حرف بد زیاد شنیدم شاید بدترینش الان یادم نیاد ولی یه چیزی که الان یادم اومد این بود که
18 سالگیم یعنی تقریبا 14 سال پیش که تو داشنگاه قبول شدم یکی از اقواممون ( از اقوام نزدیک که باز هم به دلایل زیست محیطی نمی گم کی) گفت نوشان که کار خاصی نکرد با اون خانواده ای که اون داره بایدم قبول میشد... یه جورای احساس کردم دیده نشدم و زیر برچسب خانواده خوب تمام زحماتم کم رنگ شد. البته اعصاب ضعیف بعد از کنکورم مزید بر علت بود . اون موقع شنیدن اون حرف خیلی ناراحتم کرد
پ.ن: 14 سال پیش کنکور قبول شدن سخت بوود واقعا
پ.ن 2: من جای خفنی قبول نشده بودم ولی بازم زحمت خودمو کشیده بودم