خانه
72.9K

نامه یک زن به شوهرش (برام بسیار جذاب بود شاید نامه مشترک بسیاری از زنهاست)

  • ۱۵:۴۴   ۱۳۹۴/۱۱/۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13740 |7139 پست
    نامه یک زن به شوهرش




    خوابم برد!
    نمیدونم کی،ولی خوابیدم
    خواب پدرم رو دیدم
    قبل مریضیش!
    من بیست ساله بودم،پدرم شادو سرحال بود مادرم هم!
    خواب دیدم از دانشگاه اومدم خونه!
    پدرو مادرم سفره انداخته بودن
    پدرم گفت،اخرش اومدی؟
    دیر کردی بابا!
    من چه شاد بودم!
    پدرم گفت پونزده سال منتظرت بودیم!
    دیر کردی بابا!
    توی خواب گریه کردم
    گفتم بابا من میدونم تو مردی!منو تنها گذاشتی!
    پدرم خندید و گفت تو مارو تنها گذاشتی ولی عیب نداره!دیگه تنها نذار!
    گریه کردم وگریه کردم از خوشحالی گریه کردم!

    و بیدار شدم!

    چشمهام خیس بود
    بچه ها رفته بودن مدرسه
    یخچالو بهم ریخته بودن،اشپز خونه کثیف بود
    من که با ناخن مصنوعی هام نمیتونستم تمیز کنم!
    بو برده بودی هم تو هم توله هات که صبح بی صدا در رفته بودین!
    حتما فکر کردی دوروز گریه میکنم خوب میشم!
    من و تو که رابطه جنسی نداریم که نگران قهرم باشی
    دیگه اون قدر بدجنس نیستم که به بچه هات نرسم!
    هه!!!!
    کور خوندی
    حتما فکر کردی من چقدر بدبختو بی غرورم که حتی یه شب قهر نکردم برم خونه ننم!
    یا شاید فکر کردی زرنگم و سیاست دارم و عرصه رو خالی نکردم!
    لابد ازین به بعد باید بیشتر تلاش کنم تا تو رو سمت خودم بکشم؟!
    واسه سیر کردن خودم و ارامش بچه هات حرفی نزنم؟!
    نمی دونم چی فکر کردی!؟
    هنوز خودمم نمیدونم چه کار کنم!
    به اشپزخونه کثیف خیره میشم!
    زنگ درو میزنن
    مادرته!!!!!!




    ادامه دارد
    پایان قسمت هشتم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان