خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۲۳:۳۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تو را....!!!
    تمامی تو را...!!!
    نگاه مهربانت را....!!!
    غرورنهفته درصدایت را...!!!
    خستگی هایت را....!!!

    همه را در امن ترین جای دلم جای می دهم

    و هرصبح سرک می کشم به این دارایی عزیز،،،،

    و شبها هوشیار ونگهبان به خواب می روم،،،

    و اگر کسی بپرسد شغلت چیست؟؟؟؟؟
    پاسخ میدهم ؛
    خزانه دار یک
    "عشق مهربان"
  • ۲۳:۳۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
    چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم

    کاش میشد که شما نیز خبر دار شوید
    لحظه ای از من و از درد کهنسال دلم

    از سرم آب گذشت ست مهم نیست اگر
    غم دنیای شما نیز شود مال دلم

    آه یک عالمه حرف است که باید بزنم
    ولی انگار زبانم شده پامال دلم

    مردم شهر خداحافظتان من رفتم
    کسی از کو چه ی غم آمده دنبال دلم...
  • ۲۳:۴۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    کاش تا دل میگرفت و میشکست
    دوست می آمد کنارش می نشست!

    کاش میشد روی هر رنگین کمان
    می نوشتم "مهربان "با من بمان!!!

    کاش می شد قلب ها آباد بود
    کینه و غم ها به دست باد بود

    کاش می شد دل فراموشی نداشت
    نم نم باران هم آغوشی نداشت

    کاش می شد کاش های زندگی
    تا شود در پشت قاب بندگی

    کاش میشد کاش ها مهمان شوند
    درمیان غصه ها پنهان شوند

    کاش می شد آسمان غمگین نبود
    رد پای کینه ها رنگین نبود


    نیما یوشیج
  • ۲۳:۴۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
    گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

    بگذار دست های تـــو با گیسوان من
    سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

    دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
    چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

    آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
    از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

    من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
    ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

    آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
    بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست
  • ۲۳:۴۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یار باشد، ماه باشد ، آسمان مهتاب باشد
    در دل شوریده ی من ،شعر بکرو ناب باشد

    باد باشد ، آن گل یاسی که دادی ، باز باشد
    تار باشد ، در کنارت ، قند در دل آب باشد

    آن دو چشمت مست باشد ، مثل گلهای بهاری
    عکس تو در سینه ی من ، عکس من در قاب باشد

    کاش گاهی در بهار بی خزان زندگی
    سر به زانویت گذارم ، قلب من بی تاب باشد

    کاش یکشب مست گردم تنگ در آغوش تو
    آسمان تاریک باشد ، هم خدا در خواب باشد...
  • leftPublish
  • ۲۳:۴۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تکـه یخی که عـاشـق ابــرِ عـذاب می شود
    سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود

    به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
    روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود

    کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
    کوه که بغض می کند سنگ، مذاب می شود

    بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
    صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود

    چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
    گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
  • ۲۳:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گیسوانت زیر باران، عطــر گندم‌زار… فکــرش را بکن!
    با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!

    در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سال‌ها
    بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار… فکرش را بکن!

    سایه‌ها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترک
    خنده خنده پر شود خالی شود هربار… فکرش را بکن!

    ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــره‌ای را در تنــم پنهــان کنم
    دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن
    !
    خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
    تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار… فکرش را بکن!

    از سمــاور دست‌هایت چای و از ایوان لبانت قند را…
    بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار… فکرش را بکن!

    اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم می‌کنند
    سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار… فکرش را بکن!

    ناگهان دیوانه‌خانه… ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود
    قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن
  • ۲۳:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم
    آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

    با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
    یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

    در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
    آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

    آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو
    می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

    میل - میل توست اما بی تو باور کن که من
    در هجوم باد های سرد پرپر می شوم
  • ۲۳:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    از شدت عشق تو، دیوانه شدن زیباست
    آواره شدن با تو،بی خانه شدن زیباست

    امشب قدح عشقت،پُر شد ز مِيِ توحید
    دردست مریدانت، پیمانه شدن زیباست

    از قصه ي چشم او،کارم به خدا افتاد
    در آخراین قصه، افسانه شدن زیباست

    در پیچ و خم زلفت،عمریست گرفتارم
    دررشته ي مويِ تو،چون شانه شدن زیباست

    هرجاقفس عشق است،من عاشق صیادم
    اندرهوس دام ات،بی لانه شدن زیباست

    یک شهرپُراز عاشق،درحسرت یک معشوق
    ازمردم این وادي،بیگانه شدن زیباست

    پرپر زدنم هر شب،از جنس کمال توست
    ازپیله ي عشق تو،پروانه شدن زیباست
  • ۲۳:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شب می آید
    و پس از شب ، تاریکی
    پس از تاریکی
    چشمها
    دستها
    و نفس ها و نفس ها و نفس ها...
    و صدای آب
    که فرو می ریزد
    قطره قطره قطره از شیر.
    بعد
    دو نقطه سرخ
    از دو سیگار روشن
    تیک تاک ساعت
    و دوقلب
    و دو تنهایی..!



    فروغ فرخزاد
  • leftPublish
  • ۲۳:۴۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
    من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟

    تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
    تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟

    تخت جمشید قشنگی هست در چشمان تو
    تا تورا دارم دگر شیراز میخواهم چکار؟

    تکیه گاه من تو باشی، من خودم یک ارتشم
    قدرتم کافیست... نه... سرباز میخواهم چکار؟

    باغ سرسبز و تو و آواز بلبل، بوی گل...
    این زمین زیباست... پس پرواز میخواهم چکار؟

    گرچه دیگر هیچ چیزی مثل دیروزش نیست
    این غزل را فرصت آغاز میخواهم چکار؟
  • ۲۳:۴۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    توی تنهاییِ خودم بودم ...
    یک نفر آمد و سلامی کرد


    توی این شهرِ خالی از مردم ...
    یک نفر داشت کودتا می کرد


    یک نفر داشت زیر خاکستر
    آتشی تازه دست و پا می کرد


    من به تنهاییِ خودم مومن ...
    یک نفر داشت کودتا می کرد


    یک نفر مثل من پُر از خود شد
    یک نفر مثل زن پُر از زن شد


    از همان جاده ای که آمد رفت
    رفت و اندوه برنگشتن شد ...
  • ۲۳:۴۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تو مقصری،اگر من دیگر " منِ سابق" نیستم

    پـس من را به "من" نبودن محکوم نکن!

    من همـانم همان ادم مهربون وصبور پرازمحبت

    یـادت نمی آید؟

    من همانـم

    حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهید
  • ۲۳:۴۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
    خانه ات آباد کین ویرانه بوی #گل گرفت

    از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
    زلف خود را شانه کردی شانه بوی #گل گرفت

    پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت
    در زیارتگاه دل پروانه بوی #گل گرفت

    لعل گل رنگ تو را تا ساغر و می بوسه زد
    ساقی اندیشه ام پیمانه بوی #گل گرفت

    عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه کرد
    تا به صحرای جنون افسانه بوی #گل گرفت

    از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان
    ساقی و ساغر می و میخانه بوی #گل گرفت
  • ۲۳:۵۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمی دانم
    همه هستی تویی ، فی الجمله این و آن نمی دانم

    بجز تو در همه عالم ، دگر دلبر نمی بینم
    به جز تو در همه گیتی ، دگر جانان نمی دانم

    یکی دل داشتم پُرخون ، شد آن هم از کفم بیرون
    کجا افتاده و مجنون ، در این دوران نمی دانم

    دلم سرگشته می داند ، سر زُلف پریشانت
    چه می خواهد از این مسکین سرگردان ، نمی دانم

    اگر مقصود تو جان است ، رُخ بنما و جان بستان
    و گر قصد دگر داری ، من این و آن نمی دانم

    نمی یابم تو را در دل ، نه در عالم نه در گیتی
    کجا جویم تو را آخر ، من حیران نمی دانم.
  • ۲۳:۵۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دل بردی و دل بردنت را دوست دارم
    رو راست!من عطر تنت را دوست دارم

    در پیش صدها باغ گل تنهای تنها
    گلهای روی دامنت را دوست دارم

    هستم زلیخایی و خلوت دوست,به به
    من چنگ بر پیراهنت را دوست دارم

    صدها هزاران شرط داری و قبول است
    آخر ولیکن لیکنت را دوست دارم

    من ضربه ها خوردم نشستم تاکه در خاک
    اما به هر ضربه,فنت را دوست دارم

    جان میدهم با شوق,گفتی: جان بده!جااااان!
    چون دیدن جان کندنت را دوست دارم

    جانم به لب میآید اینجا,خوش به حالت
    ای نوش جااااان! خندیدنت را دوست دارم
  • ۲۳:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نفس باد صبا کو؟ نگران است دلم
    آن همه ساز و نوا کو؟ نگران است دلم

    آن كه شب تا به سحر وصف رخش میکردم
    يار و معشوقه ى ما کو؟ نگران است دلم

    همه شب بر رخ او گریه و زاری کردم
    علت اشک و سنا کو؟ نگران است دلم

    من که پایم به فرار و دلم آغشته اوست
    آن همه قوّت پا کو؟ نگران است دلم

    دلم هر روزه و هرشب نگران است و مریض
    آن همه حال و هوا کو؟ نگران است دلم

    او که هم درد و دوا بود ، چرا دیگر نیست!؟
    آن همه درد و دوا کو!؟نگران است دلم

    او که بود از بود او خوشحالی و مهر و صفا
    آن همه مهر و صفا کو؟ نگران است دلم
  • ۲۳:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ما ز جـام دوست ، مستي ميکنیم
    خویش را فـارغ ز هستي میکنم

    مي ، پلیدی را ز سر بیـرون کند،
    عشق را در جـام دل، افزون کند،

    چونکه ما مستیم و از هستي تهي،
    کي شود هستي ،به مستي منتهي،

    مست یعني عاشقي بي قید و بند،
    فـــارغ از بود و نبود و چون و چند،

    چون و چند از ابلهـــي آید میـــان،
    در طریق عاشقي کي مي‌تـــوان،

    عاشقي را خود جهــان دیگــریست،
    منطق عاشق همــان پیغمــبریست،

    عشق بر عاشق ، دهد دستور را،
    عقل کي فهمـد چنین منظور را،

    تا نگردی عاشق از این ماجـــرا،
    کـــای تواني کرد درک نکته هـــا،

    حضرت مولانا
  • ۲۳:۵۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باز غزل در غزل آغاز شد
    عطر تو آمد ، نفسم باز شد

    باز من و شور دمادم ز تو
    باز تو و حال دلم ساز شد

    این همه احساس و دل کوچکم
    یاد تو و لحظه ی ابراز شد

    با نفس پاک مسیحائیت
    آمدی و لحظه ی اعجاز شد

    مست منم ، باده منم ، جام من
    چشم تو بنیانگر این راز شد

    طره گیسوی تو عاشق کش و
    - دل ز من و چشم تو طناز شد

    نابترین لحظه ی شاعر شدن
    باز غزل در غزل آغاز شد
  • ۲۳:۵۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    چشمم از نم نم ِ بارانِ خیالِ تو تر است
    دوستت دارم و اندازه اش از حد به در است

    با سرانگشت غزل، تیشه به دستم دادی
    باز از دستِ تو فرهادسری در خطر است

    شکر آب است اگر رابطه ی من با تو -
    - هوسِ بوسه ی شیرین تو، عینِ شکر است

    زیرِ تبدارترین بارش هر کوچه، فقط -
    - شوق دیدار تو، آواره ترین رهگذر است

    گذر از دامنه ی عشق تو سخت است ولی
    بازگشت از شبِ چشمت، به خدا سخت تر است

    شبِ باران، لب دریای سراسر آتش
    - بوسه بارانِ تماشای تو، مشق هنر تست
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان