خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۰۹:۵۰   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شب چه زیبا میشود وقتی که مهتابش تویی
    تا مونالیــــــــــــزاترین لبخند ِ در قابش تویی

    عشـــــق از چشــــمان ِ تو باید نگهداری کند
    سرمه کوب ِ نسـخه ی ِ خطی ِ نایابش تویی

    مثل ِ قرص ِ مــــاه در لیوان ِ آب ِ آســــــــمان
    شب که آرام است یعنی قرص ِ اعصابش تویی

    نم نم ِ سنتور ِ باران کوک با چشمان ِ توست
    پلک برهم میزند هر نت که مضـــرابش تویی

    لرزه انداز است تن پوش ِ سپیـــــد ِ مخملت
    انزلــی برف آمــده یا قــــوی ِ تالابـش تویی؟

    با تو بودن آرزویی تا ابد شاید محــــــــــــــال
    خوش بحال ِ هرکسی دلتنگ و بی تابش تویی
  • ۰۹:۵۰   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ...و ای بهانه‌ی شیرین‌تر از شکرقندم
    به عشقِ پاک کسی جز تو دل نمی‌بندم

    به دین این‌همه پیغمبر احتیاجی نیست
    همین بس است که اینک تویی خداوندم

    همین بس است که هر لحظه‌ای که می‌گذرد
    گسستنی نشود با دل تو پیوندم

    مرا کمک کن از این پس که گام‌های زمین
    نمی‌برند و به مقصد نمی‌رسانندم

    همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
    ولی نه! هیچ‌کدامش نشد خوشایندم

    تویی بهانه‌ی این شعرِ خوب باور کن
    که در سرودن این شعرها هنرمندم
  • ۰۹:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کاش می شد خالی از تشویش شد
    برگ سبزی تحفه درویش شد
    کاش تا دل می گرفت و می شکست
    عشق می امد کنارش می نشست
    کاش من هم یک قناری می شدم
    در تب آواز جاری می شدم
    بال در بال کبوتر می زدم
    آن طرفتر ها کمی سر می زدم
    با قناری ها غزل خوان می شدم
    پشت هر اواز پنهان می شدم
    آی مردم ! من غریبستانی ام
    امتداد لحظه ی بارانی ام
    شهر من آن سوتر از پروانه هاست
    در حریم آبی افسانه هاست
    شهر من بوی تغزل می ده
    دهر که می آید به او گل می دهد
    دشت های سبز و وسعتهای ناب
    نسترن، نرگس، شقایق ، آفتاب
  • ۰۹:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
    آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
    هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
    تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
    بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
    بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی
    از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
    وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی
    هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
    مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
    چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
    در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی
  • ۰۹:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
    یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟

    آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
    از چــار چـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟

    اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
    از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟

    نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
    از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟

    در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
    دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟

    آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
    خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟

    رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
    بیـمار بـودی مثل ِمن ، بیمار دیــدی؟

    حقـا که بـا مـن فــرق داری لااقـل تـو
    او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی

    کاظم بهمنی
  • leftPublish
  • ۱۱:۴۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هر سر موی تو را
    با زندگی پیوندهاست

    با چنین دلبستگی
    از خود بریدن مشکل است...
  • ۱۱:۴۳   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    امید

    بیا! وگرنه در این انتظار خواهم مرد

    اگر که بی تو بیاید بهار، خواهم مرد

    به روی گونه من، اشک سال ها جاری است

    و زیر پای همین آبشار خواهم مرد

    خبر رسید که تو با بهار می آیی

    در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد

    نیامدی و خدا آگه است: من هر روز

    به اشتیاق رخت، چند بار خواهم مرد

    پدر که تیغ به کف رفت مژده داد که من

    به روی اسب سپیدی، سوار، خواهم مرد

    تمام زندگی من در این امید گذشت

    که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد

    پدر که رفت به راست قامتی آموخت

    به سان سرو سهی، استوار، خواهم مرد

    محسن حسن زاده



  • ۱۲:۵۹   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گر چه بر چشمت جسارت کرده، آهو را ببخش
    گر چه خود را جا زده جای تو، شب‌بو را ببخش

    هیچ منظوری ندارد می‌خرامد مثل تو
    کبک نازم! راه رفتن‌های تیهو را ببخش

    با فقط یک تار، احساس رهایی می‌کنند
    بادهای هرزه‌گرد بوسه بر مو را ببخش

    آرزو دارد غلام حلقه بر گوش‌ات شود
    خوش‌خیالی‌های باغ آلبالو را ببخش

    جان به در برده‌ست از امواج چشم آبی‌ات
    آن که کشف از پلک‌هایت کرد پارو را ببخش

    خواستار شورشی با طعم لب‌های تواند
    کودتای آن همه سرباز کندو را ببخش

    دور اگر برداشت دور دست‌هایت بی‌خیال
    آفتاب تن‌طلای من! النگو را ببخش

    کرده از اندام تو معماری‌اش را اقتباس
    اصفهان و آن پل گستاخ خواجو را ببخش

    از شفاخواهی دستت نسخه‌ها برداشتند
    بوعلی سینا و طبّ نوشدارو را ببخش

    بی‌گمان نقشت کمال‌الملک را نقاش کرد
    خودسرانه عاشقی‌های قلم مو را ببخش

    بازتاب ماه تو در ماه تو در ماه توست
    آینه در آینه ایوان نه‌تو را ببخش

    با خیالت خاطراتی دور پنهان کرده‌اند
    دلخوشیِ گنجه‌های کنج پستو را ببخش

    فلسفه یعنی تو که بالاتری از درک عشق
    سفسطه‌بازی سقراط و ارسطو را ببخش

    شاعری مثل مرا کرده خدا دیوانه‌ات
    پس به من خرده نگیر و تا ابد او را ببخش
  • ۱۲:۵۹   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هر چه چشمان تو خوش‌منظره و گیرا‌تر
    سرم آن قدر که پایین برود، بالاتر

    عشق را بیش‌تر از پیش بلد خواهم بود
    خطّ ابروی تو هر قدر شود خواناتر

    مو پریشان کن و پیشانی خود ابری کن
    آسمان هر چه به هم ریخته‌تر زیباتر

    پاسخ اخم اگر خنده شود شیرین است
    عاشق هر قدر که دیوانه شود داناتر

    پرچم فتح تو بر شهر دلم بالا رفت
    سلطنت با رأی مردم می شود ماناتر
  • ۱۳:۰۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم..
    از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم!!
    آیا تو میپذیرى ، عشق خدائیم را ؟..
    تا این که بر نتابى ، دیگر جدائیم را؟!!
    آب روان به ماهى ، گفتا که باشد اما..
    لطفا بده مجالى ، تا صبح روز فردا!!
    باید که خلوتى با ، افکار خود نمایم..
    اینجا بمان که فردا ، با پاسخت بیایم!!
    ماهی قبول کرد و ، آب روان گذر کرد..
    تنها براى یک شب ، از پیش او سفر کرد!!
    وقتى که آمدش باز ، تا این که گوید آرى..
    یک حجله دید و عکسى ، بر آن به یادگارى!!
    خود را ز پیش ماهى ، دیشب که برده بودش..
    آن شاه ماهى عشق ، بى آب مرده بودش!!
    نالید و یادش افتاد ، از ماهى آن صدایی..
    وقتى که گفت با عشق ، میمیرم از جدایى!!
    ای کاش آب می ماند ، آن شب کنار ماهی..
    ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی!!
    آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی..
    یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی!!...
  • leftPublish
  • ۱۳:۲۹   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ای خفته در نگاه تو جادو! چه می‌کنی؟
    آشفته‌دل! گره‌زده‌گیسو! چه می‌کنی؟

    امسال هم گذشت و بهار تو بر نگشت
    تنها و دل‌شکسته، لبِ جو چه می‌کنی؟

    شب‌های دل‌گرفته که خوابت نمی‌برد
    بی‌بوسه، بی‌نفس‌نفسِ او چه می‌کنی؟

    هی مانده در نگاه تو حسرت! چه می‌کشی؟
    هی رفته از دل تو هیاهو! چه می‌کنی؟

    بیهوده دشت‌های خدا را قُرق نکن
    حالا که رفته از دلت آهو، چه می‌کنی؟
  • ۱۳:۴۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دوست دارم بروم، سربه‌سرم نگذارید
    گریه‌ام را به حساب سفرم نگذارید

    دوست دارم که به پابوسیِ باران بروم
    آسمان، گفته که پا روى پرم نگذارید

    این قَدَر آینه‌ها را به رخ من نکشید
    این قدَر داغ جنون بر جگرم نگذارید

    چشمى، آبى‌تر از آیینه گرفتارم کرد
    بس کنید، این همه دل، دور و برم نگذارید

    آخرین حرف من این است زمینى نشوید
    فقط... از حال زمین بى‌خبرم نگذارید
  • ۱۳:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هر روز با انبوهی از غم‌های کوچک
    گم می‌شوم در بین آدم های کوچک

    سرمایه‌ی احساس من مشتی دوبیتی است
    عمری است می‌بالم به این غم‌های کوچک

    گلبرگ‌ها هم پاکی‌ام را می‌شناسند
    مثل تمام قطره شبنم‌های کوچک

    با آن که بیهوده‌ست اما می‌سپارم
    زخم بزرگم را به مرهم‌های کوچک

    پیچیده بوی محتشم مثل نسیمی
    در سینه‌هامان این محرم‌های کوچک

    غم‌هایمان اندازه‌ی صحرا بزرگ‌اند
    ما را نمی‌فهمند آدم‌های کوچک!
  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    و عمر؛ شیشه‌ی عطر است، پس نمی‌ماند
    پرنده تا به ابد در قفس نمی‌ماند

    مگو که خاطرت از حرف من مکدّر شد
    که روی آینه، جای نفس نمی‌ماند

    طلای اصل و بدل آن چون‌آن یکی شده‌اند
    که عشق جز به هوای هوس نمی‌ماند

    مرا چه دوست چه دشمن ز دست او بِرهان
    که این طبیب به فریادرس نمی‌ماند

    من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
    قطار، منتظر هیچ کس نمی‌ماند
  • ۱۴:۰۲   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زندگی گاه به کام است و بس است؛
    زندگی گاه به نام است و کم است؛
    زندگی گاه به دام است و غم است؛
    چه به کام و
    چه به نام و
    چه به دام…
    .
    .
    .
    .
    زندگی معرکه همت ماست…
    زندگی میگذرد.
  • ۱۷:۰۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بی عذر و بی بهانه تورا دوست دارمت
    یک جورِ عاشقانه تورا دوست دارمت

    بانوی شعر من به غزلها خوش آمدی
    اینقدر شاعرانه تورا دوست دارمت

    غرق تو شد تمامی فکر و خیال من
    ای عشق بیکرانه تورا دوست دارمت

    وقتی نظر به طاق دو ابروت میکنم
    در سجده عارفانه تورا دوست دارمت

    ترکم نکن بهانه ی هر بیت و هر غزل
    بنگر چه عاجزانه تورا دوست دارمت

    ای ماه من به ظلمت شبهای غمزده
    روشنگر شبانه تورا دوست دارمت

    گل کرد واژه ها به بهار خیال تو
    شد صد سبد ترانه تورا دوست دارمت

    میخواهمت همیشه و «پیشم بمون نرو»
    گاهی هم عامیانه تورا دوست دارمت
  • ۱۷:۰۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بــی تـــو تــاريــك نـشــسـتــم

    تــو چــراغ کــه شـــدی؟


    #اوحدی
  • ۱۷:۰۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    پر کن پیاله را کین جام آتشین

    دیری است ره به حال خرابم نمی برد!



    این جامها که در پی هم می شود تهی

    دریای آتش است که ریزم به کام خویش

    گرداب می رباید و آبم نمی برد!



    من با سمند سرکش و جادویی شراب

    تا بیکران عالم پندار رفته ام



    تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم

    تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی

    تا کوچه باغ خاطره های گریز پا

    تا شهر یادها

    دیگر شراب هم

    جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!



    هان ای عقاب عشق

    از اوج قله های مه آلود دوردست!

    پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من

    آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد!



    آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!

    در را ه زندگی

    با این همه تلاش و تمنا و تشنگی

    با این که ناله می کنم از دل که :

    آب......... آب..........!

    دیگر فریب هم به سرابم نمی برد

    پر کن پیاله را !



    فریدون مشیری
  • ۱۷:۰۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند
    می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟

    عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز
    کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند!

    در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر
    ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟!

    هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید!
    هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند

    آه! مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست
    حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟!

    خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها
    باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند

    #نجمه_زارع
  • ۱۷:۰۸   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
    دیدیم کزین جمع پرکنده کسی رفت
    شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
    زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
    آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند
    وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت
    از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش
    گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت
    ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
    دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
    رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
    چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت
    رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
    بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
    این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
    دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

    "هوشنگــــ ابتهاج "
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان