۰۲:۰۷ ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
قسمت 64 سریال گوزل
جاندان ب اوزجان میگه که تو نمیتونی زندگی ای که جهان ب ایسوداده رو بهش بدی اگه یه خورده بابای خوبی بودی یه کاریش میشدکرد اما ماشالله یه متربرگه سابقه داری امانگران نباش حلش میکنیم اوزجان میخواد ب جاندان دست بزنه ک جاندان میگه هیچ رابطه ای بین مانیست فقط بعضی وقتا باهم میپریم همین و اوزجانم عصبی میشه و میگه خدالعنتم کنه ک ادمایی مث شمارو ادم حساب میکنم و میره
کریمان رفته ارایشگاه ک عارف میادو کریمان میگه قرار بود برام پول بیاری چیشد ک عارف میگه خواهرم بیمارستان بود نتونستم بعد عارف پول درمیاره ومیده
اوزجان ب انگین میگه ما ب چشم این پولدارها ادم نیستیم مابازیچه ایم ک انگین میگه جاندان پولداره وکیل معروفبه بعد یه تعمیرکارو بندازه کنارخودش بره تو اجتماع ک اوزجان عصبی میشه
گوزل میره پیش جهان و بهش میگه برو تو اینترنت جهان به اسم خودش وارد اینترنت میشه و میبینه فیلم بی گناهیش ثابت شده..موگه فیلم بیگناهی جهان رو ازلب تاب غزل گذاشته تو اینترنت و جهان بادیدنش کمی ناراحت میشه و میگه بخاطرپول اینکارارو میکنن
موگه با شوهرش نشسته و تعداد بازدید کنندگان هرلحظه زیاد میشه و موگه خوشحاله
گوزل ب جهان میگه من با قلبم احساس کردم ک دروغ نگفتی ک جهان میگه دروغ نگفتم هیچوقت و بهت حق میدم چون شوهری مث اوزجان داشتی و جهان اززندگی قشنگی ای قراره باهم داشته باشن حرف میزنه و همو بغل میکنن
عارف با کریمان میخوره ک اوزجان پرتش میکنه بیرون
اهو داره وسایلاشو جمع میکنه تافرار کنه راحمی فک میکنه اهو فیلمو تو اینترنت گذاشته ک اهو میگه من اونقدراحمقم ک خودمو تو اتیش بندازم من ازخودم بدم اومده ک باتو همکاری کردم ک راحمی میگه من گول اون نقش های،احمقانه ت رو نمیخورم
گورل خیلی خوشحاله ک دریا میگه اونهمه زبون ریختیم نتونستیم قانعت کنیم خب چیشده ک گوزل واقعیت رو میگه و همه خوشحال میشن
دلارا ب راحمی میگه خب فیلمو کی گذاشته لب تاب شما که دزدیده نشده فقط واس غزل رو بردن اونم ک چیزی توش نبوده ک راحمی میره تو فکر
راحمی میره سراغ غزل و میپرسه تو فیلمو گذاشتی تو اینترنت ک غزل میگه نه
کریمان هم با وکیلی داره حرف میزنه راجع ب پس گرفتن ایسو و خسارت
جهان وگوزل باهم میرن بیرون و گوزل ازخاطراتش حرف میزنه ک جهان صورت گوزلو میگیره و میگه هیچوقت گریه نکن عزیزدلم خواهش میکنم ازاین ب بعد بخند
گوزل ازجهان میپرسه ک کار دلارا بوده ک جهان میگه شک دارم اما فکرنکنم چون قسم خورد ب جون بچه ها حالا ک تموم شد بیخیال
جهان با گوزل عاشقونه حرف میزنه و میگه همش میگذرع ناراحت نباش فقط بخند
جاندان ب اوزجان زنگ میزنه ومیگه که اون کتی ک اون روز پوشیده بودی رو امشب بپوش
جهان و اوزان هم میرن خونه گوزل شام