خانه
1.19M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۰۸:۴۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بانو : 
    زیباکده
    نوشان : 

    53

    زیباکده

    اطاعت امر قربان

    ولی این 53 است نه 52 !!

    52 جا افتاده موجود نیست ( شانس من!! که از بی آواتاری رنج ببرم)

    تاخیرم رو هم ببخشید جایی بودم دیتا نداشتم

    تا آخر همین هفته با این آواتار در خدمتم بعدش دیگه میرم بانو میشم واسه خودم 5

    زیباکده

    3

  • ۰۹:۵۱   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    چالش این هفته رو کی تایین می کنه؟
  • ۰۹:۵۸   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    مونا مونا
  • ۱۰:۱۱   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    چالش این هفته رو کی تایین می کنه؟
    زیباکده

    جسارت آذر جان ولي بازم 

    تعيين گلم 49

    سري قبلم همين طور شد 11

    ویرایش شده توسط mona mona در تاریخ ۱۳/۶/۱۳۹۵   ۱۲:۰۸
  • ۱۱:۵۵   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    mona mona : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    چالش این هفته رو کی تایین می کنه؟
    زیباکده

    جسارت آذر جان ولي بازن تعيين گلم 49

    سري قبلم همين طور شد 11

    زیباکده

    415

  • leftPublish
  • ۱۲:۰۹   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    mona mona : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    چالش این هفته رو کی تایین می کنه؟
    زیباکده

    جسارت آذر جان ولي بازن تعيين گلم 49

    سري قبلم همين طور شد 11

    زیباکده

    415

    زیباکده

    چالش اين هفته  با شما الهام جان 4

    لطفا زحمتشو بكشيد

  • ۱۲:۳۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    چالش این هفته رو با واگذاری موناجون به خودم اعلام میکنم که :
    هر خاطره ای از مجلس ختمی ، عروسی و یا مهمونی براتون اتفاق افتاده که یا ترسناکه بوده و یا خنده دار و یا غم انگیز لطفا شرحش بدید . همه ام هم دعوت هستن ولی اول از مونا و آرنینا دعوت میکنم که بگن.
  • ۱۳:۰۷   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بچه ها من در پرانتز خاطره مو میگم واسه شروع میگم تو پرانتز که چالش هفته آینده با من نباشه
    البته این حقم برای خودم محفوظ نگه میدارم که در صورتی که خاطره دیگه ای یادم افتاد تعریف کنم:
  • ۱۳:۲۰   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    من رفته بودم مراسم ختم پدرشوهر دختر عمه ام ( حساب کنید چقدر فامیل دور) تو زندگیم شاید دو بار دیده بودم این بنده خدا رو و حتی بچه هاشو هم ندیده بودم ( جز خود شوهر دختر عمه ام) ولی نمی دونم چرا از وقتی پامو گذاشتم تو مراسم حس گریه زیادی بر من مستولی شد که به هیچ چیزی نمی شد ربطش داد. هیچی دیگه من از جلوی دخترهای متوفی رد میشدم درحالی که صورت اونها خشک بود و من مثل ابر بهار می گریستم یه چیزی تو مایه های " چرا رفتی چررااااا من بی قرارم" چراااا؟؟؟؟؟
    دخترای متوفی:
    خواهرهای متوفی :
    بعد زن مرحوم پاشدن منو بغل کردن ( قبلا همو 2 بار دیدیم) بعد تو بغل هم های های گریستیم ( بعید میدونم حتی من و شناخته باشه)
    دختر عمه ام با تعجب به من و مادر شوهرش که همدیگه رو بغل کرده بودیم و گریه میکردیم
    هیچی دیگه وقتی برگشتم سمت اقوام و نشستم پیششون بدین صورت بودن و من همچنان سوژه ام حتی مورد بوده بعد از اون مراسم زنگ زدن و بهم تسلیت گفتن ( پسر عموهی شر رم
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    fatemeh.g21
    سه ستاره ⋆⋆⋆|3229 |3068 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    من رفته بودم مراسم ختم پدرشوهر دختر عمه ام ( حساب کنید چقدر فامیل دور) تو زندگیم شاید دو بار دیده بودم این بنده خدا رو و حتی بچه هاشو هم ندیده بودم ( جز خود شوهر دختر عمه ام) ولی نمی دونم چرا از وقتی پامو گذاشتم تو مراسم حس گریه زیادی بر من مستولی شد که به هیچ چیزی نمی شد ربطش داد. هیچی دیگه من از جلوی دخترهای متوفی رد میشدم درحالی که صورت اونها خشک بود و من مثل ابر بهار می گریستم یه چیزی تو مایه های " چرا رفتی چررااااا من بی قرارم" چراااا؟؟؟؟؟
    دخترای متوفی:
    خواهرهای متوفی :
    بعد زن مرحوم پاشدن منو بغل کردن ( قبلا همو 2 بار دیدیم) بعد تو بغل هم های های گریستیم ( بعید میدونم حتی من و شناخته باشه)
    دختر عمه ام با تعجب به من و مادر شوهرش که همدیگه رو بغل کرده بودیم و گریه میکردیم
    هیچی دیگه وقتی برگشتم سمت اقوام و نشستم پیششون بدین صورت بودن و من همچنان سوژه ام حتی مورد بوده بعد از اون مراسم زنگ زدن و بهم تسلیت گفتن ( پسر عموهی شر رم
    زیباکده

    16

    نوشان یادم باشه از این به بعد تو مراسما حتما صدات کنم 15

  • leftPublish
  • ۱۳:۲۴   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    من رفته بودم مراسم ختم پدرشوهر دختر عمه ام ( حساب کنید چقدر فامیل دور) تو زندگیم شاید دو بار دیده بودم این بنده خدا رو و حتی بچه هاشو هم ندیده بودم ( جز خود شوهر دختر عمه ام) ولی نمی دونم چرا از وقتی پامو گذاشتم تو مراسم حس گریه زیادی بر من مستولی شد که به هیچ چیزی نمی شد ربطش داد. هیچی دیگه من از جلوی دخترهای متوفی رد میشدم درحالی که صورت اونها خشک بود و من مثل ابر بهار می گریستم یه چیزی تو مایه های " چرا رفتی چررااااا من بی قرارم" چراااا؟؟؟؟؟
    دخترای متوفی:
    خواهرهای متوفی :
    بعد زن مرحوم پاشدن منو بغل کردن ( قبلا همو 2 بار دیدیم) بعد تو بغل هم های های گریستیم ( بعید میدونم حتی من و شناخته باشه)
    دختر عمه ام با تعجب به من و مادر شوهرش که همدیگه رو بغل کرده بودیم و گریه میکردیم
    هیچی دیگه وقتی برگشتم سمت اقوام و نشستم پیششون بدین صورت بودن و من همچنان سوژه ام حتی مورد بوده بعد از اون مراسم زنگ زدن و بهم تسلیت گفتن ( پسر عموهی شر رم
    زیباکده

    خب چرا نوشان جان 23

  • ۱۴:۰۷   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    من رفته بودم مراسم ختم پدرشوهر دختر عمه ام ( حساب کنید چقدر فامیل دور) تو زندگیم شاید دو بار دیده بودم این بنده خدا رو و حتی بچه هاشو هم ندیده بودم ( جز خود شوهر دختر عمه ام) ولی نمی دونم چرا از وقتی پامو گذاشتم تو مراسم حس گریه زیادی بر من مستولی شد که به هیچ چیزی نمی شد ربطش داد. هیچی دیگه من از جلوی دخترهای متوفی رد میشدم درحالی که صورت اونها خشک بود و من مثل ابر بهار می گریستم یه چیزی تو مایه های " چرا رفتی چررااااا من بی قرارم" چراااا؟؟؟؟؟
    دخترای متوفی:
    خواهرهای متوفی :
    بعد زن مرحوم پاشدن منو بغل کردن ( قبلا همو 2 بار دیدیم) بعد تو بغل هم های های گریستیم ( بعید میدونم حتی من و شناخته باشه)
    دختر عمه ام با تعجب به من و مادر شوهرش که همدیگه رو بغل کرده بودیم و گریه میکردیم
    هیچی دیگه وقتی برگشتم سمت اقوام و نشستم پیششون بدین صورت بودن و من همچنان سوژه ام حتی مورد بوده بعد از اون مراسم زنگ زدن و بهم تسلیت گفتن ( پسر عموهی شر رم
    زیباکده

    نوشان جان من شمارو نمیشناسم ولی برام خیلی جالبه خیلیا مثل شما کاسه ی داغتر از آش میشنو از صاحب عزا بیشتر گریه میکنن و اغلبم اینجور آدما با عرض معذرت رو مخمن چرا که هیچ خاطره ای با طرف ندارن ولی شروع میکنن به گریه کردن در این صورته که من با اطمینان کامل با خودم میگم یاد بدبختیاش افتاده میگه چی بهتر از اینجا که خودمو خالی کنمو با یه تیر دو نشون بزنم13 .(البته منظورم شخص شما نبودیا با تاکید اما خیلی اینجوری دیدم) . ولی اون لحظه رو فکر کن مادرشوهر دخترعمت چه فکرایی اومده تو ذهنشو گذشته 4

  • ۱۵:۵۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    نوشان خیلی خندیدم
  • ۱۵:۵۷   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    mona mona : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    چالش این هفته رو کی تایین می کنه؟
    زیباکده

    جسارت آذر جان ولي بازم 

    تعيين گلم 49

    سري قبلم همين طور شد 11

    زیباکده

    مونا فکر کنم من توی بچگی تعیین رو خوب یاد نگرفتم باید برم دو صفحه پشت و رو از روش بنویسم تایین؟ تامین؟ تعمین تعیین

  • ۱۶:۵۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    قابل توجه دوستان همه دعوتنا منتظر دعوت نباشید.
  • ۱۷:۲۲   ۱۳۹۵/۶/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من خواستم يه نظري بدم
    و اون اينكه چون امروز روز ازدواج هستش
    تمام دوستان متاهل زحمت بكشن و خاطره اي از روز ازدواجشون برامون بگن
    افراد مجرد هم خاطره اي از خواستگاري رفتن يا خواستگار اومدن برامون بگن
  • ۰۹:۱۴   ۱۳۹۵/۶/۱۴
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 

    نوشان جان من شمارو نمیشناسم ولی برام خیلی جالبه خیلیا مثل شما کاسه ی داغتر از آش میشنو از صاحب عزا بیشتر گریه میکنن و اغلبم اینجور آدما با عرض معذرت رو مخمن چرا که هیچ خاطره ای با طرف ندارن ولی شروع میکنن به گریه کردن در این صورته که من با اطمینان کامل با خودم میگم یاد بدبختیاش افتاده میگه چی بهتر از اینجا که خودمو خالی کنمو با یه تیر دو نشون بزنم13 .(البته منظورم شخص شما نبودیا با تاکید اما خیلی اینجوری دیدم) . ولی اون لحظه رو فکر کن مادرشوهر دخترعمت چه فکرایی اومده تو ذهنشو گذشته 4

    زیباکده

    الهام جون من یه کم غدد اشکیم زیاد کار میکنه نمیدونم چرا. من دقیقا پامو گذاشتم تو مراسم یهو هال و هوای مراسم من و گرفت ولی نگران مادرشوهر دختر عمه ام نیستم چون بنده خدا پیر هم هست حالش واقعا خوب نبود

  • ۰۹:۴۱   ۱۳۹۵/۶/۱۴
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    elham khajoi : 

    نوشان جان من شمارو نمیشناسم ولی برام خیلی جالبه خیلیا مثل شما کاسه ی داغتر از آش میشنو از صاحب عزا بیشتر گریه میکنن و اغلبم اینجور آدما با عرض معذرت رو مخمن چرا که هیچ خاطره ای با طرف ندارن ولی شروع میکنن به گریه کردن در این صورته که من با اطمینان کامل با خودم میگم یاد بدبختیاش افتاده میگه چی بهتر از اینجا که خودمو خالی کنمو با یه تیر دو نشون بزنم13 .(البته منظورم شخص شما نبودیا با تاکید اما خیلی اینجوری دیدم) . ولی اون لحظه رو فکر کن مادرشوهر دخترعمت چه فکرایی اومده تو ذهنشو گذشته 4

    زیباکده

    الهام جون من یه کم غدد اشکیم زیاد کار میکنه نمیدونم چرا. من دقیقا پامو گذاشتم تو مراسم یهو هال و هوای مراسم من و گرفت ولی نگران مادرشوهر دختر عمه ام نیستم چون بنده خدا پیر هم هست حالش واقعا خوب نبود

    زیباکده

    متوجه ام عزیزم . مادر شوهر دختر عمتو محض مزاح گفتم مثل تو فیلما که یهو یه خانم جدید بعد مرگ یه آقایی ظاهر میشه . وگرنه شما کاری نکرده بودید که بخوای نگران اونا باشی .3

  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۵/۶/۱۴
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    elham khajoi : 

    نوشان جان من شمارو نمیشناسم ولی برام خیلی جالبه خیلیا مثل شما کاسه ی داغتر از آش میشنو از صاحب عزا بیشتر گریه میکنن و اغلبم اینجور آدما با عرض معذرت رو مخمن چرا که هیچ خاطره ای با طرف ندارن ولی شروع میکنن به گریه کردن در این صورته که من با اطمینان کامل با خودم میگم یاد بدبختیاش افتاده میگه چی بهتر از اینجا که خودمو خالی کنمو با یه تیر دو نشون بزنم13 .(البته منظورم شخص شما نبودیا با تاکید اما خیلی اینجوری دیدم) . ولی اون لحظه رو فکر کن مادرشوهر دخترعمت چه فکرایی اومده تو ذهنشو گذشته 4

    زیباکده

    الهام جون من یه کم غدد اشکیم زیاد کار میکنه نمیدونم چرا. من دقیقا پامو گذاشتم تو مراسم یهو هال و هوای مراسم من و گرفت ولی نگران مادرشوهر دختر عمه ام نیستم چون بنده خدا پیر هم هست حالش واقعا خوب نبود

    زیباکده

    متوجه ام عزیزم . مادر شوهر دختر عمتو محض مزاح گفتم مثل تو فیلما که یهو یه خانم جدید بعد مرگ یه آقایی ظاهر میشه . وگرنه شما کاری نکرده بودید که بخوای نگران اونا باشی .3

    زیباکده

    عزیزم دوستان فکر کنم قصد شرکت ندارن به نظرم محض احتیاط هر کی شرکت میکنه دعوتم کنه بهتر باشه .7

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان