خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت..
    در من غزلی درد کشید و سر زا رفت..

    سجاده گشودم که بخوانم غزلی را..
    سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت..

    در بین غزل نام تورا داد زدم داد..
    آن گونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت

    بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت:
    این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت

    من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم..
    من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت!!
  • ۱۱:۱۰   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودم
    ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ

    ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﯽ
    ﻏﻤﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺠﺎﻧﻢ ، ﺗﺐ ﺍﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ

    ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻧﺮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ

    ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺧﻨﺠﺮ ﺁﻫﺖ
    ﺑﮑﺶ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻡ ، ﺑﺰﻥ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﭘﻮﺩﻡ

    ﺷﮑﺎﺭ ﻃﻌﻨﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺖ ، ﻫﻨﻮﺯ ﺯﺧﻢ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
    ﻣﺼﻤﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺮﻑ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺩﻡ
  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من...و...دل...آمده بودیم...به...مهمانی تو
    هر دو...لبریزِ غزل...غرقِ گُل افشانی تو

    دلَکَم...عرضِ ادب کرد...و...همان...گوشه نشست
    من...همه...محوِ دل...و...او...همه...حیرانی تو

    شبِ شعری...که...به پا بود...در آن صبحِ لطیف
    برد...ما را...به تبِ خیس...و...غزلخوانی تو

    من...دچارت شدم...آنگاه...نگاهم کردی
    دل...گرفتارِ همان...موسمِ بارانی تو

    چشمِ تو...خلوتِ خوبی ست...اگر...بگذارند
    من...و...دل...زائرِ...آن...معبدِ روحانی تو

    گاه...سرشارتر...از...حسِ شکفتن...در...باد
    روزِ آغازِ من...و...خلوتِ عرفانی تو

    آسمان...نیز...ورق خورد...همان روز...که...باز
    من...و...دل...آمده بودیم...به...مهمانی تو...ساحل عشق

    #حسین_منزوی
  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نوشتم درد دلہایم ،همہ گفتند عالے بود
    ندانستند ڪہ درمانے ،براے زخم ڪارے بود

    نوشتم درد دلہایم، شبیہ شعر بر دفتر
    ندانستند ڪہ هر شعرم، برایم یادگارے بود

    نوشتم درد دلہایم، همہ خواندند اما حیف
    ندانستند ڪہ سوز من، همہ ازغمگسارے بود

    نوشتم درد دلہایم ،همہ گفتند شاعر شد
    ندانستند ڪہ دلتنگے، دلیل بیقرارے بود

    نوشتم درد دلہایم ،گهے شاد و گهے غمگین
    ندانستند ڪہ این خنده، فقط چہره نگارے بود

    نوشتم درد دلہایم ،زدست روزگار بد
    ندانستند ڪہ اشڪ چشم ،برایم برد بارے بود

    نوشتم درد دلہایم ،بہ شبہا ڪنج یڪ خلوت
    لقب سنگ صبورم داد،عجب شب زنده دارے بود
  • ۱۱:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اسم زیبایت قرارش بین این اشعار نیست
    قلب تو درگیر اما مثل من بیمار نیست

    من برایت شعر میخوانم به چشمم زل بزن
    شعر من بی چشم تو دیگر چنان پربار نیست

    عشق یعنی جمله ی "من دوستت دارم زیاد"
    پشت هم میگویم اما پیش تو تکرار نیست

    من چگونه آنچه دیدم را بگنجانم به شعر؟
    وصف زیبایی تو در حد این خودکار نیست

    دیگر این ابیات هم تحت تسلط نیستند...
    مثل آن فرمانده ای هستم که پرچم دار نیست
  • leftPublish
  • ۱۱:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گهی مستانه می آیم گهی دیوانه می آیم
    گهی بر آتش عشقت چو آن پروانه می آیم
    .
    به هر راهی که باشد جان من ای عشق
    حدیث جان زمن بشنو که من رندانه می آیم
    .
    خرامان میشوم سویت به هر دشت پر از آتش
    که تا سوزم ز بحر تو وزان فرزانه می آیم
    .
    اگر قابل کنی جان را ز بهر هدیهء چشمت
    چو جان از خود کنم مفلس وزآن بیگانه می آیم
  • ۱۱:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
    حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
    فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
    خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شد
    خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
    حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
    آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات
    چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
    زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
    تا ازین گنبد دیرینه دری پیدا شد
  • ۱۱:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم .......
    آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

    دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
    آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....

    آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
    آنکه هر شعر تو را ،معجزه انگاشت منم.....

    آنکه بر سینه ی من ،خنجر غم کوفت توئی
    او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....

    او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
    او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم.
  • ۱۱:۳۳   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    میتوانم عشق را درچشم تو جاری کنم؟
    نازچشمت را به هر قیمت خریداری کنم؟

    آبشار گیسوانم را رها سازم شبی
    بوسه های عاشقانه بر لبت جاری کنم

    شانه هایت تکیه گاه بی کسی هایم شود
    بغض خود را بشکنم درپیش تو زاری کنم

    گاه گاهی نغمه ای نجوا کنم در گوش تو
    روز وشب با جان و دل از تو پرستاری کنم

    ساحل امنم شود آغوش گرمت نازنین
    ترک این تنهایی و غم های تکراری کنم

    چشم هایم را بیآرایم برایت مهربان
    عاشقم باشی ومن عمری وفاداری کنم
  • ۱۱:۳۴   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ
    ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺁﻣﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ
    ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮔﻠﻬﺎ ﺑﻮﺩﯼ
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ

    ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
    ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﺪﻡ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍ
    ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺁﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﯿﺴﺖ
    ﺩﯾﺪﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺑﺎﺯ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺷﺪﯼ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺎﺗﺖ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
    ﺑﺎﺯ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ.. 
  • leftPublish
  • ۱۱:۳۴   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودم
    ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ

    ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﯽ
    ﻏﻤﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺠﺎﻧﻢ ، ﺗﺐ ﺍﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ

    ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻧﺮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ

    ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺧﻨﺠﺮ ﺁﻫﺖ
    ﺑﮑﺶ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻡ ، ﺑﺰﻥ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﭘﻮﺩﻡ

    ﺷﮑﺎﺭ ﻃﻌﻨﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺖ ، ﻫﻨﻮﺯ ﺯﺧﻢ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
    ﻣﺼﻤﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺮﻑ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺩﻡ
  • ۱۱:۳۵   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تا به کی ، این دل دیوانه ، به تو رو بزند ؟
    عشق ، در پای تو افتاده ، و زانو بزند ؟

    چشم من ، منتظر دیدن تو باشد و اشک !
    روز و شب ، راه تو را یکسره ، جارو بزند !

    ذکر خیرت ، همه جا هست ، شنیدم صیاد !
    دیده چشمان تو و ، رفته که آهو بزند

    شاپرک مست شده ، دور شما می گردد !
    آمده پیش تو زنبور ، که کندو بزند !

    زودتر ، با دل دیوانه ی من ، راه بیا !
    ترسم این است ، کسی دست به جادو بزند !

    لطف کن ، با خبر آمدنت ، شادم کن !
    تا به کی لشگر غم ، در دلم اردو بزند!!؟؟
  • ۱۱:۳۵   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ
    ﺩﻟﻢ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﭼﺸﻤﺖ ﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ

    ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﻣﯽ ﮔﺸﺘﻢ
    ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ

    ﺩﻟﻢ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ، ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻫﺎ
    ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺑﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ، ﻣﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ

    ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺁﯾﺘﯽ ﺍﺯ ﺣﻖ ، ﺩﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮐﺎﻓﺮ ﮐﻔﺮﺳﺖ
    ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﯿﻤﺎﯼ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ، ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ...

    ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺷﺪﯼ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ....
    ﺩﻟﻢ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻟﯿﻼ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ...

    ﺩﻝ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﻡ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﻋﻄﺶ ﺩﺍﺭﺩ ......
    ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ ﺷﻮ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ،،،،
  • ۱۱:۳۶   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کفشهایم کجاست؟ میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم

    مدتی بی بهـــــار طی بکنم دوسه پاییــــز دربــه در بشوم

    خسته ام از تو از خودم از ما، ما ضمیـــر بعیــــد زندگی ام

    دونفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم

    یک نفر در غبـــار سرگردان یک نفــر مثل برگ در طوفان

    می روم گم شوم برای خودم کم برای تو دردسر بشوم

    حرفهــــای قشنگ پشت سرم آرزوهـــــای مادر و پدرم

    حیف خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم

    پدرم گفت دوستت دارم پس دعـــا مـــی کنم پدر نشوی

    مادرم بیشتر پشیمان که از خدا خواست من پسر بشوم

    داستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر است

    نیستـم در حدود حوصله ها پس صلاح است مختصر بشوم

    دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست
  • ۱۱:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بغض دارم، گریه دارم، بیقرارم بعد تو؛

    برگ ریزان خزانم، بی بهارم بعد تو؛

    بعد تو ابری ست اینجا، آسمان هم تیره گون؛

    نا امیدم، شوق فردایی ندارم بعد تو؛

    مثل لاهیجانِ بی چایی و قمصر بی گلاب ؛

    مثل ساوه بعد خشکی، بی انارم بعد تو؛

    قبل تو غمگین و با تو، راضی از این زندگی ؛

    از خودم، از سرنوشتم، در فرارم بعد تو؛

    قول دادم بی خبر باشی تو از این روزها ؛

    من تحمل میکنم، من درد دارم بعد تو...
  • ۱۱:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دفتر شعر مرا روزی تو امضا میکنی؟
    خط به خط هرواژه را در قلب خود جا میکنی؟

    من که سرشار از توام باور کنم روزی تو هم
    لب به هر، آنچه نشسته بر دلت وا میکنی؟

    شیشه ی تنهایی شب را شکست آوای تو
    بار دیگر در دل بیچاره غوغا میکنی؟

    ذکر لبهایت میان واجباتم واجب است..
    ذکرلبهایم به شب درخواب و رویا میکنی؟

    میوه ی شیرین هر شاخه به دستانت رهاست
    نازنین! از چیدن این میوه پروا میکنی؟

    اختر چشمان تو هوشم به یغما برده است
    عاقبت دانم مرا اینجا تو رسوا میکنی!!

    مالک ذهنم شدی، ورد زبانم روز و شب
    در کنارم یک شبی حل معما میکنی؟

    جاده ای بی انتها پژمرده میسازد مرا
    باشکست فاصله رویم تو زیبا میکنی؟
  • ۱۱:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من پر از وسوسه ی چشم تو هستم! تو چطور؟
    من از احساس غزلخیز تو مستم! تو چطور؟

    تویی آرامش من, شاخه گل طنازم
    من سبو از سر شوق تو شکستم! تو چطور؟

    فصل پاییز, مه مهر, و زیبایی تو
    عهد با قلب پر از مهر تو بستم! تو چطور؟

    عرصه ی عشق توو ضعف حریفی که منم
    باز در جنگ دل و عقل نرستم! تو چطور؟

    آمدی بزم مرا ساز ونوا بخشیدی
    منکه از مجلس اغیار گسستم! تو چطور؟

    کوچه ی غمزده با آمدنت شد چو بهشت
    در دل کوچه بیاد تو نشستم! تو چطور؟

    آنقدر سنگ به پای من غمدیده زدند
    ولی از کوی تو یک لحظه نجستم! تو چطور؟

    بیوفایی نکنی, عشق تو حرمت دارد
    من از این عهد که بستم نگسستم! تو چطور؟
  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان،
    هی فال زدم، فال زدم، تا تو بیایی!

    "حافظ" خبری از تو ندارد که بگوید ،
    میترسم از این بی خبری، ماه رهایی!

    از من که دچارت شده ام یاد نکردی،
    در وقت سفر با غزل تلخ جدایی!

    با این همه تنهایی و رسوایی و دوری،
    "شاعر" شده ام تا که بگویم که خدایی!

    خال لب تو نقطه ی پرگار وجود است،
    اصلا تو خودت دایره ی قسمت مایی...
  • ۱۱:۳۹   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شک ندارم که تو مانند خودم دلتنگی
    با جهانی جهت دیدن من در جنگی

    شک ندارم که دل شیشه ای شفافت
    خورده ازغربت ودوری،به میانش سنگی

    گرچه دوریم و ز دیدار رخت محرومم
    در دلم میشنوم از نفست آهنگی

    ازغم دوری توحال خوشی دردل نیست
    شادم اما که تو با قلب خودم همرنگی
  • ۱۱:۳۹   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ﺩﺭ ﺩﻟـــﻢ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻣﺸﺐ ﻋﺸـــﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ

    ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ

    ﯾﺎﺩ ﺗــــﻮ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯿـﺎﻥ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻌــــﺮ ﻣﻦ

    ﺍﯾﻦ ﻗﻠــــﻢ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺑﺲ ﺭﺍﺯ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

    ﺍﯼ ﺩﺭﯾﻐﺎ ﭼﺸﻤﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺧﺸﮑﯿــﺪ ﻭ ﺗﻮ

    ﮔـــــﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺑﺬﺭ ﻏـــﻤﻢ ﺭﺍ ﺍﺑﯿـــﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨــﺪ

    ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺷﻌﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ

    ﺍﯾﻦ ﺩﻟــﻢ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

    ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﭘﺮ ﻣﯿﮑﺸــﻢ ﺍﺯ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ

    ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﺟﺎﻥ ﺳﭙﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان