خانه
2.39M

شعر و شیدایی

  • ۱۵:۲۷   ۱۳۹۴/۱۱/۲۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28091 |24368 پست
    دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز
    مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز

    جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
    دل بجان آمد و او بر سر ناز است هنوز

    گرچه بيگانه ز خود گشتم و ديوانه ز عشق
    يار عاشق کش و بيگانه نواز است هنوز

    خاک گرديدم و بر آتش من آب نزد
    غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز

    گرچه هر لحظه مدد مي‌دهدم چشم پر آب
    دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز

    همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
    قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

    گرچه رفتي ، ز دلم حسرت روي تو نرفت
    در اين خانه به اميد تو باز است هنوز

    اين چه سوداست عمادا که تو در سر داري
    وين چه سوزي‌ست که در پرده ساز است هنوز
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان