خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۰۰:۰۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عشق را از حاشیه تا متن معنایش تویی
    عمر اگر یاری کند امروز ، فردایش تویی

    بلبلان از عشق تو، دائم به خواندن بیقرار
    بلبلان را نغمه ی جان سوز آوایش تویی

    سردی بهمن ندارد فرق، با گرمای تیر
    جان و پودم را همه سرما و گرمایش تویی

    عاقلان مشتاق عشقندو منم مشتاق تو
    ماه رویان را به چشم من فریبایش تویی
  • ۰۰:۱۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    قلم بنویس دردم را
    که در دل دردها دارم
    قلم بنویس ازحالم
    که امشب غصه هادارم
    قلم بنویس ازعمرم
    که عمری خون دل خوردم
    قلم ای کاش چون زادم
    همان دم نیز میمردم
    قلم بنویس
    از هجران و از هجر فراق یار
    قلم بنویس درد دل
    چو دارم درد دل بسیار...
  • ۱۰:۴۱   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بوي باران ، بوي نم ، يك كوچه ي تنها و من
    بغض سنگين، بوي غم، يك عالمه رؤيا ومن

    وقت رفتن چشم من پاي دلت افتاده بود
    چشم گريان، دست لرزان،شد دلي رسوا ومن

    همچو يعقوب از فراقت ديده ام خشكيده است
    بوي پيراهن ز كنعان، منتظر ، شيدا و من

    دل ، غزالي خسته، پايش بسته در زنجير عشق
    عشق را اما چه سود؟ از رفتنت سودا و من

    تا تو رفتي گرد غم بر روح و بر جانم نشست
    كِي شود آرام اين دل ؟ چشم بر فردا و من .
  • ۱۰:۴۲   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عاشق شو و مستي كن،
    ترك همه هستي كن
    اي بت نپرستيده،
    بتخانه چه ميداني؟
    تو سنگ سيه بوسي، من چشم سياهي را
    مقصود يكي باشد،
    بيگانه چه ميداني؟
    ضايع چه كني شب را،
    لب ذاكر و دل غافل
    تو ره به خدا بردن، مستانه چه ميداني؟

    (حضرت مولانا)
  • ۱۰:۴۲   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    صبح

    برکت چشمان توست

    آنگاه که

    انتظار حضورت

    واژه واژه

    درمن شعر می شود.



    #مریم_پورقلی
  • leftPublish
  • ۱۰:۴۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ای صبا با تو چه گفتند
    که خاموش شدی ،

    چه شرابی به تو دادند
    که مدهوش شدی ،

    تو که آتشکده عشق و محبت بودی
    چه بلا رفت که
    خاکستر و خاموش شدی ،

    تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
    دلها همه گوش ،
    چه شنفتی که زبان بستی و
    خود گوش شدی ،

    خلق را گرچه وفا نیست
    ولیکن گل من ؛
    نه گمان دار که رفتی و
    فراموش شدی ...!

    " شهریار "
  • ۱۰:۴۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دنیا بسیار زیباتر می‌شد اگر انسان‌ ها به جای دین، به انسانیت معتقد بودند انسانیت چیزی‌ ست ورای همه‌ ی ادیان
    ...
    انسانیت، مهربانی‌ ست.
    نماز و دعا و روزه ندارد!
    انسانیت گاهی یک لبخند است که به کودک غمگینی هدیه می‌کنید ...

    " احمد شاملو "
  • ۱۰:۴۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ناگزیر از سفرم، بی‌سر و سامان، چون «باد»
    به «گرفتارِ رهایی» نَتَوان گفت آزاد

    کوچ تا چند؟! مگر می‌شود از خویش گریخت؟
    «بال» تنها غم غربت به پرستوها داد

    اینکه «مردم» نشناسد تو را غربت نیست
    غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد

    عاشقی چیست؟به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!
    نه من از قهر تو غمگین، تو از مهرم شاد

    چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته‌ای
    اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد

    #فاضل_نظری
  • ۱۰:۴۴   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مرحمی گر بردلم باشی طبیبت میشوم
    چون بخواهی یانخواهی دلفریبت میشوم

    درگلستان وجودت می نشینم روزوشب
    همچو پروانه اسیرعطرسیبت میشوم

    مهر تو افتاده بر دل عاشق رویت شدم
    عاشقی دلخسته و بی شک حبیبت میشوم

    من شبیه اسب وحشی تاختم برقلب تو
    گرچه سرکش بوده ام رام و نجیبت میشوم

    گرچه استادی و درسی ازمحبت داده ای
    در کلاس عاشقی گاهی رقیبت میشوم...
  • ۱۰:۴۵   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    از من غزلی مانده و از تو اثری نیست
    در خانه ی تنهایی من، هیچ دری نیست

    «لیلا » شدنم دستِ خودم بود عزیزم
    جز من به خدا عاشقِ دیوانه تری نیست

    من حبسِ خودم هستم و تردید ندارم
    دور و برِ من جز «منِ ِ تنها» خطری نیست

    در هر غزلم عشق نشسته است کنارم
    اما به خدا ذره ای از تو خبری نیست
  • leftPublish
  • ۱۳:۳۰   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    با الفبای محبت، آشنا کردی مرا
    چون نسیمی، با هوایت، بی هوا کردی مرا

    آمدی و با حضورت گریه هایم، خنده شد
    دفتر غمها به دستت تا همیشه بسته شد

    بوته ی خشکیده با عطر وجودت جان گرفت
    خشکسالیها گذشت و ناگهان باران گرفت

    ای هوای تازه، ای یادآور فصل بهار
    همچو باران بر کویر قلب تب دارم، ببار

    میشود حالا که هستی اندکی نازت کنم؟
    یا فقط با یک نگاه خود، براندازت کنم؟

    با الفبای قشنگی که به من آموختی
    سرنوشتم را به خوشبختی، چه زیبا دوختی

    اولین و آخرینی در محبت بی گمان
    مهربانم، تا ته این ماجرا با من بمان
  • ۱۳:۳۰   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در دل تنهای باران،من صدایت می کنم
    بر عبور دیدگانت،جان فدایت می کنم

    پاکی دریای دل،سهم من از یاد تو است
    چتر دل را سایه بان غصه هایت می کنم

    گرچه سهمم از تو اینک یک نگاه ساده است
    در دلم با یک نظر،من ،صد دعایت می کنم

    شعرهای آشنایی،چون رسد بر چشم دل
    با غزلهای دلم،من با صفایت می کنم

    حس باران میشوم چون بگذری از کوچه ام
    من قرار دیدگانم را رهایت می کنم

    بغض باران خورده ام را مینهم بر شانه ات
    بال پرواز دلم را،در هوایت می کنم...؟؟؟
  • ۱۳:۳۱   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من دلم خواست که نازت بِخرَم، حرفی هست؟!
    تا شوی رونقِ شام وُ سَحرَم، حرفی هست؟!

    نذرِ دل بود غرورم کفِ پایت اُفتد
    پرده‌یِ صبر به پیشت بِدَرَم، حرفی هست؟!

    از بخارایِ دلم سینه ‌کِشان می‌آیم
    بر سمرقندِ لبت، جان سِپُرَم، حرفی هست؟!

    من دلم‌خواست تو را لیلی وُ شیرین سازم
    خود که مجنون‌تر وُ فرهادترم، حرفی هست؟!

    آنچنان در بغلت محو شَوم، گُم گردم
    تا نیابد کسی از من اثرم، حرفی هست؟!

    من دلم‌خواست که عاشق بِشوم، دَندَم نرم!
    آبرو از دلِ شیدا بِبرَم، حرفی هست؟!
  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من כلم هرگز نمے آیـכ ڪه כلگیرت ڪنم
    یا ڪه با خوכخواهیم از زنـכگے سیرت ڪنم

    هے نمڪ مے ریختم با بیت بیت هر غزل
    تا ڪه با شعر خوכم شایـכ نمڪ گیرت ڪنم

    خواب خوب هرشبم بوכے گمان ڪرכم ڪه تو
    مال من هستے اگر هرجور تعبیرت ڪنم

    گاه عاشق بوכے گاهے بلاے جان من
    خوب یا بـכ نمیـכانم چه تعبیرت ڪنم

    من فقط میخواستم مال خوכم باشے همین
    من فقط میخواستم پاے خوכم پیرت ڪنم…
  • ۱۳:۳۴   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    دلم کوهستانی پر از برف می خواهد...

    برای گم شدن در سفیدی برای سپید کردن زنگار دل...
    دلم برف می خواهد برای ملاقات با یک رنگی...
  • ۱۳:۳۴   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ؟
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺅﯾﺎﯼ ﻣﻦ ؟
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﻣﺎﯾﮥ ﺷﻌﺮ ﻭ ﻏﺰﻝ
    ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﺖ ﺷﺪﻩ ﺗﮏ ﺑﯿﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ ، ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ
    ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻣﻦ
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﺷﻌﺮ ﺷﻮﺭ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻋﺸﻖ
    ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﻩ ﺷﻌﺮ ﺗﺮ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﻦ
    ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﺗﻮ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﻢ
    ﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﮔﺸﺘﻪ ﺩﺍﺭﻭﯼ دل شیدای من
    هیچ یادم میکنی ای آشنای گم شده
    توکه هستی تاابدیادمن ای دنیای من
  • ۱۳:۳۴   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کاش میشد بی خبر یک حلقه بر در می زدی
    بر خیالات محالم رنگ باور می زدی

    زخمهای کهنه ام دارد مداوا میشود
    کاش بودی بر دلم یک زخم دیگر می زدی

    دلخوشم با خاطراتت هر چه خوب و هر چه بد
    بی گمان حتی همان روزی که خنجر می زدی

    بی تو این دنیا جهنم ، من اسیر دوزخم
    کاش میشد شعبه در صحرای محشر می زدی

    بی وفا از داغ هجرت گشته ام بیمار و زار
    کاش میشد این دم آخر به ما سر می زدی

    در هجوم غصه هایت قلب من صد پاره شد
    کاش قبل رفتنت در سینه سنگر می زدی

    ساحل دریای چشمم شد اسیر موج خون
    یاد ایامی که در چشمم تو لنگر می زدی.
  • ۱۳:۳۴   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مدتی در قلب من بودی و حالا در سرم!
    کار سختی نیست.... تنها جا به جایت می کنم

    بعد از این گاهی سلامی، گوشه چشمی، خنده ای
    شکر ایزد! در همین حد هم قناعت می کنم

    من نه جلادم! نه زندانبان، کسی هم نیستم
    چون خودت می خواستی، باشد! رهایت می کنم

    لب به دندان می گزم،.... پنهان بماند راز تو
    بیش از این چیزی نمی گویم، رعایت می کنم

    پیش من خوشبخت بودی، بعد از این هم سعی کن
    لااقل خوشبخت تر باشی، دعایت می کنم....!!
  • ۱۳:۳۷   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گل كرده است نام كسى بین دفترم
    چندیست از طراوت نامش معطرم

    دارم براى وصف گل نازنین خود
    از دَستِ دهخدا و معین واژه مى خرم
    .....سلام!جز تو كسى توى شعرنیست!
    آسوده باش،جز تو كسى را نمى برم

    گل واژه ى تمام غزل هاى من تویى
    از صفحه هاى بى تو چرا ساده نگذرم؟

    .....به هم نكوب زمین و زمانه را
    من با نسیمِ پلكِ تو از خواب مى پرم!

    هم آرزوى سعدى شیراز گشته ام:
    "بُگذار تا مقابل روى تو بگذرم"
  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﻣﺴﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﺟﻨﺒﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ؛ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺟﺎﻥ ﺩﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻭﻟﯽ..
    ﺩﺭ ﺭﻫﺖ ﻗﺒﻼ ﻓﻨﺎ ﮔﺸﺘﻢ، ﺩﮔﺮ ﺟﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﺻﺪ ﻗﺴﻢ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﮐﻨﯽ..
    ﺩﺭ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺸﺖ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻻﺗﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺷﻌﺮ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﻣﺪﺍﻡ..
    ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﻗﺮﻣﺰﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﮔﻔﺘﻤﺖ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻦ ؛ ﻋﺸﻮﻩ ﻣﮑﻦ..
    ﻣﻦ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭﺟﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
    ﭼﯿﻦ ﻣﺰﻥ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﺯ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ..
    ﺩﺭﺩ ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﺩﮔﺮ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..!
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان