۰۲:۰۴ ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
خلاصه قسمت 62
گوزل بادریا میرن شرکت اهو تابفهمن قضیه از چ قراره.به بهونه کیک بورک میرن ولی اهو میگه من بورک نمیخوام و‌نمیخوام تو رستورانم سرو بشه درهمین لحظه ک جهان عصبیه زنگ میزنه ب اهو و اهو صدای جهانو ضبط میکنه اهو ب جهان میگه چطوری عزیزدلم ک جهان میگه از کی من عزیزت شدم اهو میگه چرامیخوای رابطمونو پنهون کنی ک جهان میگه چ رابطه ای و شروع میکنه ب ناسزا گفتن واذرخش گوشیو ازدستش میگیره و میگه صداتو ضبط میکنه مدرک نده دستش و گوزل حالش خراب میشه و میره و گریه میکنه و فک میکنه ک جهان بهش دروغ گفته
دوست راحمی میگه همه کسایی ک تو روسیه بهشون بدهکاری سرقمار پوتین همشونو دستگیرکرده
دلارا ب راحمی میگه منو غزل میخوایم بریم مسافرت ی کم حال هوامون عوض شه ک راحمی نگران من نباشین برید
جانان میره پیش اوزجان و میگه که میخوای ازبیمارستانی ک غزل و ایسو قاطی شدن شکایت کنی و خسارت بگیری؟ماازپنج میلیون شروع میکنیم شایددادگاه بیشترهم بده.ک اوزجان ی جورایی قبول میکنه
کریمان ک قضیه جهانو از هاجرمیشنوه میره ب گوزل تیکه میندازه و‌حرصشو درمیاره گوزل هم میشینه گریه میکنه و دوستاش دلشون ب حالش میسوزه
راحمی میره پیش غزل و میگه فک میکنی اگ دلارا بفهمه تو مسبب اتش سوزی هستی تو رو میبره گردش و بری شنا کنی
غزل ک ترسیده بهش میگه ک میدونم تو باعث شدی ابروی بابام بره و فیلمو ب راحمی نشون میده و میگه فک میکنی اگ بابام‌بفهمه ک این نقشه رو تو کشیدی باهات چ‌میکنه ک راحمی میگه تو شیطانی غزل هم میگه نوه تو هستم
جهان ب گوزل زنگ میزنه ولی جوابشو نمیده
اوزجان قضیه خسارت بیمارستانو ب کریمان میگه و کریمان ازخوشحالی نمیدونه چ کار کنه
دلارا و غزل میرن مسافرت راحمی هم ب تمام خدمه مرخصی میده و‌خودش هم میره مسافرت...ایسو میره کلوب تا ب نبود امبرعادت کنه
جهان هم ب دریا زنگ میزنه و‌میفهمه ک گوزل مغازه نرفته
سولمازهم اهرم اصلی ای ک راحمی بااون زد سرالپرووتمام مدارکی ک الپرازشرکت برداشته و‌کپی کرده رو هم میبره میده ب جهان و میگه الپرمنو زد و ازخونه پرت کرد بیرون من جایی ندارم ک جهان ناراحت میشه و میگه کمکت میکنم
اوزان موگه رو میبره خونشون و میگه هیچکس نیس همه یارفتن مرخصی یا رفتن مسافرت
موگه تمام خونه رو‌میچرخه و ب اوزان میگه که برام ی چیزایی بیاربخورم اوزانم تابره اشپزخونه موگه نصف وسیله هارو میبینه و‌میریزه تو کیفش
وقتی ک مشروب میخورن همو میبوسن و اوزان خوابش میبره موگه هم ی نامه برای اوزان مینویسه ک میدونم پسرجهان گلپیناری و لب تاب غزل و طلاهای دلارا و خیلی ازوسایل هارو میبره
