خانه
29.4K

اشعار پارسی

  • ۰۰:۱۸   ۱۳۹۴/۶/۲۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    ای ساقیا مستانه رو ، آن یار را آواز ده
    گر او نمی‌آید بگو ، آن دل که بردی باز ده

    افتاده‌ام در کوی تو ، پیچیده‌ام بر موی تو
    نازیده‌ام بر روی تو ، آن دل که بردی باز ده

    بنگر که مشتاق توام ، مجنون غمناک توام
    گرچه که من خاک توام ، آن دل که بردی باز ده

    ای دلبر زیبای من ، ای سرو خوش بالای من
    لعل لبت حلوای من ، آن دل که بردی باز ده

    ما را به غم کردی رها ، شرمی نکردی از خدا
    اکنون بیا در کوی ما ، آن دل که بردی باز ده

    تا چند خونریزی کنی ، با عاشقان تیزی کنی
    خود قصد تبریزی کنی ، آن دل که بردی باز ده

    از عشق تو شاد آمدم ، از هجر آزاد آمدم
    پیش تو بر داد آمدم ، آن دل که بردی باز ده

    مولانا
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان