خانه
2.09M

صندلی داغ

  • ۱۵:۲۴   ۱۳۹۲/۸/۱۱
    avatar
    مدیر سایت|1064 |654 پست
     به درخواست شما دوستان عزیز ، صندلی داغ زیباکده آغاز شد.
    داوطلب نخست ما ببوری عزیز است و به مدت یک هفته می توانید سوالات خود را از او بپرسید(البته بدون عبور از خط قرمزها به قول بهزاد لابی) و شنبه هفته آینده ببوری از بین داوطلب های بعدی ، یک نفر را برای نشستن روی صندلی داغ برای هفته بعد انتخاب می کند و به همین ترتیب صندلی داغ ادامه پیدا می کند.

  • leftPublish
  • ۱۱:۵۵   ۱۳۹۵/۳/۲۰
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    مریم جون خسته نباشی خانومی
    - دوران نوجوونیو جوونی دفترخاطرات داشتی؟
    -با ارزش ترین یادگاری که داری چیه؟
    - ی جوک ک خیلی بهش خندیدی
    - ی جمله که خیلی برات الهام بخش بوده؟
    -از اسمت راضی هستی؟
    -اگه نه دوس داشتی اسمت چی بود؟
    - واکنشت در برابر بی منطقیه دیگران معمولا چیه؟
    -چقدر اهل خاله زنک بازی هستی؟
    -برجسته ترین ویژگی ی مرد از نظر تو چی میتونه باشه؟
    -کیو تو زندگیت همیشه تحسین کردی؟
    - چقدر با خودت روراستی؟
    - تا حالا کاری کردی که از انجامش بشدت پشیمون شده باشی...
    - تا حالا عشقو تجربه کردی؟
    - دوس داری چند تا بچه داشته باشی درآینده؟
    زیباکده


    مونا جون چرا رو این سوال مانور نمیدی ؟؟؟؟؟؟؟ بیام برات .

    جوابش بعله هستش . منتظر ادامه سوالاتت هستم .

  • ۰۹:۰۲   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    مریم جان شرح مفصلی از داستان عشقیت و اینکه چرا تا حالا به وصال نرسیده برامون بگو
    ممنون
  • ۰۹:۰۲   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    بیا مینا جون اینم ی سئوال کلی اگه جوابش قانع کننده نبود سئوالو خورد میکنم به جزئیات
  • ۰۹:۳۳   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    بیا مینا جون اینم ی سئوال کلی اگه جوابش قانع کننده نبود سئوالو خورد میکنم به جزئیات
    زیباکده

    85

  • ۱۶:۰۴   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    مریم جان شرح مفصلی از داستان عشقیت و اینکه چرا تا حالا به وصال نرسیده برامون بگو
    ممنون
    زیباکده

    داستان عشقی یه دونه دارم 4 مال سال اول دانشگاهه که یازده ماه طول کشید اون موقع من با برهان که دانشجوی عمران بود آشنا شدم و دوست شدیم 9 و این دوستیه یازده ماه طول کشید تو اون مدت تقریبا همه دوستاش منو شناخته بودن و تو شهر تکون می خوردم آمارمو بهش میدادن 15 البته من چون خیلی دوسش داشتم واقعا شیطونی نمی کردم اصلا اهل شیطونیای این شکلی نبودم این یه دونه هم اشتباهی شد 2 

    خلاصه تقریبا هر روز تلفنی حرف می زدیم و تقریبا یه روز در میون یا هر روز همو می دیدیم خونواده اونم می دونستن اون همونجا ساکن بود خونشون زنگ می زدم مشکلی نبود صداش می زدن /

    کلی هم ادعا می کرد که دوستم داره و دوستام میگن این دختره خیلی خوبه و وفاداره و فلانه و از این حرفا/// منم هی گوشام دراز تر می شد

    یازده ماه گذشت تا یه شب نمی دونم چی بود که می خواستم حتما باهاش حرف بزنم زنگ زدم داداشش گوشیو برداشت گفتم برهانو صدا کن بگو کار واجب دارم/ 

    فرزاد رفته بود صداش کرده بود گفته بود دوستت کارت داره برهان هم خواب آلود بود اومد گوشیو گرفت گفت سمیرا نمی تونی تا فردا صبر کنی واقعا؟!!! 12

    منم گوشیو گذاشتم و دیگه بهش زنگ نزدم اونم نزد دو ماهم یه جوری رفت و آمد کردم که نبینمش ولی واقعاااا چی به من گذشت تو اون دو ماه دیگه بماننددددد... اون موقعها مث الانا نبود امروز عاشق بشی فردا فارغ 

    دوستی الکی اون موقعها هم بود ولی مال من نبود بعد از اون دیگه هیچ وقت هیچ وقت به هیچ پسری اعتماد نکردم 28 

  • leftPublish
  • ۱۶:۰۷   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    بیا مینا جون اینم ی سئوال کلی اگه جوابش قانع کننده نبود سئوالو خورد میکنم به جزئیات
    زیباکده

    خخخ بابا چیکارم دارین با احساسات آدم بازی می کنینااااااااااا 431

  • ۱۶:۰۸   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    arnina : 
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    مریم جون خسته نباشی خانومی
    - دوران نوجوونیو جوونی دفترخاطرات داشتی؟
    -با ارزش ترین یادگاری که داری چیه؟
    - ی جوک ک خیلی بهش خندیدی
    - ی جمله که خیلی برات الهام بخش بوده؟
    -از اسمت راضی هستی؟
    -اگه نه دوس داشتی اسمت چی بود؟
    - واکنشت در برابر بی منطقیه دیگران معمولا چیه؟
    -چقدر اهل خاله زنک بازی هستی؟
    -برجسته ترین ویژگی ی مرد از نظر تو چی میتونه باشه؟
    -کیو تو زندگیت همیشه تحسین کردی؟
    - چقدر با خودت روراستی؟
    - تا حالا کاری کردی که از انجامش بشدت پشیمون شده باشی...
    - تا حالا عشقو تجربه کردی؟
    - دوس داری چند تا بچه داشته باشی درآینده؟
    زیباکده


    مونا جون چرا رو این سوال مانور نمیدی ؟؟؟؟؟؟؟ بیام برات .

    جوابش بعله هستش . منتظر ادامه سوالاتت هستم .

    زیباکده

    آتیش درست نکن دختررررر برو از خدااا بترررسسسس417

  • ۱۶:۰۹   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    مریم-ش : 
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    مریم جان شرح مفصلی از داستان عشقیت و اینکه چرا تا حالا به وصال نرسیده برامون بگو
    ممنون
    زیباکده

    داستان عشقی یه دونه دارم 4 مال سال اول دانشگاهه که یازده ماه طول کشید اون موقع من با برهان که دانشجوی عمران بود آشنا شدم و دوست شدیم 9 و این دوستیه یازده ماه طول کشید تو اون مدت تقریبا همه دوستاش منو شناخته بودن و تو شهر تکون می خوردم آمارمو بهش میدادن 15 البته من چون خیلی دوسش داشتم واقعا شیطونی نمی کردم اصلا اهل شیطونیای این شکلی نبودم این یه دونه هم اشتباهی شد 2 

    خلاصه تقریبا هر روز تلفنی حرف می زدیم و تقریبا یه روز در میون یا هر روز همو می دیدیم خونواده اونم می دونستن اون همونجا ساکن بود خونشون زنگ می زدم مشکلی نبود صداش می زدن /

    کلی هم ادعا می کرد که دوستم داره و دوستام میگن این دختره خیلی خوبه و وفاداره و فلانه و از این حرفا/// منم هی گوشام دراز تر می شد

    یازده ماه گذشت تا یه شب نمی دونم چی بود که می خواستم حتما باهاش حرف بزنم زنگ زدم داداشش گوشیو برداشت گفتم برهانو صدا کن بگو کار واجب دارم/ 

    فرزاد رفته بود صداش کرده بود گفته بود دوستت کارت داره برهان هم خواب آلود بود اومد گوشیو گرفت گفت سمیرا نمی تونی تا فردا صبر کنی واقعا؟!!! 12

    منم گوشیو گذاشتم و دیگه بهش زنگ نزدم اونم نزد دو ماهم یه جوری رفت و آمد کردم که نبینمش ولی واقعاااا چی به من گذشت تو اون دو ماه دیگه بماننددددد... اون موقعها مث الانا نبود امروز عاشق بشی فردا فارغ 

    دوستی الکی اون موقعها هم بود ولی مال من نبود بعد از اون دیگه هیچ وقت هیچ وقت به هیچ پسری اعتماد نکردم 28 

    زیباکده

    الهي عزيزم 1232

  • ۱۶:۱۹   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    بی خیال موناجون دقیقا یازده سال و دو ماه ازش گذشته و خدارو شکر که طولانی تر نشد
    منم دیگه بهش فکر نمی کنم به قول عباس کیارستمی
    اکنون کجاست
    چه می کند
    کسی که فراموشش کرده ام
  • ۱۶:۳۲   ۱۳۹۵/۳/۲۲
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    مریم-ش : 
    بی خیال موناجون دقیقا یازده سال و دو ماه ازش گذشته و خدارو شکر که طولانی تر نشد
    منم دیگه بهش فکر نمی کنم به قول عباس کیارستمی
    اکنون کجاست
    چه می کند
    کسی که فراموشش کرده ام
    زیباکده

    يازده سال و دوماه 

    اين فراموشيه عزيزم 3

    ان شاالله كه شاد و خوشبخت باشي عزيزم و كسي كه واقعا لايقتون باشه سر راهتون قرار بگيره 8

  • leftPublish
  • ۰۸:۱۶   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    ممنون موناجون
    شعر کیارستمی رو واسه همین نوشتم دیگه مصداق فراموشی منه
  • ۰۸:۵۳   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    مریمممممممممممممممممم
    الهیییی خواهرررررررررررررر
    خدا بگم چکارش نکنه این برهانو....
    ولش کن لیاقتتو نداشته لیاقتش همون سمیرای زشت بوده
    میگم من چرا انقد از اسم سمیرا بدم میاد
    توام پاشو دختر بجای اینکه شمار ماهو سالو داشته باشیو شعر کیارستمی بخونی ...خاطرات تلخ گذشته تو یجای امن دفنشون کن که درمواقع حساس اگه خواستی دوباره اشتباهی کنی ی سرکی بهشون بکشی...
    عشق تازه ،هوای تازه، نفس تازه، ....دوستم زندگی پر از این تازه هاست....با هیچ چیز کهنه ای نباید زندگی کرد...خصوصا کسی که به خاطرات کهنه پیوسته
  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    اونم اصلا زنگ نزد ؟پیگیر نشد ؟ نامرد .
    احساس میکنم فراموش کردن همچین آدمی زیاد سخت نباشه . در حین دوست داشتن و وفاداری جدا شدن سخت تره .
  • ۱۱:۰۴   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    مریمممممممممممممممممم
    الهیییی خواهرررررررررررررر
    خدا بگم چکارش نکنه این برهانو....
    ولش کن لیاقتتو نداشته لیاقتش همون سمیرای زشت بوده
    میگم من چرا انقد از اسم سمیرا بدم میاد
    توام پاشو دختر بجای اینکه شمار ماهو سالو داشته باشیو شعر کیارستمی بخونی ...خاطرات تلخ گذشته تو یجای امن دفنشون کن که درمواقع حساس اگه خواستی دوباره اشتباهی کنی ی سرکی بهشون بکشی...
    عشق تازه ،هوای تازه، نفس تازه، ....دوستم زندگی پر از این تازه هاست....با هیچ چیز کهنه ای نباید زندگی کرد...خصوصا کسی که به خاطرات کهنه پیوسته
    زیباکده

    خخخ الهی فدات شم نه واقعا اون شکلی نیستم که هر روز بخوام بهش فکر کنم ولی خب این موضوع رو طرز فکرم نسبت به آقایون خیلی زیاد تاثیرگذار بود مخصوصا که بعدها یه آقای دیگه به نحو دیگه ای بهم ثابت کرد آقایون پشتوانه خوبی نیستن 68 

    اما واقعا به برهان خیلی فکر نمی کنم فقط وقتی حرفش پیش بیاد یاد اون روزا میفتم بچگی خودم هم تاثیر داشت خب // حالا از کجا فهمیدی سمیرا زشت بوده 15

    بی خیال 11

    ویرایش شده توسط مریم-ش در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۹۵   ۱۱:۰۵
  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    البته من نظرم اینه که با یکی دو تا یا شایدم تعداد بیشتری تجربه بد نمیشه ی خصلت رو به همه تعمیم داد...بهتره خیلی به منفی بودن آقایون فکر نکنی...شک نداشته باش که واقعا همه مرداشبیه به هم نیستن.
    مطمئنم به همین زودی کسی سر راهت قرار میگیره که نظرت رو کاملا عوض میکنه...
  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    arnina : 
    اونم اصلا زنگ نزد ؟پیگیر نشد ؟ نامرد .
    احساس میکنم فراموش کردن همچین آدمی زیاد سخت نباشه . در حین دوست داشتن و وفاداری جدا شدن سخت تره .
    زیباکده

    زنگ نزد اگرم زده باشه خب قبلش به همخونه هام گفته بودم که بهم نگن که زنگ زده می دونی من خیلی بی تجربه بودم و خیلی زیاد وابسته شده بودم بهش / و قطعا اگه زنگ می زد و من گوشیو برمیداشتم دوباره خر می شدم واسه همین دو ماه تلفن برنداشتم حتی زنگ خونه هم می زدن من باز نمی کردم درو / بیرونم زیاد نمی رفتم یا یه وقتی می رفتم که می دونستم برهان اون موقع تو شهر نیست/ ولی بعد دو ماه که بیرون منو دید یه کم فیلم هندی بازی کرد اما من تصمیممو گرفته بودم هرچند خیلییییی زیاددد بهم سخت گذشت اونقدر که کلاااا قید آقایونو زدم  

  • ۱۱:۱۳   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    زیباکده
    مامان مانیا : 
    البته من نظرم اینه که با یکی دو تا یا شایدم تعداد بیشتری تجربه بد نمیشه ی خصلت رو به همه تعمیم داد...بهتره خیلی به منفی بودن آقایون فکر نکنی...شک نداشته باش که واقعا همه مرداشبیه به هم نیستن.
    مطمئنم به همین زودی کسی سر راهت قرار میگیره که نظرت رو کاملا عوض میکنه...
    زیباکده

    نمی دونم به هر حال من قیدشو زدم شاید به خاطر اینکه این اولین تجربم بود و اولین تجربم هم این شکلی بود و تو اون سن و سال و اون شرایط خیلییی روی من تاثیر گذاشت باورت نمیشه تا صبح آهنگ گوش میکردم و زار می زدم خخخخ یعنی همچین آدم خزی بودم واقعا /خودم باورم نمیشه!!! 

    امام حقیقتا من تو فضای خودم به مردا که نگاه می کنم مثلا همکارا یا پسرای فامیل یا دامادا یا خلاصه دور و بریام بیشتر به این نتیجه می رسم که به وفای آقایون نباید امیدوار بود 68 

  • ۱۱:۲۴   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    میدونی مریم جون...من خیلی خیلی بهت حق میدم...چون شرایط خیلی سختیو گذروندی و تقریبا همه ما همچین شرایط کمو بیش مشابهیو داشتیم گلم...
    منتها من با این بدبینیه مخالفم....ینی نه با اصل بدبینی...با انرژی ای که این بدبینی از خودش ساطع میکنه...
    من میگم شما یا من یا هر کس دیگه وقتی دیدگاهمون منفی باشه نسبت به آقایون ناخودآگاه این بدبینیو منتقل میکنیم و صد البته جوابم میگیریم....خیلیم بد جواب میگیریم....
    الان اگه بخای با این جور نگاه بری جلو و زندگی کنی خودمون زنیم تعارفم نداریم به زنا هم واقعا نمیشه دیگه اعتماد کرد...
    بگذریم...بحث راجع بهش خیلی زیاده...دوس داشتی تاپیکشو میزنیمو حرف میزینیم راجبش.
    ولی در کل من شکککک ندارم که مردی با اسب سفید خواهد آمد و دید مریم بانوی مارو عوض خواهد کرد
  • ۱۲:۳۹   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    زیباکده
    مریم-ش : 
    زیباکده
    arnina : 
    اونم اصلا زنگ نزد ؟پیگیر نشد ؟ نامرد .
    احساس میکنم فراموش کردن همچین آدمی زیاد سخت نباشه . در حین دوست داشتن و وفاداری جدا شدن سخت تره .
    زیباکده

    زنگ نزد اگرم زده باشه خب قبلش به همخونه هام گفته بودم که بهم نگن که زنگ زده می دونی من خیلی بی تجربه بودم و خیلی زیاد وابسته شده بودم بهش / و قطعا اگه زنگ می زد و من گوشیو برمیداشتم دوباره خر می شدم واسه همین دو ماه تلفن برنداشتم حتی زنگ خونه هم می زدن من باز نمی کردم درو / بیرونم زیاد نمی رفتم یا یه وقتی می رفتم که می دونستم برهان اون موقع تو شهر نیست/ ولی بعد دو ماه که بیرون منو دید یه کم فیلم هندی بازی کرد اما من تصمیممو گرفته بودم هرچند خیلییییی زیاددد بهم سخت گذشت اونقدر که کلاااا قید آقایونو زدم  

    زیباکده


    آفرین . باوجود اینکه اون زمان خیلی کم سن بودی ولی اعتراف میکنم که خیلی عاقلانه رفتار کردی .

    چه بسا . تا مدتها وقتتو تلف میکرد .

    قابل تحسینی 18

  • ۱۲:۴۱   ۱۳۹۵/۳/۲۳
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    مریم جون نفر بعدی رو معرفی نمیکنی ؟
    نفر بعدی خودشو آماده کنه چون بدون سلام و کلام و بیوگرافی . همون اولش میگیم داستان عشقولانه رو بتعریف بشینیم یه دست گریه کنیم بعد بریم سراغ سوالهای بعدی .
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان