خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۰۶   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    برایم فرقی نمی کند

    که مرگ

    بی صدا بیاید

    یا تو با هیاهو بروی

    هر دو به یک اندازه می کُشید ... !!!
  • ۱۳:۰۸   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ندارمت اما...
    دوست داشتنت را عاشقم.
    اینکه شب با خیال خامی بخوابم
    و صبح با امید مضحکی چشم باز کنم
    من به این ناعلاجی خود معتادم
    و خیال عاقل شدن هم ندارم.
    آه !اگر بدانی درد تو چه لذتی دارد..!
    ندارمت افسوس..!
    اما دوستت دارم
    و من
    این دوست داشتن تو را هم
    دوست دارم...!
  • ۱۳:۰۹   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند
    گر نباشی در وجودم درد چکّه می کند

    سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم
    چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند

    دست خود را روی قلب من بزارو گوش کن
    عشق من را با تمام جانِ خود، تو نوش کن

    سرنوشتت را به نام ِ من بزن جشنی بگیر
    این رقیبان را چُنان دیوانگان مدهوش کن

    می بریز و چینِ دامن را برقصان نازنین
    قِر بریز و دینُ مالم را بدزدِ ای بهترین

    جان بگیر و جانِ من را پیشِ خود در بند کن
    بهترینم.... نازنینم.... تا ابد ای.... آخرین

    آشتی کن با دلِ من ای طبیبم ای دوا
    حال من را خوب کن با یک نگاهت ای شفا

    من خریدارم اگر نازی هنوزم مانده است
    قهر چشمانت دلم را کُشت ای نازک ادا
  • ۱۳:۱۲   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
    من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟

    تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
    تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟

    تخت جمشید قشنگی هست در چشمان تو
    تا تورا دارم دگر شیراز میخواهم چکار؟

    تکیه گاه من تو باشی، من خودم یک ارتشم
    قدرتم کافیست... نه... سرباز میخواهم چکار؟

    باغ سرسبز و تو و آواز بلبل، بوی گل...
    این زمین زیباست... پس پرواز میخواهم چکار؟

    گرچه دیگر هیچ چیزی مثل دیروزش نیست
    این غزل را فرصت آغاز میخواهم چکار؟



    استاد شهریار
  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آنقدر ذهنم را درگیر خودت کرده ای ...


    که دیگر حتی نمیتوانم مضمون تازه ای پیدا کنم


    حالا حق میدهی


    در شعرهایم


    به همین سادگی بگویم


    " دوستت دارم " ؟
  • leftPublish
  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلم خیلی گرفته، کاش زنگی میزدی امشب

    الو میگفتی و حرف ِ قشنگی میزدی امشب

    به دیدارم شبیه ِ پیش از این می آمدی ای کاش

    به سوی ِ پنجره آهسته سنگی میزدی امشب
  • ۱۳:۱۷   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    " حال و احوالِ دلم ، از سرِ شب بد شده بود

    عقلِ بیــچاره یِ من ، باز مـردد شـده بود

    لـرزه ها بر دلِ دیــوانه یِ مــن می افـتاد

    یک نفر شکلِ تو از کوچه یِ ما رد شده بود "
  • ۱۳:۱۸   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوستت دارم
    و همین،
    غمگین ترم می کند!
    وقتی که...
    نمی توانم چهار فصل جهان را
    بر شانه های تو آواز بخوانم!
    وقتی که
    بادی،
    برگ هایت را از من می گیرد!

    درخت بالا بلند من!
    باور کن
    این همه خواستن،
    غمگین است...
    برای پرنده ای که
    از کوچی به کوچ دیگر پرواز می کند!
  • ۱۴:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۱۳
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    هُرم آغوش تو تا عمق وجودم جاریست
    بوسه هایت همگی عامل شب بیداریست

    بی تو بر غربت و تنهایی و غم مهمانم
    نفس گرم تو هر لحظه مرا غمخواریست

    نوشداروشده ای بر دل پر تشویشم
    دوری از یاد تو تنها سبب بیماری است

    با نگاهی همه ی حس مرا میخوانی
    از تو پنهان شدنم مساله دشواریست

    باتو هر لحظه من طعم بهاران دارد
    بی تو اماهمه ی ثانیه ها تکراریست

    وقتی از شوق تو لبریز شود احساسم
    بوسه بر ساحت این قافیه ها اجباریست
  • ۰۹:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دوباره دیر کردی...از دهان افتاد چایی ها

    حسابم با کتابم جور شد با این جدایی ها



    دوباره ساعت اَت خوابیده لایِ دفترِ شعرت

    خودت جا مانده ای در ایستگاهِ بی وفایی ها



    تو قلبم را گره پشتِ گره بستی به موهایت

    چه طولانی است گیسویِ شبِ عقده گشایی ها



    تو حتی در خیالاتی که می بافم نمی آیی

    همیشه کار دستم داده این واقع گرایی ها



    دعا کردم...دعا با شاخه یِ رز مانده در دستم

    تو را از دست خواهم داد با این بی خدایی ها
  • leftPublish
  • ۰۹:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عاشق این شعر فروغمممممممم

    او ز من رنجیده است
    آن دو چشم نکته بین و نکته گیر
    در من آخر نکته ای بد دیده است
    من چه می دانم که او
    با چه مقیاسی مرا سنجیده است
    من همان هستم که بودم ، شاید او
    چون مرا دیوانه ی خود دیده است
    بیوفایی می کند بلکه من
    دور از دیدار او عاقل شوم
    او نمی داند که من ، دوست می دارم جنون عشق را
    من نمی خواهم که حتی لحظه ای
    لحظه ای از یاد او غافل شوم
  • ۱۲:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خوش آن عاشق که شیدای تو باشد

    بیابانگردِ سودای تو باشد...

    گریبانگیرِ زهدِ پارسایان

    نگاهِ باده پیمای تو باشد

    شود دوزخ گلستانِ خلیلم

    اگر در دل تمنّای تو باشد...
  • ۱۲:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عشق یعنی
    عشق یعنی لحظه ی دلواپسی
    ترس از دوران سخت بی کسی

    عشق یعنی گم شدن در لحظه ها
    چشم امیدی به دستانِ دعا

    عشق یعنی یک دلِ با واهمه
    گریه کردن دور از چشم همه
    عشق یعنی سرخیِ چشم عزیز
    اشکهای در خفا و ریز ریز

    عشق یعنی ادمی در حال مرگ
    یک درخت بی نشان از شاخ و برگ

    عشق یعنی مادری در التهاب
    بوسه بر نعش پسر, هنگام خواب

    عشق یعنی یک جهانِ پُر غرور
    پس گرفتنهای بالاجبار و زور

    عشق یعنی رنگ مشکی و عزا
    ناله کردن ها به درگاه خدا

    عشق یعنی سنگ قبری از عزیز
    ضجه های مادری زار و مریض

    عشق یعنی یک پدر قلبش شکست
    روی سنگ قبر فرزندش نشست

    عشق یعنی خاطرات بی عبور
    دیدن دلبند در اعماق گور

    عشق یعنی زندگیه بی پسر
    خشکی ِ ریشه به دستان تبر

    عشق یعنی خانه ات خالی شده
    چشمهایت زوم بر قالی شده
    عشق یعنی مهدیِ ناز و قشنگ
    رفتنش در داخل یک گور تنگ

    عشق یعنی یک مزار مختلف
    اولِ اسمش امیرمهدی , الف

    عشق یعنی مهدیَم رفت , بیخیال
    انکه عشقش بود دریای شمال

    عشق یعنی زندگی بر باد رفت
    دلخوشیهای قدیم از یاد رفت
  • ۱۲:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عشق حلال همه مشکلهاست

    عشق مفتاح نیاز دلهاست

    عشق افسانه عمر بشر است

    عشق خلاق کمال و هنر است

    عشق خصم وکمی و کاستی است

    عشق در اصل همان راستی است

    انچه در کون و مکان یافته بود

    یافته از اثر عشق وجود

    از حقیقت چو نشان میخواهی

    عشق انست گر ان میخواهی

    عشق ایینه اسرار خداست

    که خدا نیز نه از عشق جداست

    عشق سودا ست به بازار جهان

    هر چه جز عشق بود چیست ؟ زیان

    هستی از عشق علم کرده بپا

    هستی از عشق جدا نیست جدا

    عشق بر ذره چو تابنده شود

    ذره خورشید فروزنده شود
  • ۱۲:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست
    درهرنفست هم نفست هیچ کسی نیست
    آنقدرغریبی که دراین شهر درندشت
    دنیای تو اندازه ی کنج قفسی نیست
    باید که هوایی به سرت داشته باشی
    درقلب زمستانی ات امّا هوسی نیست
    تلخ است که راضی شده باشی به دغل ها
    شیرین شده باشی و ببینی مگسی نیست...!
    تنهاییت آنقدر بزرگ است که پیشش
    خوشبختیت اندازه ی حجمِ عدسی نیست
    کبریت بکش روی خودت شاعر بدبخت!
    فریاد بزن! داد بزن! دادرسی نیست
    لعنت به توکه هرنفست مژده ی درد است
    گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست...
  • ۱۲:۵۵   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هرچه کُنی بُکن مَکُن تَرکِ من ای نگار من
    هرچه بَری بِبَر مَبَر سنگدلی به کارِ من

    هرچه هِلی بِهل مَهل پرده به روی چون قمر
    هرچه دَری بِدر مَدر پرده‌ی اعتبار من

    هرچه کِشی بِکش مَکش باده به بزم مدعی
    هرچه خوری بخور مخور خون من ای نگار من

    هرچه دَهی بِده مَده زلف به باد ‌ای صنم
    هرچه نَهی بِنه مَنه پای به رهگذار من

    هرچه کُشی بُکش مَکُش صید حرم که نیست خوش
    هرچه شَوی بِشو مَشو تشنه بخون زار من

    هر چه بُری بِبر مَبُر رشته‌ی الفت مرا
    هرچه کَنی بِکن مَکن خانه‌ی اختیار من

    هرچه رَوی بُرو مَرو راه خلاف دوستی
    هرچه زَنی بِزَن مَزَن طعنه به روزگار من
    .
    شوریده شیرازی
  • ۱۲:۵۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دوستت دارم ولی تقدیر چیز دیگری است
    خواب می بینم تو را،تعبیر چیز دیگری است

    در خیابان بار ها می بینمت، از راه دور
    پیشتر می آیم و تصویر چیز دیگری است

    کوه بودم، دوریت کاه از وجودم ساخته
    در قفس افتادن یک شیر چیز دیگری است

    عاشقی طعم خوشی دارد ولی دور از فراق
    با جدایی بی گمان تاثیر چیز دیگری است

    حرف بسیار است اما فرق دارد شعر من
    شرح حال یک جوان پیر چیز دیگری است

    "فرزاد نظافتی"
  • ۱۲:۵۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﺩﻟﺒﺮﺍ ! ﯾﺎﺭﺍ! ﻧﮕﺎﺭﺍ! ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ! ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ !
    ﺗﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺖ ﻓﺘﺎﺩﻡ ، ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺷﮑﺴﺖ

    ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﮔﺮ ﺟﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ ، ﻣﺮﮒ ﺑﺎﺩﺍ ﻗﺴﻤﺘﻢ !
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯽ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺳﺖ

    ﺯﺧﻤﻪ ﯼ ﺳﺎﺯ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺷﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﻧﺪ
    ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﮔﻮﯾﻨﺪﻡ : « ﺷﺪﯼ ﻣﻄﺮﺏ ﭘﺮﺳﺖ ؟»

    ﺟﺮﻋﻪ ﺁﺑﯽ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ
    ﺑﯽ ﻣﯽ ﻭ ﺑﯽ ﺑﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺮﻋﻪ ﮔﺸﺘﻢ ﻣﺴﺖ ِ ﻣﺴﺖ؟!

    ﻧﺎﺯ ِ ﺁﻥ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﯾﺪ
    ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﺮﻭﯾﺎﻥ ، ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺴﺖ

    ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪ ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ، ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻭ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ
    ﻫﺮ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﺸﺴﺖ

    ﻣﺪﻋﯽ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﻧﻬﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ
    ﻫﺮ ﭘﺮﯼ ﺭﻭﯾﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺕ ﻣﺎﯾﻞ ﺍﺳﺖ

    ﻣﻦ ﺑﺪ، ﺍﻣﺎ ﻋﺎﺷﻘﻢ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﮐﻦ ﻓﻘﻂ
    ﺩﻟﺒﺮﺍ ! ﯾﺎﺭﺍ ! ﻧﮕﺎﺭﺍ ! ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ! ﯾﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ!

    نفیسه_سادات_موسوى
  • ۱۲:۵۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مامان! تمام زندگی ام درد می کند
    دارد چه کار با خودش این مرد می کند؟!
    دارد مرا شبیه همان بچّه ی لجوج
    که تا همیشه گریه نمی کرد می کند

    این باد از کدام جهنّم رسیده است
    که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند
    هی می رسد به نقطه ی پایان، به خودکشی
    یک لحظه مکث، بعد عقبگرد می کند

    ابری ست غوطه ور وسط خواب های مرد
    که آتش نگاه مرا سرد می کند
    بی فایده ست سعی کنم مثلتان شوم
    دنیای خوب! باز مرا طرد می کند

    هی فکر می کنم... و به جایی نمی رسم
    هی فکر می کنم... و سرم درد می کند

    سید مهدى موسوى
  • ۱۲:۵۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خسته از سوختن و ساختنی حق داری

    خسته از این همه پرپر زدنی حق داری



    کرم ابریشمی و جرات پروازت نیست

    پیله از ترس اگر هم بتنی حق داری



    ابری امروز اگر، قطره‌ای از مردابی

    باید از اصل خودت دل بکنی حق داری



    سپر انداختم و نیزه نشانم دادی

    جنگ جنگ است تو باید بزنی حق داری



    توبه از نام اگر می‌شکنم حق دارم

    توبه از ننگ اگر می‌شکنی حق داری



    یوسف آنقدر شکسته‌ست که نشناختی‌اش

    باز هم منتظر پیرهنی حق داری



    ما دو کوهیم که هرگز نرسیدیم به هم

    سرد و مغرور تو هم مثل منی حق داری



    شیما شاهسواران
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان