خانه
63.8K

خلاصه کتاب

  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    کاربر جديد|76 |99 پست

    در این تاپیک کتابهایی که خوندید رو برای دیگران خلاصه بگید تا علاقمندان به موضوع برن کتاب رو بخونن با این روش میتونیم به هم کمک کنیم تا اطلاعات بیشتری در مورد کتاب ها کسب کنیم . امروز خلاصه کتاب شادکامان دره قره سو از علی محمد افغانی رو میذارم

    شادکامان دره ی قره سو رمانی است با موضوع عاشقانه که نیم نگاهی به مسایل اجتماعی و وضع سیاسی دوران اواخر پهلوی اول واوایل حکومت محمد رضا شاه هم دارد .داستان از حرکت شخصیت اصلی ماجرا –پسری 19ساله به نام بهرام-به روستایی کوچک است،بهرام به دیدن پدرش میرود که به دستور بدیع الملک خان روستا در حال ساخت سدی بر روی رودخانه ی قره سو است پدر بهرام مردی است شریف، معتقد و آبرودار .بهرام دلبسته ی دختر بدیع الملک است ،دختری که تنها یکبار در شانزده سالگی دیده است و از این دختر - سرو ناز- همین را میداند که مادرش را از دست داده و بعد از مرگ مادرش با پدرش هم کلام نشده  بهرام اورامظهر بزرگی ونهایت  حسن و جمال میداند .در این سفر او فرصت میکند با سرو ناز سخن بگوید و نامه ای عاشقانه نیز به او میدهد .زما نی که پدر بهرام ساخت سد را به پایان میرساند و هردو به شهر کرمانشاه باز میگردند ،بدیع الملک- که مردی ثروتمند و فرومایه است و ثروت خودرا از راه ناحق بدست آورده است- در پرداخت مزد پدر بهرام اهمال میکند به همین علت بهرام به اتفاق پدرش به عمارت بدیع الملک میروند در آنجا بهرام میتواند دوباره سرو ناز را ببیند.سرو ناز سعی دارد که رابطه ی خود با بهرام را یک دوستی و معاشرت ساده فرض کند اما او خود نمیداند که عمیقا دلبسته ی بهرام و آواز خوش او شده است .زما نی که  بهرام و سرو ناز مشغول صحبت اند نامادری سرو ناز آن دو را میبیند اوآرزو دارد که با تبدیل شدن این ماجرا به یک رسوایی موقعیت خودش را نزد پدر سروناز محکم کند و دختر را از چشم پدرش بیندازد ،سرو ناز هم که از نیت او آگاه است سعی میکند از بهرام فاصله بگیرد و اندرز ها وهشدار های عاقلانه به خود میدهد اما احساس او درگیر بهرام است. دیدار های آن دو در طول دو سا ل  بار ها تکرار میشود و تمامی این دیدار ها هم از نظر نامادری سرو ناز دور نمیماند .در تمام این دوسال زندگی خانواده ی بهرام در وضع اسف باری بسر میبرد و بار زندگی بر دوش مادر  فداکار خانواده است. این دیدار ها شایعات فراوانی را بر سر زبان ها می اندازد واین شایعات برای بهرام گران تمام میشود  ؛ بدخواهانش  اورا با سمی مهلک مسموم میکنند ولی او زنده میماند  ،در نهایت سروناز پهنانی به عقد بهرام در می آید وبا خانواده ی بهرام به تهران فرار میکند،پدرش او را از ارث محروم میکند .چندی بعد بهرام که به خاطر کار زیاد ضعیف شده است به علت اثراتی که از سم در وجودش مانده میمیرد .بعد از مرگ بهرام سرو ناز با خانواده ی فقیر اما شریف بهرام زندگی میکند و از دنیای آلوده به حرص و جنایت پدرش برا ی همیشه رها میشود .

    خلاصه کتاب
  • leftPublish
  • ۱۱:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۳۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بعد سیمای زنی، عشق سالهای وبا بعدش کوری تو لیستمه.
  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست
    سلام دوستم کتابهای زیبایی انتخاب کردی بعد از خووندن کوری ساراماگوی بینایی ش رو هم بخون قشنگه
  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست
  • ۱۶:۵۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست
    توقف در مرگ
    نویسنده: 
    روزی در کشوری مرگ تصمیم می گیرد که دیگر به سراغ آدم ها نرود و از روز اول ماه کسی در آن کشور فوت نمی کند . در ابتدا این خبر برای مردم هیجان انگیز است ولی بعد از مدتی متوجه مشکلات این شیوه زندگی می شوند و ....

    از متن کتاب:

    "و بعد انگار که زمان ایستاده باشد، هیچ اتفاقی نیفتاد. وضع ملکه مادر نه بهتر شد، نه رو به وخامت گذاشت. ملکه مادر بین مرگ و زندگی معلق مانده بود و تن نحیفش درست لبه زندگی تکان تکان می خورد و هر لحظه ممکن بود به آن سمت دیگر برود، لیکن با طنابی باریک به این سمت محکم شده بود، طنابی که از روی هوسی نامعلوم، مرگ نگهش داشته بود، چرا که جز مرگ چه کس دیگری می توانست طناب را نگه دارد. آن روز هم گذشت و آن روز، چنان که اول قصه هم گفتیم، هیچ کس نمرد."

    هیچ چیز همیشه بی نقص نیست ، چرا که دوشادوش آن ها که می خندند ، همیشه دیگرانی هستند که زار بزنند . 

    آدم نباید در استفاده از کلمات ، مته به خشخاش بگذارد ، چرا که کلمات نیز ، مثل خود ما آدم ها ، در افکارشان تجدید نظر می کنند . 
    خلاصه کتاب
  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست

    برادران کارامازوف

    برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که وی آن را در سال ۱۸۷۹ دو سال قبل از مرگ خویش به چاپ رساند و گویی این رمان قسمت اول از یک مجوعه سه گانه بوده است اما عمر نویسنده کفاف تکمیل دو اثر دیگر را نداده است.

    داستان کتاب ماجرای خانواده ی عجیبی است و شرح نحوه ی ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف ٬ پیرمرد فاسدالاخلاق و متمولی است که با سه پسرش به نام های میتیا ٬ ایوان وآلیوشا و پسر حرامزاده اش به نام اسمردیاکوف وجود دارد .

    هرچهار پسر از پدر متنفرند.میتیا افسر ستوان است وعصبی ٬ متکبر ٬ حساس ٬ زودرنج و تهی از فکر می باشد.او قلبآمرد شریری نیست و زود از عصبانیت های خود پشیمان می شود. ودچار این حس می شود که ممکن است دیگران به وجود او نیازمند باشند و باید حس کمک به مردم را داشته باشد......

    خلاصه کتاب

    ویرایش شده توسط روشنک ا در تاریخ ۲/۱۰/۱۳۹۴   ۱۰:۵۵
  • leftPublish
  • ۱۴:۱۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    شراره سعیدپور
    کاربر فعال|131 |223 پست
    مرسی روشنک جون تاپیکت خیلی مفید
  • ۱۵:۲۸   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    رومین
    کاربر جديد|53 |76 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    روشنک و رومین حسابی اهل مطالعه هستین. منم خیلی کتاب دوست دارم و تا بتونم می خونم از اینا که شما گذاشتین عقاید یک دلقک، ورونیکا، کیمیا گر و بوف کور رو خوندم. عشق سالهای وبا رو هم گرفتم هنوز نخوندم. البته پی دی افشو چون کتابش پیدا نمیشه. سیمای زنی در میان جمع هم از هاینریش بل نویسنده عقاید نصفه است دارم می خونم
    زیباکده

    مرسی فرک جان اما اونطور که فکر میکنی نیست اما خیلی دوست دارم که باشم

    من هم از این تاپیک خوشم اومد و استفاده می کنم

  • ۱۶:۴۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست

    دوستان می خوام خلاصه کتاب هزار و یک شب رو براتون بذارم که تنها کتاب ایرانی هست که تو لیست برترین کتابهای جهان و جزو کتابهایی هست که قبل از مرگ باید خواند

    دو شاهزاده برادر ، به نامهای شهریار (یا شهرباز)  و شاه زمان ، مورد خیانت زنان خود قرار می گیرند شاه زمان ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر می شود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح در می اورد و بامداد دستور قتلش را می داد . 

     تا اینکه دیگر دختری در شهر نمی ماند و وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیا زاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیاورد.  

    شهرزاد همان شب به شهریار می گوید که خواهری دارد که هر شب با قصه های او به خواب می رود و درخواست می کند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار اخر برایش قصه بگوید .  

    دنیا زاد می اید و شهرزاد قصه گویی را آغاز میکند ، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد می کند و این قصه گویی ها هرشب ادامه پیدا می کند ...... 

    خلاصه کتاب
  • ۱۶:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    meli
    کاربر فعال|159 |365 پست
    زیباکده
    روشنک ا : 

    دوستان می خوام خلاصه کتاب هزار و یک شب رو براتون بذارم که تنها کتاب ایرانی هست که تو لیست برترین کتابهای جهان و جزو کتابهایی هست که قبل از مرگ باید خواند

    دو شاهزاده برادر ، به نامهای شهریار (یا شهرباز)  و شاه زمان ، مورد خیانت زنان خود قرار می گیرند شاه زمان ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر می شود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح در می اورد و بامداد دستور قتلش را می داد . 

     تا اینکه دیگر دختری در شهر نمی ماند و وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیا زاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیاورد.  

    شهرزاد همان شب به شهریار می گوید که خواهری دارد که هر شب با قصه های او به خواب می رود و درخواست می کند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار اخر برایش قصه بگوید .  

    دنیا زاد می اید و شهرزاد قصه گویی را آغاز میکند ، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد می کند و این قصه گویی ها هرشب ادامه پیدا می کند ...... 

    خلاصه کتاب

    زیباکده

    چقدر جالب با اینکه زیاد شنیدم ولی نخوندمش حتما تو یه فرصتی میخونم.1

    ویرایش شده توسط meli در تاریخ ۲/۱۰/۱۳۹۴   ۱۶:۵۲
  • ۱۰:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۵
    avatar
    روشنک ا
    کاربر جديد|76 |99 پست

    خشم و هیاهو

    نوشته: ویلیام فاکنر

    داستان در مورد خانواده کامپسون و سرگذشت اعضای این خانواده است . آقاتی کامپسون مزرعه دار بزرگی است که به نوعی نیهیلیست می باشد . کارولین همسر او که تنها علاقه مند به پسر کوچکش می باشد . این خانواده 4 فرزند دارند . کونتین که پسری باهوش و حساس و در عین حال شیفته مرگ است . بنجامین که پسری عقب افتاده و در عین حال لال است . جاسن که پسری اقتصادی و خودخواه است . کدی تک دختر خانواده که به گفته فاکنر قهرمان اصلی کتاب است و قبل از ازدواج کردن ، باردار می شود . 
    داستان پیچیده است و باید بسیار با دقت بخونید تا از همه ماجرا سر در بیارید . به خصوص که افراد با اسامی مشابه در نسل های مختلف در داستان وجود دارند  یا افرادی هستند که تغییر نام می دهند و علاوه بر این برخی شخصیت های زن و مرد اسم یسکان دارند . 
    فصل اول از زبان بنجامین روایت می شه و از آن جایی که بنجامین عقب افتاده ذهنی است قادر به یادآوری مطالب به صورت درست نیست . او دائما در زمان رفت و آمد دارد و هر بار قسمتی از یک ماجرا را به یاد می آورد . فصل دوم از زبان کونتین روایت می شود که این فصل از فصل اول هم سخت تره . کونتین ذهنی آشفته و افسرده دارد و گاه حتی جملات را نصفه کاره رها می کند .فصل سوم از زبان جاسن است که روایتی مستقیم و ساده دارد و فصل چهارمی نیز از زبان راوی وجود دارد و در انتها اصل و نسب و سرانجام این خانواده ذکر شده است . 

    قسمت های زیبایی از کتاب

    هیچ نبردی فتح نمی شود حتی در هم نمی گیرد . میدان نبرد تنها ابلهی و نومیدی بشر را به رخش می کشاند و پیروزی خیال باطل فیلسوف ها و احمق هاست .

    روزگار غدار ممکنه ما رو از هم جدا کنه . ولی من هرگز کس دیگه ای رو دوست نخواهم داشت هرگز .

    همیشه کسانی که در هیچ کاری موفق نشده اند می خواهند به آدم راه کار یاد بدهند .

    خلاصه کتاب

    ویرایش شده توسط روشنک ا در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۹۴   ۱۰:۴۵
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان