشت و پیداش نمیکرد.رفت سراغ دوستش گفت من میخوام باهاش ازدواج کنم.اما دوست اجه جاشو بهش نگفت.به اجه گفت تو نباید به عموت پشت کنی و با این حلقه گول بخوری ...
یشیم وقتی داشت از بیمارستان برمیگشت زن دوست چنار رو دید همون رییس شرکتی که توپراکو استخدام کرده بود.
به یشیم گفت که شوهرم زن چنار رو با پارتی بازی استخدام کرده ولی تو به کسی چیزی نگفت.
یشیم هم رفت پیش توپراک و کلی بهش طعنه زد و گفت اگه بخاطر پارتی و سفارش چنار نبود بهت کار نمیدادن و حال توپراک رو حسابی گرفت...