mona mona marmar marmar مهرمینا مریم مهرسا مهرسا ارغوان lidaa1 لیلا64 بهزاد لابی مهرنوش نرگس z مامان رهام جون نازلی جون
NE DA ronak n شراره سعیدپور metalik
مامان مانیا مرمری مهرمینا mona mona ronak n نازنین جون تینا۱۳۹۳ رومین metalik بابای شنگول نازلی جون نازگل
سارا منصوری ساناز افشار ماهی سیاه کوچولو مهندس غریب آهو آلما فاطمی دریاااا شهرزاد2 نارینه دختر نازم نفس روشنک ا el.sa Komo ASEMAN NE DA کژال رومین مریم پرستو ♥
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد. لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برایت کافی است.
*وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی*
دنیا پر از تباهی است نه بخاطر آدمهای بد بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب...