بیاید با هم رمان های خوب ایرانی رو بخونیم و نقد کنیم

دوباره بنویس آسمان جان 

برای منم همینطوره مطالبمو کپی میگیرم هردفه ثبت نشد دوباره میذارم !

چه شکلک خوفناکی گذاشتی نازنین جون

دالان بهشت
بنظرم نویسنده تازه کار باشه، کتاب سطح متوسطی داره، ضعف نوشتاری در داستان وجود داره ولی خوب کمی کشش  برای ادامه خوندن کتاب وجود داره

آخی آسمان عزیزم !! فعلا از متنات موقع ارسال کپی بگیر. واسه مدیریت پیغام دادیم

بچه ها مهرمینا کسی خبر نداره ؟ نیستش یه مدته!

من اینسری هنوز نتونستم کتابو شروع کنم . حالا اینهمه هم هول زدم گفتم یک ماه زیاده برا 380 صفحه !!

الهام جون منم چند صفحه ای بیشتر نرسیدم بخونم پس شروع کن که با هم پیش بریم

پریسان جون تو نمیخوای راجع به قتل سیاوش نظرتو بگی

سیاوش کیه راز؟؟؟؟؟؟ حتما برادر دیگه کیارش!!!!!!!;-) 😉

آخ اخ منظورم کیارش بود

والا من هنوز تمومش نکردم راز عزیز شبا برسم قتل کیارش می خونم روزها دالان بهشت!!!!

الان رسیدم به جایی که مهرداد شادی رو نگهداری می کنه و خانواده ش باهاش حرف زدن! راستش بعضی جاها احساس می کنم مژگان توی توضیح احساسات وسواس به خرج داده و گاهی زیاده روی کرده ... به شخصه وقتی به این فکر بیفتم که از برخی پاراگراف ها یا خطها بپرم و بگذرم کمی ناامید میشم ولی تلنگرهای بموقع قصه بازم برت می گردونه که ادامه بدی

دقیقا
فقط دوتارمان روبا هم قاطی نمیکنی

من فکر میکنم قتل کیارش رو میشد تو 600 یا نهایت 700 ص خلاصه اش کرد، واقعا بعضی جاها رو اعصاب بود

بعضی وقتها ابراز احساسات و تفکراتشون رو حتی توی دوسه صفحه هم کش میداد و من بعضی وقتها واقعا میپریدم از روشون. به قول اسمان جان توی ششصد صفحه هم میشد تموم بشه نه هزار صفحه !!

الهام جان دالان بهشت رو نخوندی؟ این دفعه چرا جا موندی؟ البته این روزا سر همه شلوغه

نه اسمان جان هنوز نخوندم. شایدم این دوره نتونم همراهتون باشم.

اکشال نداره دوست من

واااااااااای من چقر با این دالان بهشت حال میکنم

منم دالان بهشتو تموم کردم

چقدر رمانتیک بود نسبت به رمانهای قبلی بیشتر به دلم نشست هر چند ...

نویسنده علاوه بر بیان داستان به نوعی درس زندگی میداد