خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۴۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من نه عاشق بودم

    و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من . . .

    من خودم بودم و يک حس غريب

    که به صد عشق و هوس مي ارزيد . . .

    من خودم بودم و دستي که صداقت مي کاشت

    گر چه در حسرت گندم پوسيد

    من خودم بودم و هر پنجره اي

    که به سرسبزترين نقطه بودن وا بود . . .

    و خدا مي داند ، بي کسي از ته دلبستگيم پيدا بود . . .
  • ۱۳:۵۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
    سربه تایید تکان دادی و گفتی آری !

    (عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
    او که از جان خودت دوست ترش می داری )

    ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من
    بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

    من عروس توام ای از من و آغوشم دور
    خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری

    زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده
    زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری

    گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
    به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری

    روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست
    مثل تنهایی من قد بلندی داری ...


    سیده تکتم حسینی
  • ۱۳:۵۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مـــــن

    عـــاشـــق نيستم . . . !!!

    فقط گاهي حرف تــو که مي شود

    " دلم " مثله اين که تب کند

    سرد و گرم مي شود

    توي سينه ام چنگ مي زند...

    آب مي شود...

    تنـــــگ ميشود ...

    تنـــــگ ميشود ...
  • ۱۳:۵۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اگر چـه شک عجیبی به «داشتن» دارم
    سعادتی ست تو را داشتن که من دارم !

    کنار من بِنِشین و بگو چه چاره کنم؟
    برای غربت تلخــی که در وطن دارم؟

    بگو که در دل و دستت چه مرهمی داری
    برای این همه زخمـــی کـه در بدن دارم؟

    مرا بــه خود بفشار و ببین بــه جای بدن
    چه آتشی ست؟ که در زیر پیرهن دارم؟

    به رغم دیدن آرامش تو کم نشده
    ارادتــی کــه به آرامش کفن دارم

    مرا که وقت غروبم رسیده بدرقه کن
    اگرچه با تو امیدی به سر زدن دارم !!

    غلامرضا طریقی
  • ۱۳:۵۱   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    وقتی تورا از این دل تنگم خدا گرفت
    با من تمام عالم و آدم عزا گرفت

    شب های بی تو ماندن و تکرار این سؤال :
    این دلخوشی ِساده ی ما را چرا گرفت؟

    درچشم های تیره ی تو درد خانه کرد
    در چشمهای روشن من غصّه پا گرفت

    هی گریه پشت گریه و هی صبر پشت صبر
    هر کس شنید قلبش از این ماجرا گرفت

    بعد از تو کار هر شب من جز دعا نبود
    هی التماس و گریه و هی نذر....تا گرفت

    حالا که آمدی چه قَدَر تلخ و خسته ای
    اصلا! خدا دوباره تو را داد ؟یا...گرفت؟


    بیتا امیری
  • leftPublish
  • ۱۴:۰۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چشم های من سزاوار ِبه نفرین , نیست ?! هست ?!

    چشم های من سزاوار ِبه نفرین , نیست ?! هست ?!
    اینقدر مانند احساس تو بی دین نیست !هست!?

    با خیالت روز تا شب را مدارا می کنم
    آینه در خلوت با تو سخن چین نیست !هست?!

    تلخ و شیرین هرچه !می خواهم بدانم ,فرصتِ...
    پیش و رویم لحظه ای آرام بنشین نیست !هست ?!

    آنطرف محو تماشای منی با من بگو
    نوش دارویت برایم تلخ و شیرین نیست ?!هست ?!

    کاسه ی صبرم شده لبریز از آرامشت
    این سکوت چشم هایت زهر آگین نیست !هست ?!

    خسته ام آنقدر که بی دین و ایمان توأم
    آخر این ماجرای تلخ , شیرین نیست !?هست ?!

    سید مهدی نژادهاشمی


  • ۱۴:۱۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دلم را ورق می زنم به دنبال نامی که گم شد

    دلم را ورق می زنم
    به دنبال نامی که گم شد
    در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی
    به دنبال نامی که من …
    -من شعرهایم که من هست و من نیست -
    به دنبال نامی که تو …
    -توی آشنا-ناشناس تمام غزل ها-
    به دنبال نامی که او …
    به دنبال اویی که کو؟

    قیصر امین پور


  • ۱۴:۱۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    جـدال عـقـل و دل هـمـواره در مـن مـاجــرا دارد
    شـبـیـه سـرزمـیـنــی کـه دو تـا فـرمـانــروا دارد

    شـبیـه سـرزمـیـنـی که یـکـی در آن بـه پـا خـیـزد
    یـکـی در مـن شـبــیـــه تــو خـیـــال کـودتــا دارد

    منِ دل مـرده و عـشـق تـو شایـد منطـقـی باشـد
    گـل نـیـلـوفـــر اغـلــب در دل مــرداب جــا دارد

    تو دلگرمی ولی همپـا و همدستی نخواهد داشت
    کسـی که قصـد مانـدن با من بی دسـت و پـا دارد

    خودم را صرف فعل خواستن کردم ولی عمری ست
    تــوانــسـتــن بــرایــم مــعـنــی نــا آشــنـــا دارد

    زیـاد است انـتـظـار مـعـجـزه از مـن کـه فـرتـوتـم
    پیمبـر نیسـت هر پیـری که در دستش عـصـا دارد...
  • ۱۴:۲۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کاش میشد در وسیع چشمهایت جا شوم

    آبی من مثل تو آبی تر از دریا شوم!

    در تو گم گشتم شبی عالی ترین مفهوم عشق

    جستجو کن در خودت شاید که من پیدا شوم

    بی تو ای خورشید عالم تاب میدانی شبم

    یاری ام کن خوب من بگذار تا فردا شوم

    در کتاب واژه ها تنها ترین معنا منم!

    کاش میشد در کتاب عشق تو معنا شوم

    از تو گفتن کار هر کس نیست ای زیبا غزل

    من برای گفتنت باید که مولانا شوم !!!
  • ۱۴:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گاهی اوقات قرار است که در پیله ی درد،
    نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...

    گاهی انگار ضروریست بگندی در خود،
    تا مبدل به "شرابی" خوش و گیرا بشوی...

    گاهی از حمله یک گربه،قفس میشکند،
    تا تو پرواز کنی،راهی صحرا شوی...

    گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
    باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...

    گاهی از چاه قرار است به زندان بروی،
    " آخر قصه " هم آغوش زلیخا بشوی...

    " فروغ فرخزاد "
  • leftPublish
  • ۱۴:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﺩﻟﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ
    ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ ؟!
    ﺑﻬﺎﻧﻪ
    ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ
    ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺯﺩﺩ
    ﺑﻬﺎﻧﻪ
    ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
    ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ
    ﺑﻬﺎﻧﻪ
    ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯾﺴﺖ
    ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
    ﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ...
  • ۱۴:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کشوری بودم که از هر سو به سمتم تاختی
    پرچم عشق خودت را بر دلم افراختی
    عاشق دشمن شدن سخت است اما من شدم
    رفتی و اردی بهشتم را جهنم ساختی
    چند روزی باعث سرگرمی ات بودم مرا
    مثل یک اسباب بازی گوشه ای انداختی
    دست در دست رقیبم دیدمت ای باوفا
    خیره در چشمت شدم اما مرا نشناختی*
    **
    او که رفته برنخواهد گشت ای دل شاد باش
    باختی در عشق او وقتی خودت را باختی

    سیدعلیرضا جعفری..
  • ۱۴:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سر گیسوی تو در مشت گره خورده ی باد
    خبر از خانه ی ویران شده در مه می داد

    من همان نامه ی نفرین شده بودم که مرا
    بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد

    داس بر ساقه ی گندم زدی و بی خبری
    آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد

    هر چه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
    غار در کوه چه باشد ؟ : دهنی بی فریاد

    داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
    که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد

    بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
    از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد

    احسان افشاری
  • ۱۴:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
    حوا که لب گشود عسل اختراع شد!

    آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت!
    تا هاله ای به دور زحل اختراع شد!

    آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت...
    نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد...

    آدم که سعی کرد کمی منضبط شود
    مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد...

    «یک دست جام باده و یک دست زلف یار»
    اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد




    " حامد عسکری"
  • ۱۴:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تا لب سرخ تو دارد تب حوایی را
    آدمی نیست که نشناخته رسوایی را

    یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
    تو اگر کوک کنی ساز زلیخایی را

    باید از هرچه دوات است سیامشق کند
    میرعماد آن خط ابروی چلیپایی را

    با چه حالی به تماشا بنشینم امشب
    این به هم ریخته گیسوی تماشایی را

    تو اگر لطف کنی چند غزل بنشینی
    مفتخر می‌کنی امشب من و تنهایی را



  • ۱۴:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    سال ها پیش ازین به من گفتی
    که «مرا هیچ دوست می داری؟»
    گونه ام گرم شد ز سرخی ی ِ شرم
    شاد و سرمست گفتمت «آری!»

    باز دیروز جهد می کردی
    که ز عهد قدیم یاد آرم
    سرد و بی اعتنا تو را گفتم
    که «دگر دوستت نمی دارم!»

    ذره های تنم فغان کردند
    که، خدا را! دروغ می گوید
    جز تو نامی ز کس نمی آرد
    جز تو کامی ز کس نمی جوید

    تا گلویم رسید فریادی
    کاین سخن در شمار باور نیست
    جز تو، دانند عالمی که مرا
    در دل و جان هوای دیگر نیست

    لیک خاموش ماندم و آرام
    ناله ها را شکسته در دل تنگ
    تا تپش های دل نهان ماند
    سینه ی خسته را فشرده به چنگ

    در نگاهم شکفته بود این راز
    که «دلم کی ز مهر خالی بود؟»
    لیک تا پوشم از تو، دیده ی من
    برگلِ رنگ رنگِ قالی بود

    «دوستت دارم و نمی گویم
    تا غرورم کشد به بیماری!
    زانکه می دانم این حقیقت را
    که دگر دوستم... نمی داری...»

    زنده یاد سیمین بهبهانی
  • ۱۴:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی
    لیلا چرا پیراهن زیبا تنت کردی ؟ !

    فرعون شهرم ، دل به دریا زد همان شب که
    جادوگری با چشم های روشنت کردی

    تو دخت چنگیزی که ما را مثل نیشابور
    آواره ی دیوار چین دامنت کردی

    من بچه بودم ، خوب و بد قاطی شد از وقتی
    شوری به پا آن شب تو با رقصیدنت کردی

    ما دست کم ، یک کوچه با هم رد پا داریم
    یادی اگر از پرسه های با مَنَت کردی

    دریا بیا ، آغوش شهر ساحلی باز است
    ساحل نمیداند چه با پاروزنت کردی

    بانو ! نمیگویی خدا را خوش نمی آید !؟
    یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی


    محمد سعید مهدوی
  • ۱۴:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من از چه چیز تو ای زندگی کنم پرهیز
    که انعطاف تو، یکسان نشسته در هر چیز

    تفاهمی است میان من و تو و گل سرخ
    رفاقتی است میان من و تو و پاییز

    به فصل فصل تو معتادم ای مخدر من
    به جوی تشنه ی رگ های من بریز بریز

    نه آب و خاک، که آتش، که باد می داند
    چه صادقانه تو با من نشسته ای-من نیز

    اسیر سحر کلام توام، بگو بنشین
    مطیع برق پیام توام، بگو برخیز

    مرا به وسعت پروازت ای پرنده مخوان
    که وا نمی شود این قفل با کلید گریز

    محمدعلی بهمنی
  • ۱۴:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    ای زلف تو سرسلسله ی خانه به دوشان
    چشمان تو سر حلقه ی پیمانه فروشان


    آوازه ی نیک تو از آواز دل من
    از من نکن ای دوست، نکن،روی نپوشان


    جان بی تو جهنمکده ای شعله مزاج است
    سلول به سلول من از داغ تو جوشان


    این عشق چه معجون غریبی ست که کافی ست
    تا سنگ غزلخوان شود و خاک خروشان


    این طایفه با روسری آشوب جهان اند
    ای وای اگر سربکشد یک سر موشان!







    "کمال الدین علاالدینی شورمستی"
  • ۱۴:۳۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    آه ای همدم دیرینه مرا یادت هست
    ذره ای از من و آن خاطره ها یادت هست
    بچگی های گره خورده به خاموشی ذهن
    من همانم پسر سر به هوا یادت هست
    کودک فتنه گر کوی قدیمی، آری ...
    او که بیش از همه میخواست تو را یادت هست؟
    آن که در منچ کمی دور اضافی میزد
    تا که بازی برسد دست شما یادت هست؟
    سنگ یا کاغذ و قیچی، به گواهی آید
    کاغذم باخت به سنگ تو چرا؟ یادت هست
    عهد ما در همه خاطره هایت پیداست
    عهد اینکه نشوم از تو جدا، یادت هست
    پسر کوچک همسایه به من میخندید
    روز آخر وسط کوچه ی ما یادت هست
    من چه مأیوس در آن لحظه نگاهت کردم
    راستی، وعده ما بود کجا ... یادت هست ؟

    هادی معراجی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان