بیاید با هم رمان های خوب ایرانی رو بخونیم و نقد کنیم

منم اصولا عادت دارم همیشه اول میرم آخرشو میخونم ببینم چی به چیه بعد ازاول شروع میکنم.
منم که مثلا میدونستم قاتل کیه هی گیج میشدم میگفتم نه فلانیه نه اون یکی فلانیه
آخرشم فهمیدم واقعا اون یکی فلانیه

منم قبلا رمان چند جلدی هرکدوم هزارو اندی صفحه بودو چند روزه تموم میکردم اینقدر ذوق و شوق داشتم که کتاب از دستم جدا نمیشد تا زمانی که شب خواب میرفتم برا همین چند جلدو یه هفته ای تموم میکردم ولی الان مشغله ها زیاده نمیشه

نه دیگه عوضش من بیکارمو بیعار
وقت زیاد دارم منتهی اینو هرچی دانلود میکردم گوشیم قبول نمیکرد مجبور شدم پی دی اف بگیرم که اونم بخوام 10-12ساعت بشینم پای کامپیوتر دیوونه میشم

ساعت چنده؟ نزدیک 5 ! من هنوز سرکارم و حدود 7 می رسم خونه . شما بگید چجوری پا به پای شما بیام؟

آخی نازی تازه 7میرسی
عیب نداره عجله نکن اتفاقا به همین بهونه چشمای ماهم استراحت میکنن

الهام جون کجایی؟ نمیخوای نظرتوبگی؟
پریسان جون تاکجا خوندی؟

من اینجام راز حون.من همون اولشم گفتم که این کتابو خیلی دوست داشتم اما فقط خیلی پیج در پیچه اما خیلی حالبه.ی نظریم درباره شخصیت رفعت دارم که وقتی همه کتابو تموم کردن میگم

پریسان جون شما هرطور مایلی بخون ولی خیلی زود تمومش نکنین
زمان بذارید (مثلا از شروع تا پایانش مدت 1 ماه ) که ما هم زمانمونو تنظیم کنیم تا اون تاریخ سعی کنیم تموم بشه
یه زمانی وقت بیشتر داریم بیشتر میخونیم گاهی یه روز اینقدر مشغله زیاده که ممکنه اصلا نتونیم بخونیم
رمانهای کوتاهتر زمانش کمتر باشه رمانهای طولانی تر زمانش بیشتر
نظر شما چیه؟

یک ماه خیلی زیاده. ب تظرم کتابای بیشتر از پونصد صفحه رو پرونده هاشونو ببندیم

منظورت از ببندیم اینه که دیگه رمان پیشتر از500صفحه نخونیم؟؟؟؟
اگه آره که من مخالفم چون ممکنه رمان خوبی باشه من بازم میگم رمانهای زیاد رو تیکه تیکه بذاریم

اره منظورم همین بود. خب اگه مخالفین ک هیچی دیگه

آخه رمانهای بلند به نظرم بیشتر روش فکرمیشه البته این به معنی این نیست که باید به رمان آب بست
مثلا همین قتل کیارش رو میشد تو 600نهایتا700صفحه جمع کرد

                                             

ذوق کردم تایپیک بالا بود
ولی خبری نیس چرا؟

دوستات تا کجا خوندین ؟ تا اینجا نظرتون چیه؟؟؟

من رسیدم به اونجا که مهرداد شادی رو پیدا کرده !! یعنی هنوز شوکم ! چرا انوری؟ علیرضا که کلا بهش مشکوکم. وای بچه ها اگر بخاطر من معطل میشید نقد کنید اشکال نداره من سر صبر می خونم

در مورد شخصیت مهرداد
دیدم پسرایی که خیلی سر به سر یه دختر میذارن و اذیتش میکنن بعدا با همون دختر ازدواج میکنن
این قسمت داستان ، واقعیتو نشون میده
ولی مهرداد زمانی که با آنا نامزد شده بعد عشقش به شادی عمیق شده یکم هضمش سخته
و اینکه ابراز احساسات مهرداد کمی زنونه است ! چون مردا احساساتشون و ابرازش با خانوما فرق داره...
و اما قاتل ، هر شخصیتی که اضافه میشه به اون مشکوک میشم بریم جلو ببینیم قاتل کیه
ولی رمانش خیلی طولانیه ...

بچه ها یه حس موذی در من هی ذهنم رو به سمت رفعت و علیرضا سوق میده

آره منم یه همچین حسی دارم

منم که به همه مشکوک بودم .از علیرضا گرفته تا رفعت و تک تک کارمندای شرکت .درمورد ابراز احساساتهای زنونه ی مهردادم باید بگم من اینجوری خیلی دوست دارم. اینجوری خیلی رمانتیک تره.