خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۷:۲۶   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ڪاش می شد لحظه ها را پس گرفت
    عشق های بی صدا را پس گرفت

    يا ورق زد ڪودڪی را باز هم
    روزهای با صفا را پس گرفت
    .
    روے بودن يا نبودن خط ڪشيد
    لطف بی حدّ خدا را پس گرفت

    بار ديگر يك غزل را كوك ڪرد
    قصه هاے آشنا را پس گرفت

    انتهاے عشق را ول ڪرد و رفت
    ابتداے ماجرا را پس گرفت

    پرسه زد در ڪوچہ ی ديروزها
    باز آن حال و هوا را پس گرفت
  • ۱۷:۲۶   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دو ســه خط شــعر نوشتم کـه تـو آغاز شوی
    بیش از ایــن غنچه نمانی، گـــل من باز شوی

    مـن زمین گیر تو هستم، همـه را پس زده ام
    بی پــر و بــــال شـــدم تــــا پــــر پرواز شوی

    حــرف هـا در دل من هست و زبانم خــاموش
    این سکوت است که باعث شده یک راز شوی

    عـلت هــــــر تپش قلب منـــی امـــــا حــــیف
    قسمت ایـــن است کــه از دور ورانـداز شوی

    وصف زیبایـــی تــــو لایق صدهــــا بیت است
    مصلحت بــــود در این شــعر کــه ایـجاز شوی

    شــده ام دست به دامـــان غـــزل تــا شاید..
    شـاید این بـــار بخوانی...گــل مــن باز شوی
  • ۱۷:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یک نفس، باتوکشیدن، به جهان می ارزد ..."
    ساعتی با تو ، به صدسال زمان می ارزد ...."

    لحظه ای خیره به چشمان تو و مست شدن
    به سبوی همه ی باده کشان می ارزد ...!

    غنچه ی خنده ،که بر روی لبت می شکفد ..."
    به هزاران گل لبخند زنان می ارزد ..."

    ارزش بودن همراه تو، درمقیاسی ست ...
    که به اندازه ی هرگنج نهان می ارزد ...!

    تابشی را که نگاهت به دلم می ریزد ...
    به شب و گنبد الماس نشان، می ارزد ..."

    عشق تا در بزند، دل به تپش می افتد ..
    تپش عشق ، به شور وهیجان می ارزد ....

    عاشقی ، باگذر عمر ندارد ربطی ..."
    عشق، در منظرچشم همگان می ارزد ..
  • ۱۷:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آمدی جانم به قربانت صفا آورده ای
    درد بی درمان قلبم را دوا آورده ای

    دور از روی چوماهت خانه غم بود دل
    غمگسارم گشتی و با خود شفا آورده ای

    با خودم گفتم اگر آیی سخن ها گویمت
    چون بگویم چون لبی پر مدعا آورده ای

    روز و شبها را به امید لقایت بوده ام
    وعده ها دادی مرا حالا وفا آورده ای

    با خودم گفتم ملک ایام هجران شد تمام
    آمدی خوش آمدی جانی مرا آورده ای
  • ۱۷:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    پناه بر عشق !

    دو رکعت گریستن در آستین آسمان

    برای دوری از یادهای تو واجب است

    واجب است تا از قنوت جهان

    راهی به آتنا فی مشعر الجنون بیابم !


    #سید_علی_صالحی
  • leftPublish
  • ۱۷:۲۹   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    با سی و چند حرف الفبا
    نمی توانم حرف بزنم
    به گنگ ترین زبان دنیا
    شعر می نویسم
    شاید کسی
    قرنها بعد
    خطی برای خواندن دست خطم
    ابداع کند

    لیلا رنجبران
  • ۱۷:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    برگرد که من تاب دل تنگ ندارم
    با حرف بیا حوصله ی جنگ ندارم

    خیلی به سکوت دل خود کرده ام عادت
    اعصاب سه تار و دف و آهنگ ندارم

    درگیر توام منزجر از فلسفه و درک
    بگذار بگویند که فرهنگ ندارم

    از خانه ی تو فاصله یک متر زیاد است
    خب حق بده من طاقت فرسنگ ندارم

    باید تو بیایی و بمانی که نمیرم
    برعکس تو من جای دلم سنگ ندارم
  • ۱۷:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باز در خانه قلبم سخن از روی تو بود
    تن به هر یک نفسش مست از آن بوی تو بود

    زائر این دل عاشق به ره عشق تو رفت
    هر کجا رفت نشان از گذر کوی تو بود

    مست کردی تو مرا با نفس تازه خویش
    حبس، انگشت دلم در گره موی تو بود

    قبله ای کو که دلم سجده کند تا دم صبح
    قبله جستیم بسی ،آخر سر روی تو بود

    سخت اندیشه تو گرد سرم میچرخد
    وین پریشانی اندیشه چو گیسوی تو بود

    عشق در سینه فراوان ،چو تو معشوق مراست
    از نخستین سخنت دیده ی دل سوی تو بود
  • ۱۷:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو
    جان همه خوش است در سایه لطف جان تو

    شاه همه جهان تویی اصل همه کسان تویی
    چونک تو هستی آن ما نیست غم از کسان تو

    ابر غم تو ای قمر آمد دوش بر جگر
    گفت مرا ز بام و در صد سقط از زبان تو

    جست دلم ز قال او رفت بر خیال او
    شاید ای نبات خو این همه در زمان تو

    جان مرا در این جهان آتش توست در دهان
    از هوس وصال تو وز طلب جهان تو

    نیست مرا ز جسم و جان در ره عشق تو نشان
    ز آنک نغول می‌روم در طلب نشان تو

    بنده بدید جوهرت لنگ شده‌ست بر درت
    مانده‌ام ای جواهری بر طرف دکان تو

    شاد شود دل و جگر چون بگشایی آن کمر
    بازگشا تو خوش قبا آن کمر از میان تو

    تا نظری به جان کنی جان مرا چو کان کنی
    در تبریز شمس دین نقد رسم به کان تو



    مولوی
  • ۱۷:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    لازم نیست چیزی بنویسی
    مردم به عکس تو رأی می دهند
    برعکس من!

    #خلیل_جوادی
  • leftPublish
  • ۱۷:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بُغـْض
    کاش
    خوردنـی بود
    یا مثلا
    جـویدنی
    یا اینکه
    در آب حل میکردی
    و سر میکشیدی !
    یا چشمانت را میبستی
    و باز میکردی
    میدیدی
    رفتـه !
    حیف که فقط
    بـزرگ شدن را
    یاد گرفته است ...

    #مریم_قهرمانلو
  • ۱۷:۳۳   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من یقین دارم همین جا در همین دنیا شبی

    آه این هر شب نخوابیدن. بگیرد دامنت ...!

    #محمد_مقدم
  • ۱۷:۳۶   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود
    و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود

    آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدم
    مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود

    مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
    خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود

    هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
    کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود

    شدم از «درس» گریزان و به «عشقت» مشغول
    بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود

    مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
    جای آنها که به دنبال تو بودند نبود

    بعد از آن هر که تو را دید رقیبم شد و بعد
    اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود

    آه ای تابلوي تازه به سرقت رفته!
    کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
  • ۲۳:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    به پیش خلق نامش عشق و
    پیش من بلای جان

    بلا و محنتی شیرین
    که جز با وی نیاسایی.......

    #مولانا
  • ۲۳:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب
    فرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب

    فرعون به گل مانده ی افسانه ی نیلم
    هر بار شود گوشه ی چشمان تو مرطوب

    شیرینی خرما ، عسل و شهد زیاد است
    اما نه به اندازه ی لبخند تو مطلوب

    چشمان تو فیروزه و لبهات عقیق است
    احسنت به دستی که تراشیده تورا خوب
  • ۲۳:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    اى كاش كه مهتاب شبم روى تو باشد
    ظلمتكده ام سلسله موى تو باشد

    موم لب تو پرشده از شهد عسل تا
    تلخى لبم حسرت كندوى تو باشد

    در فصل درو كاش تنم خوشه گندم
    تا در بغل داس دو بازوى تو باشد

    چشمى كه خمار قدحى باده ناب است
    مست مى آن نرگس جادوى تو باشد

    موسى يد بيضا و مسيحا نفسش گرم
    درمان دلم گوشه ابروى تو باشد

    بگذار سرت رابه سر شانه ام امشب
    بر دست دلم حلقه گيسوى تو باشد

    #طاهره_داوری
  • ۲۳:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ناگفته هایم شعر شد اما بگو تا کی .


    نامت میان بیت هایم نقطه چین باشد...
  • ۲۳:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گهی مستانه می آیم گهی دیوانه می آیم
    گهی بر آتش عشقت چو آن پروانه می آیم
    .
    به هر راهی که باشد جان من ای عشق
    حدیث جان زمن بشنو که من رندانه می آیم
    .
    خرامان میشوم سویت به هر دشت پر از آتش
    که تا سوزم ز بحر تو وزان فرزانه می آیم
    .
    اگر قابل کنی جان را ز بهر هدیهء چشمت
    چو جان از خود کنم مفلس وزآن بیگانه می آیم.
  • ۲۳:۲۹   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلم شور میزند؛




    نکند شیرینِ این و آن شده باشی!
  • ۲۳:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باز دریا ،‌ بوی باران بوی شرجی ، نای عشق
    میروم بر بال رویاهــــــــــــای لیلایی عشق
    میشوم مست از نگاه آسمان در عمق شب

    میروم تا ناکـــــــــجای بودنت ، تا پای عشق
    عشق را تفســــیر دل کردم در این بازار رنگ
    من مرید رنگ سرخم رنگ دل ، سودای عشق
    عشق یعنی گم شـدن در هر چه بادا بادها
    در تلاطم ،‌ غرق امواجی در این دریای عشق
    عشق آمد ، دل دچارش شد ،‌ نگاهی بیقرار
    مثنوی وزنش شکست و قافیه شیدای عشق
    شعر شد همرنگ شب ،‌شب پر ستاره غرق راز
    کمتر از آنم که گویم وصــــــفی از زیبای عشق
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان