خانه

سپاسگزار بودن از بعضی نداشته ها

  • برای از دست دادن بعضی چیزها در زندگی باید سپاسگزار باشید

    وقتی چیزی را در زندگی از دست می دهید، حس بدی پیدا می کنید، احساس می کنید شکست خوردید. همه ی آدم ها دوست دارند هر چیزی که در زندگی دارند را برای همیشه حفظ کنند. شغل، روابط، دوستی ها، حتی سعی می کنند روی تمام شرایط و موقعیت های زندگی نیز کنترل داشته باشند. اما این سبک زندگی کردن درست نیست.  اگر بتوانید همیشه در لحظه حال زندگی کنید، یک زندگی شاد و سالم را تجربه خواهید کرد. باید گذشته را رها کنید و نگران از دست دادن هیچ چیز در زندگی نباشید، در غیر این صورت نمی توانید رشد کنید. شاید گاهی اوقات کار سختی باشد، اما هیچ وقت درباره تغییراتی که با آن ها مواجه می شوید، منفی فکر نکنید. به این تغییرات به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت خود نگاه کرده و به دنبال راه ها و مسیرهای جالب و جدید باشید. با خواندن این مقاله در می یابید که از دست دادن بعضی چیزها در زندگی طرز فکر و دیدگاه های شما را توسعه داده و در نهایت به شما کمک می کند تا فرد بهتری باشید.

    1.گم کردن مسیر زندگی
    گاهی در زندگی به مرحله ای می رسیم که درباره انگیزه ها، کارهایی که در گذشته انجام دادیم، وضعیت کنونی، خوشبختی و همه چیز شک می کنیم.  وقتی در این شرایط قرار می گیریم، حس خیلی بدی پیدا می کنیم، حتی شاید احساس افسردگی کنیم یا حس کنیم به اهدافی که در زندگی داشتیم نرسیدیم و شکست خوردیم. شاید درباره مسیر شغلی خود تردید کنید یا حس کنید چون سنتان بالا رفته دیگر نمی توانید دنبال رؤیاهای خود بروید. ولی باید به خاطر داشته باشید که این موقعیت ها در واقع به شما کمک می کنند تا مسیر واقعی خود را در زندگی پیدا کنید. وقتی در این موقعیت های منفی قرار می گیرید، متوجه می شوید که باید تجدید نظر کنید، دوباره فکر کنید، دوباره برنامه ریزی کنید تا در مسیر بهتر و مناسب تری حرکت کنید. نباید فکر کنید شکست خورده و درمانده هستید، چه بسا این تغییرات به نفع شما باشد. هر اتفاقی یا هر چیزی در کائنات درست در زمان مناسب خودش اتفاق می افتد، لحظاتی در زندگی وجود دارد که باید مسیرتان را تغییر دهید و دوباره برنامه ریزی کنید، چون این به نفع شماست. اگر هر چند وقت یک بار این اتفاق نیفتد، هیچ فرصتی برای رشد، تغییر و یا دنبال کردن مسیرهایی که به نفع شماست، پیدا نمی کنید.

    2.از دست دادن روابط
    حضور بعضی افراد در زندگی باعث احساس امنیت و شادی می شود. اما گاهی اصرار داریم روابطی را حفظ کنیم که به نفع ما نیستند و حتی ممکن است به ما آسیب هم برسانند. احساسات مانع از این می شود که ما واقعیت را ببینیم. شاید برای ما یادآور خاطرات خوبی باشند، زمانی بخش اصلی از زندگی ما بودند و در خاطرات خوب و بد ما سهیم بودند، به هر حال به مرور زمان ما تغییر می کنیم، به عنوان یک انسان رشد می کنیم. سلیقه ها، نگرش ها، رؤیاها و مسیر ما در زندگی بتدریج تغییرات زیادی می کند. به همین خاطر گاهی مجبور می شویم افرادی را که زمانی برای ما مهم بودند ترک کنیم.
    شاید خیلی غم انگیز باشد، از دست دادن رابطه هایی که گاهی فکر می کنیم تا ابد ادامه دارند، درس های با ارزشی در زندگی به ما می دهد.  یاد می گیریم که کیفیت از کمیت مهم تر است، و گاهی باید موقعیت ها و افرادی را که هیچ کمکی به رشد ما در زندگی نمی کنند، رها کنیم. باید یاد بگیریم گذشته، گذشته است و ما در زمان حال زندگی می کنیم. در گذشته زندگی کردن باعث می شود در روابط خود دچار مشکل شده و نتوانیم در زمان حال زندگی کنیم.

    3.تغییر شخصیت خودتان
    کل زندگی مجموعه ای از شکست ها، تغییر، رشد و پیشرفت بر اساس تجربیات، ذهنیات و دیدگاه های در حال تکامل ما در زندگی است. تغییر اجتناب ناپذیر است. اما گاهی اوقات دوست داریم وضعیت، شخصیت و کاراکتر قدیمی خودمان را تحت هر شرایطی حفظ کنیم، گاهی آرزو می کنیم شبیه کسی که قبلاً بودیم باشیم. واقعیت این است که ما همیشه در حال تغییر هستیم و هیچ چیزی در این دنیا ثابت نمی ماند. باید سعی کنیم خودمان را با جهان در حال تغییر وفق دهیم، تغییرات ما در واقع نشانه ای از پیشرفت در مسیر زندگی هستند. وقتی تغییر می کنید، یعنی پذیرای تجربیات جدید هستید، تجربیاتی مثل سفر، مطالعه، مسافرت خارج از کشور و یا تغییر شغل و حتی روبرو شدن با ترس هایتان. هر کاری که انجام می دهیم و هر تجربه جدیدی که داریم، در واقع نوع دیدگاه های فعلی ما نسبت به زندگی و جهان را به چالش می کشد، هر تجربه ای باعث می شود قسمت کوچکی از خود قدیمی امان را  رها کنیم و تبدیل به فرد تکامل یافته و بهتری شویم. این تحولات و سیر تکاملی، در نهایت به ما کمک می کند به شادی، رضایت و خوشبختی واقعی دست پیدا کنیم.

    4.از دست دادن تسلط و کنترل بر اوضاع
    عدم اطمینان ترسی است که همه ما داریم. وقتی با آن روبرو می شویم، سعی می کنیم شرایط، حتی افراد دور و برمان را کنترل کنیم. وقتی جوان هستیم، بر این باوریم که بیشتر از آن چیزی که فکر می کنیم باید روی زندگی کنترل داشته باشیم، ولی سنمان  که بالاتر می رود و تجربیات بیشتری در زندگی کسب می کنیم، متوجه می شویم که خیلی از چیزها در زندگی از کنترل ما خارج هستند. زندگی دائماً در حال تغییر است و هیچ چیزی یکنواخت نمی ماند. بنابراین باید خودمان را با تغییرات وفق دهیم، چون در وجود ما جریان دارند. گاهی اوقات تمام تلاشمان را می کنیم تا چیزهایی مثل روابط، شغل و موقعیت های کلی زندگی را هر طور شده حفظ کنیم، اما در واقع ما به صورت ناخودآگاه این کار را می کنیم تا از محدوده امن، آرامش و آسایشی که داریم جدا نشویم. وقتی در این شرایط قرار می گیریم، فضایی برای رشد ما وجود ندارد و نمی توانیم به دنبال فرصت های جدید برای رشد و پیشرفت خود باشیم. ترجیح می دهیم در همین محدوده امن باقی بمانیم تا این که مسیرهای جدید را تجربه کنیم.  
    مثلاً تصور کنید از کارتان برکنار شدید، در ابتدا فکر می کنید بدترین اتفاق ممکن برایتان افتاده و به نوعی احساس شکست می کنید، ولی اگر با خودتان صادق باشید، کم کم می فهمید که خودتان هم دیگر خیلی شور و شوق قبل را راجع به شغلتان نداشتید و از کارتان لذت نمی بردید، اما این موقعیت  به ظاهر "بد" که از کنترل شما خارج است، در واقع این فرصت را به شما می دهد تا شغلی را پیدا کنید که برای شما لذت بخش تر و مناسب تر باشد.
    پذیرفتن این واقعیت که گاهی کنترل کمی روی شرایط داریم، کمی سخت است، اما این شرایط فرصت هایی را پیش روی ما قرار می دهد که معمولاً به دنبال آن ها نیستیم. بنابراین هرگز از تغییر و از دست دادن بعضی چیزها در زندگی نترسید. شاید در این شرایط احساس کنید همه چیز بر علیه شماست، ولی در واقع این تغییرات فرصت های شگفت انگیزی را در مسیر شما قرار می دهند.

    مترجم اختصاصی زیباکده : سمانه صادقی
    برچسب ها موفقیت ,
       2

مقالات مرتبط
نظرات کاربران
شما میتوانید بعد از ورود برای این مقاله نظر ثبت نمایید.
  • درج نظر
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان