من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

amazing  : 
با حالای گروه کین؟ چه بحثای خوبی دارین شما!
من تازه واردم هیچی نمیدونم میشه یکی راهنماییئ کنه؟😉

سلام.باحالا که همه بچه ها باحالن.هر هفته یه سوال میزاریم البته نوبتی بعد در طول هفته دوستان جوابشو میدن.وبحث میکنیم

بهزاد لابی : 
متال قبول نیست اصلا
خیلی سربسته گفتی. خوب همه میان میگن ما فلان سال پیش سر یه دوراهی، ازونور میرفتیم بهتر بود!
یه کم توضیح بده ببینم وزیر!

زیاد نمیشه توضیح بدم بهزاد قبول کن دیگه 

من پارسال دقیقا همین موقع ها بود ک اگه اون یکی تصمیم رو میگرفتم الان خودم و خانوادم شمال زندگی میکردیم و کلا همه چیز زندگیم با الان فرق میکرد

الان گاهی اوقات ک میرم تو خودم و بهش فکر میکنم میگم ای کاش اینجوری انتخاب نمیکردم.یا حداقل این دو راهی این همه تفاوت نداشت ک همه ی زندگیم با ی تصمیم عوض شه

amazing  : 
مرسی ماری جون از توضیح خوبت😊😊🤗
ولی بچه ها من بر عکس شما هیچ چیزی در گذشته ندارم که حسرتش رو بخورم که چرا انجامش ندادم چون به تمام علایقم رسیدم وتمومشون کردم ودایم به زمان حال واینده ام فکر میکنم که به کجا میخام برسم وچیکار کنم که در درس ویا چیز مورد علاقم بهترین باشم اخه میدونید من هر چیزی رو که شروع کنم تا تتتتتتتتهش میرم وسعی میکنم بهتر از دیگران باشم وبتونم موفقیت هایی رو که به دست اوردم رو به خانوادم نشون بدم تا بدونند که زحماتشون رو جبران کرده ام خدا رو شکر تا اینجا اشتباهی نداشتم وهمیشه خدا کمک کرده.

خب اینم اولین نظر من در این تاپیک😅🤗🤗😉

خیلیم خوبو عالی

خداروشکر که از گذشتت ناراضی نیستی 

amazing  : 
سلام بچه ها خوبین
هم گروهی جدید نمیخواهید ایااااااااا؟😁

چرا نمیخوایم؟

خوش اومدی ایمیزینگ جان

Diba39 : 
من اگه بخوام برگردم به گزشته به روزی برمیگردم که عزیزی بهم گفت میشه امروز نری پیش من بمونی من گفتم نه باید برم وقتی که برگشتم دیگه نبود اگه بر گردم به اون موقع بازم میرفت ولی من پیشش بودم
خدایا منو ببخش

از همه حسرت ها این حسرت ، حسرت انگیزتر بود

دیبا جون غصه نخور امیدوارم کم کم خاطرات خوبت با اون عزیز جای خاطره آخرین لحظاتو بگیره و هر وقت بهش فک میکنی اون خاطرات خوب یادت بیاد

دلداده : 
خوب منم کارای اشتباه زیادی داشتم که واقعا فجایع زیادی هم برام داشته اما فک می کنم اگه به گذشته برگردم خاطرات خوب امروز روندارم
اما اگه حتما باید بگیم
ترجیح میدادم 5 سال پیش رابطمو بایکی از بیشعور هایی که اسمشو اونموقع دوست میدونستم قطع کنم تا 2سال از زندگیم سرهیچو پوچ نره

دلداده جون یه توصیه بهت بکنم

دخترم در انتخاب کلمات برای توصیف احساساتت خیلی دقت کن تو معمولا از کلمات با بار زیاد استفاده می کنی مثلا میگی تصمیماتی که منجر به فاجعه شده این کلمه فاجعه بارش خیلی زیاده فاجعه به یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ میگن مثلا سونامی زلزله، 11 سپتامبر

وقتی از این کلمات استفاده میکنی همین بار و میندازی رو احساس خودت نسبت به موضوع. اون وقت موضوعات خیلی بیشتر از اونی که باید سنگین و بزرگ میشن برات

اینو یه مشاور یه دفعه به خودم گفت. داشتم براش خاطره تعریف میکردم بعد همین جوری از صفات اِگزژه استفاده کردم بعد یهو حرفمو قطع کرد گفت: واقعا ؟؟؟؟ با تعجب

بعد من که بیشتر توضیح دادم گفت چرا انقدر مبالغه میکنی چیزی نبوده که تو با این جور توصیف کردن اتفاقات داری همه چیزو گنده میکنی

بعد از اون من این موضوع رو رعایت کردم

نوشان : 

Diba39 : 
من اگه بخوام برگردم به گزشته به روزی برمیگردم که عزیزی بهم گفت میشه امروز نری پیش من بمونی من گفتم نه باید برم وقتی که برگشتم دیگه نبود اگه بر گردم به اون موقع بازم میرفت ولی من پیشش بودم
خدایا منو ببخش

از همه حسرت ها این حسرت ، حسرت انگیزتر بود

دیبا جون غصه نخور امیدوارم کم کم خاطرات خوبت با اون عزیز جای خاطره آخرین لحظاتو بگیره و هر وقت بهش فک میکنی اون خاطرات خوب یادت بیاد

نوشان جان همه کسم بود مادرم بود...وقتی رفتم خونه فرشته ها برده بودنش پیش خدا ....آه

کاشکی نمیرفتم سرکار پیشش بودم

نوشان : 

amazing  : 
سلام بچه ها خوبین
هم گروهی جدید نمیخواهید ایااااااااا؟😁

چرا نمیخوایم؟

خوش اومدی ایمیزینگ جان

ممنونم ازت نوشان جان خوشحالم که دوستای جدید وخوبی مثل شما ها پیدا کردم امیدوارم تا اخر بتونم کنارتون باشم 

Diba39 : 

نوشان جان همه کسم بود مادرم بود...وقتی رفتم خونه فرشته ها برده بودنش پیش خدا ....آه

کاشکی نمیرفتم سرکار پیشش بودم

روحشون شاد باشه. سعی کن ناراحتی رو از دلت برداری. همونطوری باش که مادرت همه عمرش تلاش کرده که تو رو اونطوری ببینه. قطعا نمیخواسته ناراحتیت رو ببینه.  سخته ولی موفق میشی 

بهزاد لابی : 

Diba39

روحشون شاد باشه. سعی کن ناراحتی رو از دلت برداری. همونطوری باش که مادرت همه عمرش تلاش کرده که تو رو اونطوری ببینه. قطعا نمیخواسته ناراحتیت رو ببینه.  سخته ولی موفق میشی 

ممنونم آقا بهزاد

Diba39 : 

نوشان : 

Diba39 : 
من اگه بخوام برگردم به گزشته به روزی برمیگردم که عزیزی بهم گفت میشه امروز نری پیش من بمونی من گفتم نه باید برم وقتی که برگشتم دیگه نبود اگه بر گردم به اون موقع بازم میرفت ولی من پیشش بودم
خدایا منو ببخش

از همه حسرت ها این حسرت ، حسرت انگیزتر بود

دیبا جون غصه نخور امیدوارم کم کم خاطرات خوبت با اون عزیز جای خاطره آخرین لحظاتو بگیره و هر وقت بهش فک میکنی اون خاطرات خوب یادت بیاد

نوشان جان همه کسم بود مادرم بود...وقتی رفتم خونه فرشته ها برده بودنش پیش خدا ....آه

کاشکی نمیرفتم سرکار پیشش بودم

روحش  شاد دیبا جون