احسان عاشق...سولماز عاشق

سولماز در این بین افزود: اگر من زنده ام تنها به خاطر نفس های احسان است من بعد از به هوش آمدنم حال پدرو مادرم را نپرسیدم و فقط به دنبال احسان بودم .علیخانی رو به مخاطبان گفت: منظور از احسان من نیستم ها ! سولماز خیلی زیبا پاسخ داد: احسان من خیلی خاص تره، و درتوصیف ادامه قصه ی پر تلاطم زندگیش عنوان کرد: من حافظه ی کوتاه مدت خود را از
دست داده بودم احسان و مادرشوهرم ، شب تا صبح بالای سرم بیدار بودند و تمام اشاراتم را مادرشوهرم متوجه می شد ،خیلی حرفهای بدی می زدم ولی او درکم می کرد و در آشپزخانه اشک می ریخت. بعد از دیدن چهره ی خودم متوجه شدم مویی ندارم ورو به احسان گفتم چرا من را نگه داشتی؟ تمام پرستاران بیمارستان به من گفتند در تمام چهل روزی که در آی سی یو بودی ،احسان یک دقیقه از کنار پنجره ی اتاقت دور نشده و فقط نگاهت می کرد و اینکه می گفته سولماز نفس می کشه و برمی گرده.

احسان در ادامه گفت: من در آن زمان حالت طبیعی نداشتم وحتی در مراسم ترحیم پدرومادر خانمم هم شرکت نکردم ، با خدا عهد بستم ، من توکل و ارتباطم با خدا قوی است ،می دانستم سولماز را بدست می آورم و او را از دست نخواهم داد، همینکه کنار سولماز هستم و با او به بیرون می روم و نفسهایش پشتمه برایم کافی است. علیخانی در برابر صحبتهای احسان ذکر کرد: حرفهای شما قابل باور است چراکه پنج سال از این اتفاق گذشته ،سولماز افزود: تازه دوسال پیش برایم مراسم عروسی هم گرفت،احسان هم ورشکست شد وهم دارای اش را برایم داد.

علیخانی با خنده گفت: احسان را عاشق ،ورشکسته وبیچاره کردی ،دیگه چی می خوای از جونش.سولماز تصریح کرد: من ابهتی برای خودم داشتم .یه احسان دارم که هم پدرمه،هم مادرمه ،هم دوستمه با وجود احسان دلم زیاد برای پدرومادرم تنگ نمی شه ،احسان از هیچ جیز برایم کم نمی زاره ،اما من خیلی بدم.بعد سولماز این جمله ی کلیدی راهم متذکر شد که احسان همه کس منه ، توروخدا همراهانمان کنارمان بمانند ، نظیر احسان ها زیاد شود ،حدود دوسال در آینه نگاه نمی کردم ،مادر شوهرم همیشه کنارم بود روزی همه ی اقوام بزرگم را به همراه برادرم به خانه ی احسان فرستادم که سولماز خوب نمی شود برو، بعد احسان مهمانان را ترک می کند و به منزل پدری ام می آید وبا گریه بغلم کرد که تو منو باور نداری چرا این هارو فرستادی وبعد افزود: فکر نمی کردم احسان کنارم بماند چون من خیلی اخلاقم تنده ولی احسان کنارم ماند واز هیچ چیز برایم کم نذاشت.احسان دلیل ماندنش را اینگونه عنوان کرد: خیلی دوستش دارم هیچ دلیلی برای رفتن نمی بینم وتنها نه از سر ترحم وفقط وفقط به خاطر عشق ماندم.سولماز ادامه داد: احسان آرام بهم غذا می دهد ،خیلی درکم می کندخانواده اش هرشب برای دیدن من می آیند ما یک زندگی قشنگ داریم.

هر کس این قسمت برنامه ماه عسل رو ندیده پیشنهاد میکنم حتما دانلودش کنه و ببینه

خیلی خیلی تاثیر گذار بود،کاش این همه وفاداری رو همه ی زن و مردا به هم داشتن....
اینهمه وفاداری ........

من دیشب کلی گریه کردم الهی خدا همه مریضارو شفا بده و امثال احسان رو زیاد کنه

ینی خدا به همه ما نعمت آدمی مثل احسان بودن رو بده...با عشقش چه زندگی به اون دختر طفل معصوم بخشیده...
اجر و پاداششو فقط خداست که میتونه براش در نظر بگیره...نه هیچ چیز دیگه

وای من قسمت دوم مهموناشونو ندیدم ...ممنون مونا جون
اون زن و شوهره اولیو دیدم از دیشب تو فکرشونم

مونا جان لینک دانلودش رو میذاری ؟

اااااااااااااااااااااااای جونم ک نوشته احسان من خاص تره

خیلی جالب....ایول به پسره...چقدرم با ادب و محترم بود.....
ایشالله خوشبخت شن

عاشق صداقت و لحن صحبت سولماز شدم...
امید دارم ک بزودی خوب میشه با اون روحیه و عشقی ک همسرش نثارش میکنه....

بچه ها میشه لینک دانلود این قسمت رو بذارید ؟ من نمیرسم ماه عسل رو ببینم ولی این قسمتش رو میخوام ببینم ممنون میشم

من ندیدم ولی با خوندن این تاپیک خیلی احساسی شدم

جون هر کی دوست دارید یکی لینک دانلود این قسمت رو برام بذاره

http://www.sstarv.ir/1393/04/16/دانلود-قسمت-دهم-10-ماه-عسل-93/
بیا عزیزم

مرسی عزیز دلم

من اخراشو دیدم و خیلی خیلی زیبا بود اصلا باور نکردنی بود ...همسری دیده بود و ازش پرسیدم اگه تو جای اون یعنی احسان بودی چکار میکردی ...بهم میگه بستگی داره تو چقد روم حساب باز کرده باشی و چقد بهم اعتقاد داری که میخوامت و به همون اندازه من کنارت میموندم......میگه سولماز پاداش اعتقادی رو که به همسرش داشت رو داره میگیره و باوری که از دوست داشتن همسرش تو خودش داشته و داره

منم قسمتایی ازشو دیدم خیلی خیلی قشنگ و رومانتیک بود نمی دونم چی بگم یه عشق واقعی بود