فرک (Ferak) :
mona mona :
من مامان مانيا، آهو جون، كژال جان، آذر جان و آقا بهزاد رو به چالش دعوت مي كنم
من اوایل که تو رو دیدم فکر می کردم ناظر زیباکده که می گن منظور تویی و فکر می کردم باید همه کارام رو تایید کنی مثلا می خواستم تاپیک بزنم منتظر بودم ببینم نظرت چیه. الان می دونم که ناظر زیباکده نیستی اما بازم همون حس رو دارم و وقتی کاری رو تایید می کنی مطمئنم درسته (کارای توی زیباکده) همیشه فکر می کردم یه دختر تپلی هستی به خاطر عکس پروفایلت و آیدا که سعی می کرد پازلت رو جمع کنه عکس نیمرخ دماغ و سه رخ دست و گوشه پا فهمیدم دختر ظریفی هستی.
خیلی خیلی قانونمندی، خیلی منظم و دقیق، بسیار زیاد مهربان و کمک رسان. ولی یه چیزی در موردت هست که گیجم می کنه اونم اینه که من راحت ترم افراد (که حس نزدیک بودن بهشون می کنم) رو با اسم کوچیک و مفرد خطاب می کنم اما تو اینقدر مودبی و به همه شما می گی که یکی درمیون بهت می گم تو / شما و همش فکر می کنم وقتی باهات مفرد حرف میزنم ناراحت نشی همینم می خواستم بنویسم نمی دونستم بهتون بگم شما یا بهت بگم تو!!! خلاصه یه دونه ای مونا جون
وااااي الان روي ابرام با اين همه تعريف
شما خيلي خيلي به من لطف داري گلم هر جور راحتيد و دوس داريد با من صحبت كنيد گلم اصلا هم معذب نشيد توي صحبت كردن همون تو خيلي هم عالي
نمي دونم شايد عيب من باشه چون غير از شما دوستان ديگه هم اشاره كردن من يه مقدار سخته برام فعل مفرد بكار بردن سعي ميكنم اصلاح كنم عزيزم ممنون