خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۲۲:۴۳   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    لعنت به تو که اين چنين، مست و خرابم مى کنى
    من عاشقم روياى من، پر آب و تابم مى کنى

    با گرمى انفاس خود، آن صوت خوب و بى نظير
    مست و خمارم مى کنى، اينگونه خوابم مى کنى

    هر لحظه در قلب منى، معشوق زيباى منى
    با قهرهاى هر شبت، اندر سرابم مى کنى

    اين کار با عاشق مکن، اين اخم هاى پر شرر
    داغى به جانم مى زند، جام شرابم مى کنى

    اى کاش قلبت خالى از مهر و وفا هرگز نبود
    با بى وفايى هاى خود، اين طور آبم مى کنى
  • ۲۲:۴۳   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    عاشق شده ام، حضرت معشوقه کجایی؟
    من "مولوی ام" ، "شمس" اگر جلوه نمایی

    "سعدی" نشوم تا در بستان دو چشم و
    آغوش گلستان شده ات را نگشایی!

    "وحشی" شده ام تا ز تو جامی بستانم
    جامی بستانم نه به شاهی، به گدایی..

    در مجلس خوبان، تو چه کردی که شنیدم
    شرمنده ی لطفت شده صد "حاتم طایی"

    ای شرب دهان تو می دولت عشاق
    ای قند لبت نسخه ی "عطار و دوایی"

    ای مردمک چشم تو منظومه ی شمسی
    ای چشم تو آتشکده ی عهد هخایی

    دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان
    هی فال زدم،فال زدم.. تا تو بیایی

    "حافظ" خبری از تو ندارد که بگوید
    میترسم از این بی خبری، ماه رهایی
  • ۲۲:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    هر چه گفتم از دلم ديدم کسی لب وا نکرد
    لحظه ای را با دلم با همزبانی تا نکرد

    هر چه گفتم شد غزل،بابِ دلِ همدرد ها
    اين چه شعر است و تغزل کاين شبم فردا نکرد

    شاعرِ بيچاره را جدّی نميگيرد کسی
    گوئيا دلخوش تر از،شاعر کسی پيدا نکرد

    خاطراتِ عيش و نوش و عشقبازی مالِ شعر
    حاليا جز غم به قلب شاعران مأوا نکرد

    طاقتم طاق است و تنهايی گريبانم دريد
    گوری اما در خودش اين خسته دل را جا نکرد

    کاش از اول کور و کر بودم نميدانستم عشق
    کاش،اما اين محبت را به من دنيا نکرد
  • ۲۲:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    "

    گاه باید از جماعت دور بود
    گاه باید اندکی مغرور بود

    گاه باید نامه ها را پاره کرد
    گاه باید خویش را آواره کرد

    گاه باید با خدا دعوا گرفت
    گاه باید شانه را بالا گرفت

    گاه باید با صدا بیگانه بود
    گاه باید دشمن پروانه بود

    گاه باید شمع ها را فوت کرد
    گاه باید جمع را مبهوت کرد

    گاه باید هر قراری را شکست
    گاه باید یک قرار تازه بست

    گاه باید رنگ دریا را ندید
    گاه باید قلب ساحل را درید

    گاه باید توی مه مفقود شد
    گاه باید چون رهی مسدود شد

    گاه باید پر زد از کنج خیال
    گاه باید رفت در جلد محال

    گاه باید بی دلیل ارفاق کرد
    گاه باید خورد و استفراق کرد

    گاه باید حرف ها را سر کشید
    گاه باید از دل خوابی پرید

    گاه باید بی امان خندید و رفت
    گاه باید بوسه ها را چید و رفت

    گاه باید مهربانی پیشه کرد
    گاه باید در بدی ها ریشه کرد

    گاه باید بود با دنیا رفیق
    گاه باید دل برید از نارفیق

    گاه باید دید اما کور بود
    گاه باید وصله ی ناجور بود
  • ۲۲:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفت
    بوته ی یاس کنار نرده ها جانی گرفت

    خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم
    باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت

    لحظه ای با شمعدانی ها مدارا کرد و رفت
    از من بی دین و ایمان، دین و ایمانی گرفت

    رفتنش درد بزرگی بود و پشتم را شکست
    از دو چشم عاشقم اشک فراوانی گرفت

    خسته و تنها رهایم کرد با رنج و عذاب
    جان من را جان جانانم به آسانی گرفت

    عاقبت هرگز نفهمیدم گناه من چه بود
    از من نفرین شده امّا چه تاوانی گرفت..❤️
  • leftPublish
  • ۲۲:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دوست دارم کاسه باشم پای سقاخانه ها
    یا بریزید از لبم قدری ثواب دانه‌ها

    در حرم از چادر مادر کمی پر وا کنم
    مثل کودک با کبوتربازی افسانه‌ها

    دوست دارم عقل و دینم را بریزم پای عشق
    عاشقی هم عالمی دارد بر دیوانه‌ها

    خوش به حال شمعدانی که نمیسوزد ولی
    صحبتش گل میکند در حلقه پروانه‌ها

    آب و جارو میزنم دل را ولیکن واضح است
    پادشاه دل کجا و گوشه ویرانه‌ها


    #داود_کوچکی
  • ۲۲:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    من ناخدای کشتی شعر شکسته ام...از انتظار موج گریزان خسته ام..یعنی بیا ببرم به ساحل دلت..دیری است که بر سر دوراهی عشقت پهلو گرفته ام..برعکس ان نسیم که طوفان طعنه میزند..
  • ۲۲:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دو ســه خط شــعر نوشتم کـه تـو آغاز شوی
    بیش از ایــن غنچه نمانی، گـــل من باز شوی

    مـن زمین گیر تو هستم، همـه را پس زده ام
    بی پــر و بـال شـــدم تــا پــر پرواز شوی

    حــرف هـا در دل من هست و زبانم خــاموش
    این سکوت است که باعث شده یک راز شوی

    عـلت هـــر تپش قلب منـــی امـــــا حــــیف
    قسمت ایـــن است کــه از دور ورانـداز شوی

    وصف زیبایـــی تــــو لایق صدهـا بیت است
    مصلحت بـود در این شــعر کــه ایـجاز شوی

    شــده ام دست به دامـــان غـــزل تــا شاید..
    شـاید این بـار بخوانی...گـل مــن باز شوی...
  • ۲۳:۲۱   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺑﺎﺧﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭ ....
    ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺧﺘﻢ
    ﻣﺎﺩﺭ
    ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻢ
    ﭼﺎﺩﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺮ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺑﺸﯿﻦ
    ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﺑﭽﻪ
    ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ
    ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺧﺘﻦ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﻢ...
  • ۲۳:۲۲   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باز ای دل ، دل دیوانه هوا زد به سرت ؟
    کرده ای باز فراموش همه شب چشم ترت ؟

    باز داری طلب عشق که دیوانه شوی ؟
    دلبری گیری و هر لحظه در آرد پدرت ؟

    تو چرا زود ز یادت همهٔ غمها رفت ؟
    چه کسی سر به تو زد یا که گرفته خبرت ؟

    تو کجا عشق کجا ای دل تنها شده ام ؟
    باز خواهی که شود خم ز عذابش کمرت ؟

    عشق سهم تو نباشد ز چه بیهوده روی ؟
    چه شده باز به سر آمده فکر خطرت ؟

    دل من ای دل دیوانه تو آرام بخواب
    دلبری نیست که یک لحظه بجوید اثرت
  • leftPublish
  • ۲۳:۲۲   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    در دلت یک غم زیباست ، دلم می گوید
    خسته از شاید و اما ست، دلم می گوید

    دل تو مثل غزل مثل خدا مثل سکوت
    مثل یک کوچه تنهاست، دلم می گوید

    دل سودایی من ،ساده و سرشار و بزرگ
    یک نفر مثل تو میخواست ،دلم می گوید

    من عقیده به غزل های تو دارم شاعر
    غم اشعار تو زیباست ،دلم می گوید

    درنگاه تو پر از بخشش مروارید است
    چشم تو پاسخ دریاست، دلم می گوید

    ای خلاصه شده در چشم تو تندیس سکوت
    پشت چشمان تو غوغاست ،دلم می گوید
  • ۲۳:۲۸   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    زن کيست؟؟

    هر مردى باهر منزلتى که باشى!! هنگامي که نخستين لحظات حياتت آغاز ميشود؛ در شکم يک زن هستي... هنگامي که گريه ميکني؛ درآغوش يک زن هستي... هنگامي که عاشق ميشوي؛ درقلب يک زن هستي...
    زن {اصالت} است نه هدفي براي {اسارت}

    تقديم به کساني که از جنس فرشته اند
  • ۲۳:۲۹   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    از وصفِ تو درمانده قلم، حرف نداری!
    کاین گونه شده رام تو این طبع فراری

    هرکس که به تو نیم نگاهی نظر انداخت
    نه صبر به جا مانده برایش نه قراری

    بیهوده به دنبال نگاه تو دویدم
    چون آدم جامانده به دنبال قطاری ...

    خواهان تو بسیار و تو انگار نه انگار
    محبوب ترین سوژه ی هر صید و شکاری

    در دیده ی من خووووبترین زن زمینی
    هر چند که در چشم همه، مساله _داری !

    یا کام بگیرم ز تو یا جان بِسِپارم
    پرسود تر از این که شنیده ست قماری؟

    تو عاشق شعری و منم حرف دلم را
    با شعر نوشتم که به خاطر بِسِپاری ...
  • ۲۳:۳۰   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوست داشتن ات ، هــوس نیست

    کـه بــاشـد و نبــاشـد

    نفــس اسـت

    تا بــاشم

    تا باشی
  • ۲۳:۳۵   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بیا دیوانگی را عاشقانه ناز کن ليلا
    بیا زنجیر را از پای مجنون باز کن ليلا

    بزن دل را به دریا تا که ماهی ها به رقص آیند
    برقص و عشق خود را با جنون ابراز کن ليلا

    برایت یک خراسان شعر را فریاد خواهم کرد
    به تارم جان بده ، بی تابی ات را ساز کن ليلا

    شکسته بالهایت را به روی آسمان وا کن
    و در چشمان آبی خدا پرواز کن ليلا

    غزل مبهوت می ماند ، نگاهت سحر موزون است
    بیا ليلا ، بیا ، افسانه را آغاز کن ليلا...
  • ۲۳:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
    راه رود جاری احساسمان را سد کنیم

    عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب
    پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم

    دل به دریا می‌زنم من... دل به دریا می‌زنی؟
    تا توکّل بر هر آنچه پیش می‌آید کنیم

    جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم
    پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم

    می‌توانی، می‌توانم، می‌شود؛ نه! شک نکن
    باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم

    زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه...
    نقطه‌های مشترک را می‌شود ممتد کنیم

    آخرش روزی بهار خنده‌هامان می‌رسد
    پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم
  • ۲۳:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    به نستعلیق قرآن می سپارم اشتباهم را
    چه لذت بخش کرده خط چشمانت گناهم را

    نمی دانم که لذت را بچسبم یا که غیرت را
    بیندازم به تو یا که رقیبانم نگاهم را

    چه مغرورم!ولی آنقدر زنجیرم به احساسم
    که تا رد می شوی کج می کنم سمت تو راهم را

    مرا آشفته ی خود کرده ای اما ببین مویت
    چگونه رام خود کرده ست خودکار سیاهم را

    برای بردن ایمان من لبخند هم کافی ست
    همین یک شعله آتش می زند انبار کاهم را
  • ۲۳:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مادربزرگ خیال می کند
    هر چه بیشتر برایش
    قرص بنویسند
    بیشتر زنده می ماند ؛

    مثل من که خیال می کنم
    هر چه بیشتر برایت شعر بگویم

    بیشتر عاشقم می شوی ...!!!!!!
  • ۲۳:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دل تا خورده که دل نیست ، کتاب است رفیق
    اتش افتاده به دل ، مثل کباب است رفیق

    قفل دل وا نشود جز به کلید دستت
    گرکه بازش نکنی در تب وتاب است رفیق

    بی هدف سربکشم داخل اسرار دلم
    توکه اسرار دلی نقش من اب است رفیق

    دو دلم سر بزنم مدرسهُ خاطره ات
    زنگ تفریح دبستان که خراب است رفیق

    تک وتنهایی من حوصله ام سربرده
    فاتحه خواندن برمرده ثواب است رفیق

    هرکه دارد غم خود ای دل بیغم خوش باش
    دل بیغم بجهان یک دل خواب است رفیق
  • ۲۳:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تراشیدی بلور مرمرت را اینهمه زیبا
    شراب آلود کردی پیکرت را اینهمه زیبا

    چه شیرین شهد میریزد از اندام سمرقندت
    که باور میکند شور و شرت را اینهمه زیبا؟

    نیازی نیست خونم را بریزی، من که تسلیمم
    نکن ابروی تیز خنجرت را اینهمه زیبا

    به مژگان سیاهت رخنه کردی در دل حافظ
    نکش هی سرمه چشم بربرت را اینهمه زیبا

    پریشان مو ! سپهسالار ! اشغال کجا مانده؟
    که می تازی به توفان لشکرت را اینهمه زیبا

    قیامت کرده ای تا مرده ها از گور برخیزند
    ببینند آفتاب محشرت را اینهمه زیبا

    خودت دیگر چه هستی در دل تاریخ، وقتی عشق
    زده نقش نگهبان درت را اینهمه زیبا

    اگر یوسف بیاید هم ترنج از دست نشناسد
    ببیند چون که روی دلبرت را اینهمه زیبا

    جهان سرشار از عشق است با هر شعری از شهراد
    که تو آذین ببندی دفترت را اینهمه زیبا

    #شهراد_میدری
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان