خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۵:۰۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    کوچه معرفت

    کوچه ای را بود نامش معرفت
    مردمانش بامرام از هر جهت

    سیل آمد کوچه را ویرانه کرد
    مردمش را با جهان بیگانه کرد

    هرچه در آن کوچه بود از معرفت
    شست و با خود برد سیل بی صفت

    از تمام کوچه تنها یک نفر
    خانه اش ماند و خودش جست از خطر...

    راه و رسم نیک هرجا بود و هست
    از نهاد مردم آن کوچه است

    چونکه در اندیشه ام اینگونه ای
    حتم دارم بچه آن کوچه ای...! 
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    غزل سرودن من هم حکایتی دارد
    به این بهانه دلم با تو صحبتی دارد

    گلایه کردی و گفتی مزاحمت هستم
    مگر شنیدن حرفم چه زحمتی دارد؟

    مگر تو غربت چشمِ مرا نمی بینی؟
    شکستن دل بی کس چه لذتی دارد؟

    من آن زمان که شدم عاشقت نفهمیدم
    زیارت رخ ماهت مصیبتی دارد!

    تو آن خمی که به ابروی خود می اندازی
    برای کشتن عاشق چه دقتی دارد!

    " فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت"
    کرشمه های نگاهت چه حکمتی دارد؟

    تو ناز میکنی و آن نگاه طنّازت
    به سمت هرکه بیفتد سعادتی دارد

    هنوز هم تو برایم شبیه بارانی
    هنوز ابر نگاهت ... محبتی دارد
    
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دلم ميان غريبان آشنا گم شد
    و در زلال تكلم زبان ما گم شد

    زبان چلچله ها را بهار می‌فهمید
    سرود فصل تفاهم چه بی‌صدا گم شد

    برای چشم نجيبت پرنده می‌خوانم
    اگر مهاجر سبز کرانه‌ها گم شد

    تمام اسكله ها در غبار ترديدند
    از آن غروب غریبی كه ناخدا گم شد

    و آتش از سر و روی غروب می‌بارید
    کسی نديد كه خورشيد از كجا گم شد

    صدای خشك تبر ، ناله‌های سرد درخت
    ميان جنگل انبوه رد پا گم شد

    به رنگ چشم تو داغی به روی دوشم بود
    كه در تلاطم اشك غریبه‌ها گم شد

    برای وسوسه كردن هميشه راهی هست
    اگر چه در شب شيطان چراغ ما گم شد
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    در حقیقت
    ما همه بشر بودیم!...
    تا اینکه
    نژاد!
    ارتباطمان را برید!!
    مذهب!
    از یکدیگر جدایمان ساخت!!
    سیاست!
    بینمان دیوار کشید!!
    و ثروت!
    از ما طبقه ساخت
    همه آزادی میخواهند بی آنکه بدانند اسارت چیست!
    اسارت به میله های دورت نیست.
    به حصارهای دور تفکرت است!

    @harfhayam
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بیزارم از دنیایی که

    ↭شکستن شیشه ی↭


    خونه همسایه جرمه
    ★ولی شکستنِ

    دلِ آدما هیچ تاوانی ندارد
  • leftPublish
  • ۱۵:۰۵   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    گل من اخم نکن، اخم تو پایان من است...

    غم توخاتمه ی چشمه ی باران من است....

    اوج دلتنگی من لحظه ی بی هم نفسیست...

    چشمه ی عشق تو چون شمع فروزان من است...

    گذرت نیست به این کوچه نمیدانم من....

    که چرا هجر تو مجموعه ی زندان من است....

    غم دل خوردن و از اشک حکایت کردن...

    سرنوشت من و باران زمستان من است...
  • ۱۵:۰۵   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بازگرد ای خاطرات کودکی
    بر سوار اسبهای چوبکی

    خاطرات کودکی زیباترند
    یادگاران کهن والاترند

    درسهای سال اول ساده بود
    آب را بابا به سارا داده بود

    درس پند آموز روباه و خروس
    روبه مکار و دزد و چاپلوس

    روز مهمانی کوکب خانم است
    سفره پر از بوی نان گندم است

    کاکلی گنجشککی باهوش بود
    فیل نادانی برایش موش بود

    باوجود سوز و سرمای شدید
    ریزعلی پیراهن از تن می درید

    تا درون نیمکت جا می شدیم
    ما پر از تصمیم کبری می شدیم

    پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
    یک تراش سرخ لاکی داشتیم

    کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
    دوشمان از حلقه هایش درد داشت

    گرمی دستانمان از آه بود
    برگ دفترها به رنگ کاه بود

    همکلاسی های درد و رنج و کار
    بچه های جامه های وصله دار

    بچه های دکه سیگار سرد
    کودکان کوچک اما مرد مرد

    کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
    جمع بودن بود و تفریقی نبود

    کاش می شد باز کوچک می شدیم
    لااقل یک روز کودک می شدیم

    یاد آن آموزگار ساده پوش
    یاد آن گچ ها که بودش روی دوش

    ای معلم٬ نام و هم یادت بخیر
    یاد درس آب و بابایت بخیر

    ای دبستانی ترین احساس من
    بازگرد این مشق ها را خط بزن.
  • ۱۵:۰۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    درد من تو، مرهمم تو ؛ آه من تو، شبنمم تو
    ای تمنای سرودن؛ ابتدای هر غزل تو

    مستی ام تو، شور من تو ؛ نغمه ی ماهور من تو
    گرمی آواز این دل ؛ از همان روز ازل تو

    کوکبم تو، ماه من تو ؛ روشنای راه

    من تو
    بر لب خشکیده ی من؛ می دهی طعم عسل تو
    قصه ام تو، شعر من تو؛ حامی پر مهر من تو
    در کنار خاطراتم؛ می شوی ضرب المثل تو

    ای پرِ پرواز من تو ؛ همدل و همراز من تو
    نغمه های هر شبم را ؛ آشنای بی دغل تو

    بوی گل تو، یاسمن تو ؛ سبزی ِ دشت و دمن تو
    ای تقلّای وجودم، در قنوت هر غزل تو

    عاشقی تو، زندگی تو
  • ۱۵:۰۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ساده نگذر


    نوشته هایی که تو را اشک یا عشق می بخشند


    قلب نویسنده اش را هزاران بار سلاخی کرده اند...
  • ۱۵:۰۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🌞



    با من از شعر نگو
    از خودت حرف بزن
    دلتنگ حرف های معمولی ام
    اینکه حالت خوب است؟
    اینکه سرما نخورده ای؟
    اینکه زود برگرد..
    مواظب خودت باش
    دلتنگ همین حرف های معمولی ام
  • leftPublish
  • ۱۵:۴۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    آن كه مست آمد و دستى به دل ما زد و رفت
    در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

    خواست تنهايى ما را به رخ ما بكشد
    تنه اى بر در اين خانه ى تنها زد و رفت

    دل تنگش سر گل چيدن از اين باغ نداشت
    قدمى چند به آهنگ تماشا زد و رفت

    #هوشنگ_ابتهاج
  • ۱۵:۴۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ﺁﻏﻮﺷﺖ " ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ "ﺁﻏﻮﺵ " ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ....

    ﺍﻣﺎ !!!!!!!...

    ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ " ﺁﻏﻮﺷﺖ " ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ....

    ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ !!!.... ؟؟؟

    ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ
    ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

    ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ
    ﺩﺭ " ﺁﻏﻮﺷﺖ " ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ !!!...





    ❤️
  • ۱۵:۴۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    جمعه ها

    روز تعطیلی ست ،

    اما تنهائی من و خیال تو

    مگر این حرف ها سرش میشود؟!

    همین که جمعه می رسد ،

    زخم شش روز نبودنت

    سر باز می کند

    و هیچ جای تقویم

    خاطره ی خوشی پیدا نمیشود !

    من می مانم و

    خانه ای که بی قراری نمی فهمد

    ساعتی که

    بی اعتنا به نبض دلتنگی

    به غروب می رسد

    و مگر غروب جمعه....

    میشود به نبودنت فکر نکرد ؟!

    #پریسا_صالحی
  • ۱۵:۴۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    قلب من ريخت موقع ديدار

    شرم دارم فقط همين يك بار

    لب او را مليح بوسيدم

    و قنا ربنا عذاب النار...

    #سید_مسيح_شاه_چراغ
  • ۱۵:۴۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    میـدانی
    .
    .
    .گـاهی سـنگــدل تـریـن آدم دُنیـا هـم که بـاشی، یـک آن
    یـاد کـسی روی قـفـسه سیـنه ات
    ســنگــینی میکــنــد...
    .
    .
    آنوقــت به طــور کـاملا غریزی،
    نـفــس عمیـقی میکــِشی
    .
    .
    .تـا ســَنگ کـــوب نـَکـُنی..!💔
    -----------------------------------------------------------
    به ما بپیوندید👈
    @justpost ❥●●●
  • ۱۵:۴۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    اوایل دوست داشتن ات شدید تر بود.
    رفتارهایت هم عجیب تر .
    مثلا
    گاهی بی مقدمه می آمدی و حالم رامی پرسیدی !
    یا برای بیشتر حرف زدن با من ،
    هزار مساله ی فیثاغورث را ردیف می کردی و
    شروع می کردی به تحلیل های منطقی .

    اوایل دلتنگ می شدی .
    خیلی دلتنگ .
    برای صدا زدنم .
    برای شنیدن صدایم .
    برای شعر خواندنم .
    برای چشم هایم .
    نفس هایم ...
    اوایل ،
    بیشتر بودی .
    بیشتر از آفتاب ،
    وقتی می خواهد غروب کند و دلش نمی آید .
    بیشتر از ستاره ،
    وقتی باید جایش را به روشنایی روز دهد و دلش نمی آید .
    اوایل مهربان تر بودی .
    چشم هایت .
    دست هایت .
    آغوشت .
    ...
    اوایل مرا بیشتر می بوسیدی .
    حتی از پشت پنجره .
    از روی عکس هایم .

    اوایل دوست داشتی
    بیشتر پیشت بمانم .

    اوایل
    آسمان آبی بود .
    عاشقی قشنگ .
    دریا آرام .
    دیدارها نزدیک .
    فاصله ها کوتاه .
    دست ها مهربان ...
    راستی یادت هست .
    آن گرمای جادویی دستهایمان را .
    اوایل
    اسمم که از دهانت خارج می شد ،
    گل می داد لبخندت ،
    اوایل هوای حوصله ات آفتابی بود.
    عطر پیراهنت
    فراوان تر .

    اوایل

    من آهوی گریز پا بودم .
    و تو
    شکارچی. .
  • ۱۵:۴۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    صدايَش را شنيدم جان گرفتم
    ز کُفر افتادم و ايمان گرفتم !

    چنان عطر کلامش تازه ام کرد
    که گويي غُسل، در باران گرفتم !

    غمين و خسته و سرگشته بودم
    ولي با صُحبتش سامان گرفتم

    کلام دلنشينش شعر نغزيست
    که از آن مَطلَعِ تابان گرفتم

    ز نَجوايش درونم زيرورو شد
    هرآنچه خواست قلبم، آن گرفتم

    مرا حاجت از اين خوشتر نباشد
    که در اوجِ غم از يزدان گرفتم

    عجب حال خوشي دارم من امشب
    که جانِ تازه از جانان گرفتم ...!
  • ۱۶:۲۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    جمعه یعنی
    شمارش روزهای هفته ای که
    باز
    بی تو
    گذشت ...
    یعنی
    انبوه دلتنگی هایی که
    عاجز می شوم
    از شمارش شان
    در یک روز


    @linktarannom

    بهنام محبی فر
  • ۱۶:۲۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    تو همچون غرب، مرموزي و من مانند ايرانم
    مداوم دشمني داري، چه ميخواهي تو از جانم؟!

    به نام صلح ميجنگي و بحران آفرين هستي
    ولي من دوستت دارم، نشو اي عشق، بحرانم!

    #محمدصادق_زماني
  • ۱۶:۲۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🌹🌸🌹🌸🌹🌸
    خدایا....خسته ام

    نه از تو نه از دیگران ازخودم که چرا ؟
    دل دادم به کسانی که میدانستم روزی دلم را میشکند و در هنگام شکست دل هیچ مرهمی بهتر از یاد تو نیست...

    وسپاس میکنم ترا که با این همه بی توجهی من
    مرهم دردی برای دلم ...
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان