صندلی داغ

الهه(مامان النا) : 
لواشک من بگم :

من لازم نیست پورشه داشته باشم یه رنو قراضه هم باشه کافیه ..اگه تو روز باروونی بهزاد رو گوشه خیابون ببینم چنان با سرعت از جلوش رد میشم که از فرق سرش تا شست پاش خیس بشه
از بس بی رانگه این بشر

لواشک پاستیل زاده : 
نخیرم من اصنم مث تو نیسم خابای من عین واقعیته..درضمن اخه تو با اون مماغت تو کاپوت جا میشی ؟؟؟؟؟؟؟ایـــــــــش خدایا ببین ما رو با کیا(کی) 75میلیون نفر کردی؟؟؟؟؟؟؟

لواشک پاستیل زاده : 
-شیما واقعا خدا قوت از دست این گلابی
-میگن خواستن توانستن است ..پس چرا بهزاد میخواد شبیه جورج باشه ولی نمیتونه؟
-فک کن اومدی تهران ماشین پورشه داری در حال رانندگی هسی هوا هم بارونیه..اتفاقی تو خیابون بهزادو با پنج تا بچه ی قدونیم قدش میبینی که تو ایستگاه اتوبوس واساده چیکا میکنی؟
الف)دلت براش میسوزه سوارش میکنی
ب)با ی پوز خند نگاش میکنیو رد میشی
باید یکی از گزینه هارو بگی

لواشک پاستیل زاده : 
اسم نامزدت چیه؟
اسم مادرشوهرت چیه؟
اسم پدرشوهر چیه؟
اسم خواهر شوهرت چیه؟
اسم برادر شوهرت چیه؟
چنتا خواهرشوهر داری؟
چنتا برادر شوهر داری؟
چنتا خواهر داری؟
چنتا برادر داری؟

لواشک پاستیل زاده : 
داشتم ادبیات میخوندم ب این شعر حفظی رسیدم میخام حافظتو اساسی محک بزنم

"بهرام که گور میگرفت همه عمر
دیدی که چگونه گور .......گرفت"
جای خالی رو پر کن
الف)بهرام ب)شهرام ج)مهرام د)شهنام

maryam golii : 
برف یا بارون؟
چیکاره ای؟
دوست داشتی چیکاره میشدی؟
غذاچی بلدی درس کنی؟