خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۵:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ ﻧﮑﻦ
    ﻣﻦ ﻣـــﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﻣﺮﺍ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﻢ ﻧﮑﻦ

    ﮐﺎﻓﺮ ﺑـــــــــﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﺤﺎﻝ ﻣـﻦ ﺗﺮﺣﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ
    ﺷﯿﻄـــــﻨﺖ ﺑﺲ ﮐﻦ ،ﻣﺮﺍ ﺑﺎﮐﻔﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﻢ ﻧﮑﻦ

    ﺩﻟﻨـــــﺸﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺑـﻮﺩﯼ ﻭﻟﯽ
    ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻋﻬﺪﻭ ﭘﯿﻤﺎﻧﻢ ﻧﮑﻦ

    ﮔــــــﺮ ﺩﻣﯽ ﺑﺎﻣﻦ ﻧﺸــﯿﻨﯽ ﺗﺮﮎ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ
    ﮐــــﺮﺩﻩ ﺍﯼ ،ﺍﻣﺎ ﺩﮔﺮ ﺳــــــﺮﺩﺭ ﮔــﺮﯾﺒﺎﻧﻢ ﻧﮑﻦ

    ﮔـــــﺮﭼﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺩﺭﺩ ﺧﻮﮐﺮﺩﻡ ﮐﺮﯾﻤﯽ ﮐﻦ ﺑﻤﻦ
    ﺩﺭﻏﻢ ﻋﺸــــــﻘﺖ ﺩﮔﺮ ﭼــــﻮﻥ ﺩﺍﻏﺪﺍﺭﺍﻧﻢ ﻧﮑﻦ
  • ۱۵:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گفتمش سلطان قلبم تو کجا اینجا کجا.
    منطق و عشق و خرابات بوده اند از هم جدا.
    گفت از روزی که عشقت در دلم ریشه دواند.
    منطق و عقل و تفکر را ز جانم زود راند.
    گفتمش ای محرم رازم تو جانم سوختی.
    بی وفا حالا که وقت توبه شد افروختی.
    گفت ای همراز عاشق پیشه ی نیکو سرشت.
    با تو حتی دوزخم باشد نکوتر از بهشت.
    دیگر حتی لحظه ای ترکت نمیگویم تو را.
    تا زمان مرگ خود ثابت کنم این ادعا.
    تا شنید همراز بیدل این سخن از یار خویش.
    داد بر دستان داور با دو دستش جان خویش.
    قصه ی همراز عاشق تا ابد پاینده است.
    هر کسی عاشق شود تا بی نهایت زنده است.
  • ۱۵:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید
    تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید

    نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او
    مرا از فرط عشق او ز شادی عار می‌آید

    مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید
    که کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آید

    برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد
    نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار می‌آید

    روید ای جمله صورت‌ها که صورت‌های نو آمد
    علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می‌آید

    در و دیوار این سینه همی‌درد ز انبوهی
    که اندر در نمی‌گنجد پس از دیوار می‌آید
  • ۲۳:۱۴   ۱۳۹۴/۹/۱۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم
    و خودم را به غم انگیز ترین درد سپردم

    تو که رفتی و رمیدی و گذشتی و رسیدی
    من به جز حسرت و اندوه ولی سهم نبردم

    و دلت بود از این هجرت پر درد خبردار
    مرگ بادم که فریب تو و لبخند تو خوردم

    وعده کردی که مرا خسته و تنها نرهانی
    من ولی تا صدمين روز به یاد تو شمردم

    باز میگویم و میگویمت ای مرغ مهاجر
    بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم
  • ۲۳:۱۵   ۱۳۹۴/۹/۱۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مشکی ترین ستاره‌ی شبهاست چشم تو
    شاید خسوف کامل دنیاست چشم تو

    ضرب الاجل برای تمام غزالهاست
    از بس که دلبرانه و زیباست چشم تو

    معصوم و سر به زیر صدایش نمی‌چکد
    آری متین و ساکت و آقاست چشم تو

    حرفیست نوتر ازهمه‌ی شعرهای من
    چون اولین سروده‌ی نیماست چشم تو

    میخواهمت درست مرا آنچنان که تو
    من دوست دارمت وَ مرا خواست چشم تو

    یک لحظه باش؛پلک نزن گوش کن بمن
    اصلاً نه من نه تو همه‌ی ماست چشم تو....
  • leftPublish
  • ۰۹:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اشتباه میکنی ،نبودنت مرا نشکست
    هیچکدام از این آه هــا
    هیچکدام از این اشک هــا
    هیچ کدام از این ناله ها بخاطر تـو
    نیـست ...
    مـن از سادگی خود شکستـــم...
  • ۰۹:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    برای شادی روحم کمی غزل لطفا
    دلم پر از غم و درد است، راه حل لطفا

    همیشه کام مرا تلخ می کند دنیا
    به قدر تلخی دنیای تان، عسل لطفا !

    مرا به حال خودم ول کنید آدم ها
    فقط برای کمی گریه لا اقل، لطفا

    کسی میان شما عشق را نمی فهمد
    ادا،دروغ بس است این همه دغل، لطفا

    کجاست کوهکنی تا نشان دهد اصلا
    به حرف نیست که عاشق شدن،عمل لطفا

    "به زور آمده بودم، به اختیار مرا"
    ببر به آخر دنیا از این محل لطفا

    نمانده راه زیادی، کنار قبرستان
    پیاده میشوم آقا... همین بغل، لطفا
  • ۰۹:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پاییز از نیمه گذشته
    “هوا” گاهی سرد میشود و گاهی “گرم” !

    وقتی که نیستی هوا هم حالش را نمیفهمد چه رسد به من ......!
  • ۰۹:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
    بنوش… تا از دهان نیفتاده… بنوش…
    .
    .
    .
    آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
    وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
    .
    .
    .
    امشب دلم تو را می خواهد
    نشسته روبروی صندلی مقابلم
    در سکوت سرد این کافه
    تا تو مرا در آغوش کشی …
    .
    .
    .
    هوا سرد شده …
    نه ! نه …
    هوای من سرد شده …
    حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
    گرمای وجودت را می خواهم …
    چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
  • ۰۹:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس

    بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس

    ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست

    جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس

    خواهی که روشنت شود احوال سوز ما

    از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس

    من ذوق سوز عشق تو دانم نه مدعی

    از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس

    هیچ آگهی ز عالم درویشیش نبود

    آن کس که با تو گفت که درویش را مپرس

    از دلق‌پوش صومعه نقد طلب مجوی

    یعنی ز مفلسان سخن کیمیا مپرس

    در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست

    ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس

    ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم

    از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس

    حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی

    دریاب نقد وقت و ز چون و چرا مپرس
  • leftPublish
  • ۰۹:۳۲   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    از دلتنگیت کــجـــــا فرار کنمـــــ....؟
    کجـــــا بـــــروم کـــــہ صـــــدای آمدنت را بشنومـــــ.... ؟
    کجـــــا بایستم که راه رفتنت را ببینمـــــ.....؟
    کجـــــا بخوابم که صدای نفس‌هات بیایـــــد؟
    کجـــــا بچرخم که در آغوش تو پیدا شومـــــ.....؟
    کجـــــا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوے.....؟
    کجایـــــے؟
    کجـــــایـــــے که هیچ چیزی قشنگ‌تر از تماشای تو نیستـــــ....؟
    کجـــــا بمیـــــرمـــــ
    کـــــہ با بوســـــه‌های تو چـشـــــم باز کنمـــــ....؟
    خــــــــــدا کُـــــــمَکَـــــم کُـــــن کـــــہ خـــــیـــــلـــــے خـــــســـــتــــہ اَمـــ..
    تنها...
  • ۰۹:۳۲   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم ......
    نفهمیدم که خوش بودی و تنها مشکلت بودم

    تو قاب عکس این دنیا فقط چشم تو را دیدم
    حلالم کن اگه هر شب تو افکار تو چرخیدم

    خودت هر روز میگفتی که از تنهائی بیزاری
    بگو این لحن دلگیرو هنوز در خاطرت داری

    گلوم سر شاره از بغضه،یه بغض تلخ و پژمرده
    یه موسیقی پر درده از یه آهنگساز سر خورده

    هوای خونمون سرده گلامون سخت بیمارن
    چشام رو قاب عکس تو تگرگ اشک میبارن..؟؟
  • ۰۹:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    ﺻﺪ ﻣﺴﺎﻓـــــــﺮ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻋﺎﺷــــــﻖ
    ﻧﺒـــﻮﺩ ...
    ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺣﺘﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ
    ﺻـــﺎﺩﻕ ﻧﺒﻮﺩ ...
    ﻫﻴﭻ ﻛـــــــﺲ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺳـــﺘﺶ
    ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
    ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺟﺰ ﻛﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﺏ ،ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ
    ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
    ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﻲ ﭼﺘﺮ ﺩﺭ ﺑــــــــﺎﺭﺍﻥ
    ﺷــﻴﺪﺍﻳﻲ ﻧﺮﻓﺖ ...
    ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺗﺎ ﮔــــــــﻢ ﺷﺪﻥ ﺗـــﺎ ﻣﺮﺯ
    ﭘﻴﺪﺍﻳﻲ ﻧﺮﻓﺖ ...
    ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺎ ﻫﻤﺮﻫــــﺶ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ﺩﻝ ﻛﻨﺪﻥ
    ﻧﮕﻔﺖ ...
    ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮ ، ﺍﺯ ﺳﻔـﺮ ، ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ
    ﻧﮕﻔﺖ ...
    ﻫﺮﻛﺴﻲ ﺩﺭﺑُﻐﺾِ ﻣﻪ،ﺭﺍﻫﻲ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ
    ﺟﺴﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ..
    ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺸﻖ ﺳﻔﺮ ، ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﻫﺎ
    ﺷﺴﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ..
    ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﺭﺩّﻱ ، ﻧﺸﺎﻧﻲ ، ﺧﺎﻃــــــﺮﻱ ﭘﻴﺪﺍ
    ﻧﺒﻮﺩ ....
    ﺭﺍﻩ ﺑـﻮﺩ .. ﻭ ..ﺭﺍﻩ ﺑـﻮﺩ ..ﻭ ..ﺭﺍﻩ ﺑـﻮﺩ!

  • ۰۹:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گیرم که مضطرب شده ای، غم گرفته‌ای
    دست مرا چه خوب ، که محکم گرفته‌ای

    به به چه گونه های تر ِ دلبرانه‌ای
    گلبرگ های قرمز شبنم گرفته‌ای

    در "های وهوی" مجلس شادانه دیدمت
    کز کرده ای و نوحه ی نو دم گرفته‌ای

    عید آمد و لباس سیاهت عوض نشد
    نوروز هم عزای محرم گرفته‌ای

    چرخی بزن زمین و زمان زیر و رو شود
    شعری بخوان، دوباره که ماتم گرفته‌ای

    از بس برای خاطر تو گل خریده ام
    حساسیت به میخک و مریم گرفته‌ای

    عشق تو هیچ وقت نرفته است از سرم
    با اینکه سالهاست به هیچم گرفته‌ای

    گاهی اگر که عشق ترا دست کم گرفت
    تقصیر توست دست مرا کم گرفته‌ای
  • ۰۹:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    گریز

    از هم گریختیم.

    و آن نازنین پیاله دلخواه را ؛ دریغ

    بر خاک ریختیم!

    جان من و تو تشنه پیوند مهر بود؛

    دردا که جان تشنه خود را گداختیم !

    بس دردناک بود جدایی میان ما ؛

    از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم .

    دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت ؛

    اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت .

    و آن عشق نازنین که میان من و تو بود ؛

    دردا که چون جوانی ما پایمال گشت !

    با آن همه نیاز که من داشتم به تو ؛

    پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود .

    من بارها به سوی تو بازآمدم ؛ ولی

    هر بار دیر بود !

    اینک من و تو ایم دو تنهای بی نصیب ؛

    هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش .

    سرگشته در کشاکش طوفان روزگار ؛

    گم کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش !
    هوشنگ ابتهاج
  • ۰۹:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نگاه آشنا
    ز چشمی که چون چشمه آرزو
    پر آشوب و افسونگر و دل رباست
    به سوی من اید نگاهی ز دور
    نگاهی که با جان من آشناست
    تو گویی که بر پشت برق نگاه
    نشانیده امواج شوق و امید
    که باز این دل مرده جانی گرفت
    سرایمه گردید و در خون تپید
    نگاهی سبک بال تر از نسیم
    روان بخش و جان پرور و دل فروز
    برآرد ز خکستر عشق من
    شراری که گرم است و روشن هنوز
    یکی نغمه جو شد هماغوش ناز
    در آن پرفسون چشم راز آشیان
    تو گویی نهفته ست در آن دو چشم
    نواهای خاموش سرگشتگان
    ز چشمی که نتوانم آن را شناخت
    به سویم فرستاده اید نگاه
    تو گویی که آن نغمه موسیقی ست
    که خاموش مانده ست از دیرگاه
    از آن دور این یار بیگانه کیست ؟
    که دزدیده در روی من بنگرد
    چو مهتاب پاییز غمگین و سرد
    که بر روی زرد چمن بنگرد
    به سوی من اید نگاهی ز دور
    ز چشمی که چون چشمه آرزوست
    قدم می نهم پیش اندیشنک
    خدایا چه می بینم ؟ این چشم اوست
    هوشنگ ابتهاج
  • ۰۹:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بوسه
    گفتمش
    شیرین ترین آواز چیست ؟
    چشم غمگینش به رویم خیره ماند
    قطره قطره اشکش از مژگان چکید
    لرزه افتادش به گیسوی بلند
    زیر لب غمناک خواند
    ناله زنجیرها بر دست من !

    گفتمش
    آنگه که از هم بگسلند ؟
    خنده تلخی به لب آورد و گفت
    آرزویی دلکش است اما دریغ
    بخت شورم ره برین امید بست
    و آن طلایی زورق خورشید را
    صخره های ساحل مغرب شکست
    من به خود لرزیدم از دردی که تلخ
    در دل من با دل او می گریست

    گفتمش
    بنگر در این دریای کور
    چشم هر اختر چراغ زورقی است...
    سر به سوی آسمان برداشت گفت
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    لیکن این شب نیز دریا یی ست ژرف
    ای دریغا پیروان !‌ کز نیمه راه
    می کشد افسون شب در خواب شان

    گفتمش
    فانوس ماه
    می دهد از چشم بیداری نشان ...
    گفت
    اما
    در شبی این گونه گنگ
    هیچ آوایی نمی آید به گوش

    گفتمش
    اما دل من می تپد
    گوش کن اینک صدای پای دوست !
    گفت
    ای
    افسوس در این دام مرگ
    باز صید تازه ای را می برند
    این صدای پای اوست

    گریه ای افتاد در من بی امان
    در میان اشک ها پرسیدمش
    خوش ترین لبخند چیست ؟

    شعله ای در چشم تارکش شکفت
    جوش خونن در گونه اش آتش فشاند

    گفت
    لبخندی که عشق سربلند
    وقت مردن بر لب مردان نشاند

    من ز جا برخاستم
    بوسیدمش ...

    هوشنگ ابتهاج
  • ۰۹:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ارغوان
    ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
    آسمان تو چه رنگ است امروز؟
    آفتابی ست هوا؟
    یا گرفته است هنوز ؟
    من در این گوشه که از دنیا بیرون است
    آفتابی به سرم نیست
    از بهاران خبرم نیست
    آنچه می بینم دیوار است
    آه این سخت سیاه
    آن چنان نزدیک است
    که چو بر می کشم از سینه نفس
    نفسم را بر می گرداند
    ره چنان بسته که پرواز نگه
    در همین یک قدمی می ماند
    کورسویی ز چراغی رنجور
    قصه پرداز شب ظلمانی ست
    نفسم می گیرد
    که هوا هم اینجا زندانی ست
    هر چه با من اینجاست
    رنگ رخ باخته است
    آفتابی هرگز
    گوشه چشمی هم
    بر فراموشی این دخمه نینداخته است
    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن

    گریه می انگیزد
    ارغوانم آنجاست
    ارغوانم تنهاست
    ارغوانم دارد می گرید
    چون دل من که چنین خون ‌آلود
    هر دم از دیده فرو می ریزد
    ارغوان
    این چه راز ی است که هر بار بهار
    با عزای دل ما می اید ؟
    که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
    وین چنین بر جگر سوختگان
    داغ بر داغ می افزاید ؟
    ارغوان پنجه خونین زمین
    دامن صبح بگیر
    وز سواران خرامنده خورشید بپرس
    کی بر این درد غم می گذرند ؟
    ارغوان خوشه خون
    بامدادان که کبوترها
    بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند
    جان گل رنگ مرا
    بر سر دست بگیر
    به تماشاگه پرواز ببر
    آه بشتاب که هم پروازان
    نگران غم هم پروازند
    ارغوان بیرق گلگون بهار
    تو برافراشته باش
    شعر خونبار منی
    یاد رنگین رفیقانم را
    بر زبان داشتهباش
    تو بخوان نغمه ناخوانده من
    ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
  • ۰۹:۳۷   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    غروب

    درختی پیر
    شکسته خشک تنها گم
    نشسته در سکوت وهمنک دشت
    نگاهش دور
    فسرده در غروب مرده دلگیر
    و هنگامی که بر می گشت
    کلاغی خسته سوی آشیان خویش
    غم آور بر سر آن شاخه های خشک
    فروغ واپسین خنده خورشید
    شد خاموش
  • ۰۹:۳۸   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نیلوفر
    ای کدامین شب
    یک نفس بگشای
    جنگل انبوه مژگان سیاهت را
    تا بلغزد بر بلور برکه شچشم کبود تو
    پیکر مهتابگون دختری کز دور
    با نگاه خویش می جوید
    بوسه شیرین روزی آفتابی را
    از نوازشهای گرم دستهای من
    دختری نیلوفرین شبرنگ مهتابی
    می تپد بی تاب در خواب هوسناک امید خویش
    پای تا سر یک هوس آغوش
    و تنش لغزان و خواهشبار می جوید
    چون مه پیچان به روی درههای خواب آلود سپیده دم
    بسترم را
    تا بلغزد از طلب سرشار
    همچو موج بوسه مهتاب
    روی گندمزار
    تا بنوشد در نوازشهای گرم دستهای من
    شبنم یک عشق وحشی را
    ای کدامین شب یک نفس بگشای مژگان سیاهت را
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان