خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۴۱   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود
    از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت!

    اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی ↓
    به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت!

    تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!
    و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت

    #سید_مهدی_موسوی
  • ۱۳:۴۲   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من به اینکه روبرویم می نشینی قانعم
    روبرویم باشی و من را نبینی قانعم

    گفته بودی من "همینم" یا بمان یا دل بکن
    من به این جمله که می گویی "همینی " قانعم

    #مرضیه_فریدونی
  • ۱۳:۴۲   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تا تو رفتی همه گفتند
    که ازدل برودهرآنکه ازدیده برفت
    ودرآن لحظه ی ناباوری وغصه ی من خندیدند
    وتو ای کاش میدانستی که دراین تنگ بلورشفاف
    ماهی سرخ توزندست هنوز
    ودر این کلبه ی سرد
    یادگار تو بجاست
    وتوای کاش که می آمدی
    ومیدیدی
    که ازدل نرود هرآنکه ازدیده برفت
  • ۱۳:۴۴   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
    گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه

    هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
    خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه

    تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
    دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه

    دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
    با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه

    قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
    بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه

    گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
    آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه

    شهريار
  • ۱۳:۴۴   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    وقتی تو را دوست می‌دارم
    بارانی سبز می‌بارم
    بارانی آبی، بارانی سرخ
    بارانی از همه رنگ
    از مژگانم گندم می‌روید
    انگور، انجیر، ریحان و لیمو

    وقتی تو را دوست می‌دارم
    ماه از من طلوع می‌کند
    و تابستانی زاده می‌شود
    گنجشکان مهاجر باز می‌آیند
    وچشمه‌ها سرشار می‌شوند

    وقتی به قهوه‌خانه می‌روم
    دوستانم گمان می‌کنند
    که بوستانم ...

    #نزار_قبانی
  • leftPublish
  • ۱۳:۴۴   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من که میمیرم برای

    ناز چشمانت ولی ...

    راستش را گر بخواهی ...

    به تماشای لبت

    مایل ترم ...
  • ۱۳:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ، ﻣﻌﺘـﺎﺩِ ﻟﺒـﻢ
    ﻟﺐ ﮔﺸـﺎ ﺗﺎ ﺑِـﺮِﺳﯽ ﺑﺎﺯ ، ﺑﻪ ﺍﻣﺪﺍﺩِ ﻟﺒـﻢ

    ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﻧﮕﺸـﺎﯾﯽ ، ﻧﻔﺴـﻢ ﻣﯽ ﮔﯿـﺮﺩ
    ﭼﻪ ﺳـﮑﻮﺗﯽ، ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺘﺪ ،ﻫﻤﻪ ﺑﻨﯿﺎﺩِ ﻟﺒـﻢ

    ﻋﺴـﻠﻢ ، ﻗﻨﺪﮎ ﻣﻦ، ﯾﺎﺭ ﺷﮑﺮ ﭘﺎﺭﻩ ، ﭼـﺮﺍ
    ﻟﺐ ﺷﯿﺮﯾﻦ ، ﻧﮕﺬﺍﺭﯼ، ﻟﺐ ﻓﺮﻫـﺎﺩِ ﻟﺒـﻢ ؟

    ﺑﻮﺳـﻪ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺑﺸـﺮ
    ﮐﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺩﻩ ﻧﺼـﯿﺒﯽ ، ﻫﻤﻪ ﺍﺟﺪﺍﺩِ ﻟﺒـﻢ

    ﻟﺐ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﻡ، ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﻡ ،ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸـﻮ
    ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺣﻮﺻـﻠﻪ ﮐﻦ ، ﺑﺮ ﺳـﺮ ﻣﯿﻌـﺎﺩ ﻟﺒـﻢ
  • ۱۳:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باور کنید حال دلم روبراه نیست
    مثل قدیم،مثل خودم سربراه نیست

    باورکنید زندگی ام خط خطی شده ست
    شبهای گُر گرفته ی غم را پگاه نیست

    نقاش روزگار من, ای دست خوش عزیز
    گویا درون جعبه ی تو جز سیاه نیست!

    دردی نشسته در دل من،خوب یا که بد
    سوگند میخورم به خدا این گناه نیست

    دنیایتان به کام شما .. ما نخواستیم
    این زندگی اسارتِ جز توی چاه نیست

    عمر هزارساله برایم دعا نکن
    گاهی دعای مرگ ،چنان اشتباه نیست

    پیمانه پر نکن ای ساقی صبور من
    عمریست در پیاله ی من غیر از آه نیست

    باید که خودکشی کند اینجا،همین غزل
    باور کنید حال دلم روبراه نیست
  • ۱۷:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اشتباه اصلی ما در زندگی هزاران
    کار غلطی نیست که انجام میدهیم،

    بلکه هزاران کار درستی است که
    برای اشخاص غلط انجام میدهیم...
  • ۱۷:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    راز دل فاش کنم، بی تو مرا یار نبود
    جز تو انگار کسی عاشق این زار نبود

    هرچه گفتم غزل از دوری تو خوب نشد
    چه کنم قافیه امشب به قلم یار نبود

    من به آزادی این رابطه مومن بودم
    اینکه عاشق بشود از سر اجبار نبود

    رفتنت زلزله ای بود، که آمد رد شد
    بم چنانی که منم تلی از آوار نبود

    فکر کردم که تو میمانی و دل خوش کردم
    دلخوشی قسمت این قلب گرفتار نبود

    غیر غم هیچ کسی با من و دل یار نبود
    جمع تنهایی ما محفل اغیار نبود

    حرف حلاج که حق بود خریدار نداشت
    ورنه منصور سزاوار سر دار نبود
  • leftPublish
  • ۱۷:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    تا ابد در شعرهایم بوی باران میدهی
    وصف آن دلدادگی در جمع یاران میدهی

    پشت هم میبافم این را بر تنت کن نازنین
    قاصد عشق منی با سوز حرمان میدهی

    قبل رفتن پر کن این پیمانه را بار دگر
    خود خوری های مرا روزی تو پایان میدهی

    غالبا باید که چشمت را ببندی روی من
    این تفاعل را شبی در من تو سامان میدهی

    واژه ها رنگ غروب سرد پاییز من و
    گوشه چشمی به ما کن جان من جان میدهی

    قلب من میگیرد از لج بازی بیهوده ات
    میشود یک بوسه ی شیرین به من، هان میدهی ؟

    کام آخر را بده سنگین میگیرم ترا
    این که گفتم را مگیر از من که درمان میدهی
  • ۱۷:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    از بس شبیه شمع چکیدم دلم گرفت...
    از بس دویدم و نرسیدم دلم گرفت...

    از بس که خویش را به جدایی زدم ولی...
    درخلوت از تو دل نبریدم دلم گرفت...

    از بس بهانه های خودم را شنیدم و...
    حرف دل تو را نشنیدم دلم گرفت...

    از بس که حرف عشق شنیدم تمام عمر...
    یک لحظه عشق را نچشیدم دلم گرفت...

    من هرچه میکشم همه زیر سر دل است...
    از بس که بار عشق کشیدم دلم گرفت...
  • ۱۷:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    صدای گریه ی تنهایی اش شنیده نشد

    من آن ستاره ی نامرئی ام که دیده نشد
    صدای گریه ی تنهایی اش شنیده نشد

    من آن شهابِ شرار آشنای شعله ورم
    که جز برای زمین خوردن آفریده نشد

    من آن فروغِ فریبای آسمان گردم
    که با تمام درخشندگی سپیده نشد

    من آن نجابت درگیر در شبستانم
    که تار وسوسه بر قامتش تنیده نشد

    نجابتی که در آن لحظه های دست و ترنج
    حریرِ عصمتِ پیراهنش دریده نشد

    من از تبار همان شاعرم که سروِ قدش
    به استجابت دریوزگی خمیده نشد

    همان کبوتر بی اعتنا به مصلحتم
    که با دسیسه ی صیاد هم خریده نشد

    رفیق من ! همه تقدیم مهربانی تو
    اگرچه حجم غزل های من قصیده نشد

    محمد سلمانی
  • ۱۷:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در دلـــــــم بــــــــود كه آدم شوم؛ امّا نشدم
    بــــىخبر از همه عالم شوم؛ امّا نشدم
    بـــــــر درِ پیــــــرِ خــــــرابــــات نهم روى نیاز
    تا بــه این طایفه محرم شوم؛ امّا نشدم
    هجرت از خویش كنم، خانه به محبوب دهم
    تا بـــه اسمـــــاء معلّم شوم؛ امّا نشدم
    از كف دوست بنوشم همه شب باده عشق
    رستــــه از كوثر و زمزم شوم؛ امّا نشدم
    فــــــــــارغ از خـویشتن و واله رخسار حبیب
    همچنــــان روح مجسم شوم؛ امّا نشدم
    سر و پا گوش شوم، پاى به سر هوش شوم
    كـــــز دَم گرم تو مُلهَم شوم؛ امّا نشدم
    از صفــــــا راه بیابــــــم به ســــــــوى دار فنا
    در وفــــا یــــــار مسلّم شوم؛ امّا نشدم
    خواستم بر كنم از كعبه دل، هر چه بت است
    تــــا بــــرِ دوست مكرّم شوم؛ امّا نشدم
    آرزوهــــا همـــــه در گور شد اى نفس خبیث
    در دلــــم بــــود كـه آدم شوم؛ امّا نشدم
  • ۱۷:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هر رهی را رفتم این دنیا به پایم خار زد
    دست بی رحمش همه آمال من را دار زد
    سر به روی شانه ی دیوار دادم هر کجا
    رازهای سینه ام را جغد شومش جار زد
    بس که بی همدم سپر کردم تمام عمر را
    سینه ام را عنکبوت بی کسی ها تار زد
    گر چه این دل گوشه عزلت به تاریکی نشست
    بی سبب بر گردن بشکسته اش افسار زد
    هر شبی را من به امیدی سحر کردم ولی
    بهر آزارم دوباره دکمه ی تکرار زد
    هر چه تن دادم به راهی در مسیر سرنوشت
    سنگلاخی کرده راه و بر رهم دیوار زد
    ساختم با زخمهای کهنه ی دنیا ولی
    جای مرهم در دلم از جنس غم، بازار زد
  • ۱۷:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    تو کجایی سهراب؟؟؟
    خانه ی دوست فرو ریخت سرم!!
    آرزویم را دستی دزدید.....
    مانده ام عشق کجا مدفون شد؟؟همه را سوزاندن؟؟
    گله دارم سهراب.....
    دل من سخت گرفته است بگو...
    هوس آدمها تا کجا قلب را میکوبد؟؟
    تا کجا باید رفت تا ز چشمان سیاه مخفی شد؟؟
    دوست دارم بروم
    این همه خاطره را از دل من بردارید.....
    عشق را جای خودش بگذارید.....
    بگذارید به این خوش باشم.....
    که به قول سهراب....
    پشت کوه ها شهریست....
    که در آن هیچ کسی تنها نیست...
    عشق بازیچه ی آدمها نیست....
    زندگی عرصه ی ماتم ها نیست....
    ای دل کوچک من.....غصه نخور....
    تو خدایی داری که بزرگ است بزرگ...
    و به قول سهراب در همین نزدیکیست..
    ای دل کوچک من....
    بگذار غم و غصه ببارد....
    شاید...
    شاید این بار خدا میخواهد که پس از بارش غم.....
    و پس از خواندن نامش هردم...
    آسمان دل تو صاف شود....
    و نگاهت به همه اهل زمین پاک شود....
    شاید این بار خدا میخواهد که خودش چتر تو باشد....
    که بمانی....نروی....
    و دگربار نگویی *سهراب* قایقت جا دارد؟؟؟
  • ۱۷:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
    همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم

    داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میكرد
    تا كه برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

    بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
    تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم

    ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
    نسل سادات به یك ضربه ی پا ریخت بهم

    گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس كن
    وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم

    رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
    دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم

    شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در
    رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

    پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
    گیسوانِ پسرش كرب و بلا ریخت بهم

    مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
    استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

    با ترك های لبش با نوك پا بازی كرد
    همه ی صورت او با كف پا ریخت بهم...
  • ۱۷:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
    وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم

    تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
    من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم

    تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
    دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم

    شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
    هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم

    گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
    خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم

    شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
    قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم

    غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام
    تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم..
  • ۱۷:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    .
    ای که گفتی آدمی را از عدم آورده ام
    وز برایش این جهان را از کرم آورده ام

    من نمیدانم از آن بالا چه می بینی خدا؟!
    خوب دقت کن تنی آماجِ غم آورده ام!

    دارِ دنیا را دورویی ها تصرّف کرده است
    سینه ای خونین ز شمشیرِ ستم آورده ام

    بارها با چشمِ خود نامردمی ها دیده ام
    گر چه بر ابرو ندیدی اینکه خم آورده ام

    از نفس افتاده ای هستم پی آمالِ خویش
    کوله باری پر ز آهِ دم به دم آورده ام

    مستند ابراز میدارم غمِ این راه را
    زخمِ پای خسته را در هر قدم آورده ام

    نیست جانی بر تنم تا در قسم یادش کنم
    ای خدا نامِ خودت را در قسم آورده ام

    خسته ام دیگر و مشتاقم مکافاتم کنی
    زین سبب حرفِ دلم را در قلم آورده ام

    حال من خوش نیست از بد مستیِ دنیای تو
    دردسرها از شرابِ جامِ جم آورده ام

    من زیارت نامه ی عشاق را هم از بَرَم
    شکوِه ها از روضه خوانانِ حرم آورده ام

    ای خدا مختومه کن پرونده ی عمرِ مرا
    چون به درگاهِ تو خود را متهم آورده ام

    گفته بودی خلقتِ عالم دلیلش عشق بود
    ای پناهِ عاشقان، بنگر که کم آورده ام
  • ۱۷:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بهم گفتی خدا حافظ،منم میگم خدا سعدی

    که روی غنچه ی لبهات،بشینه طرح لبخندی

    بهم گفتی خداحافظ،منم میگم خدا عطار

    بدون جاوید می مونه تو و یاد اولین دیدار

    بهم گفتی خداحافظ،منم میگم خدا سهراب

    خوشا آغوش داغ تو،خوشا آن لحظه های ناب

    بهم گفتی خداحافظ،منم میگم خدا خیام

    نشسته داغ آتیش لبت،رو صفحه ی لبهام

    بهم گفتی خداحافظ،منم میگم خدا جامی

    امیدوارم نشی هرگز،اسیر تیر فرجامی

    بهم گفتی خداحافظ،منم میگم خدا نیما

    منم عاشق ترین عاشق،بدون تو تک وتنها
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان