خانه
717K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۳:۲۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    کم کم پس داره ایده ای که باید بنویسیمش مشخص میشه
  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    نوشان : 
    تا اینجا ایده اول دو رای داره: نوشان و فرک
    ایده دوم یک رای: فرک
    زیباکده

    طبق آخرین نظر سنجی

     ایده 1 چالش مهاجرت: 4 رای نوشان فرک متالیک و مامان مانیا

    ایده 2 مادر و فرزند همسان : 3 رای فرک بهزاد و مونامونا

    زیباکده

    طبق جدیدترین نظر سنجی

    ایده 1: چالش مهاجرت 4 رای: نوشان فرک متالیک و مامان مانیا

    ایده 2: مادر و فرزند همسان 4 رای: فرک بهزاد و مونامونا . مهرمینا

    زیباکده

    وااااای چقد قضیه سخت شد حالا چی کار کنیم؟

    طبق جدید ترین جدیدترین نظر سنجی: نتایج شمارش آرائ

    ایده 1: چالش مهاجرت 5 رای: نوشان فرک متالیک و مامان مانیا و مرمری

    ایده 2: مادر و فرزند همسان 5 رای: فرک بهزاد مونامونا مهرمینا و مهرنوش

    زیباکده

    طبق آخرین آرا و تصحیح نظر مامان مانیا :

    ایده 1: چالش مهاجرت 4 رای: نوشان فرک متالیک و مرمری

    ایده 2: مادر و فرزند همسان 7 رای: فرک بهزاد مونامونا مامان مانیا مهرمینا مهرنوش و سما

  • ۱۴:۰۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    بچه ها اگه ایده من رای بیاره قبل از شروع داستان یه کوچولو بیشتر راجع بهش توضیح میدم. نوشان گفتش که اینجوری خیلی روانشناسی میشه ونیاز داره که اطلاعاتمون در مورد روانشناسی به خصوص روانشناسی کودک زیاد باشه. من فکر می کنم همه ما یه خاطراتی از کودکیمون داریم که می گیم اگه من جای مامان یا بابا بودم در مورد خودم این کار رو می کردم. مثلا وقتی پنج سالم بود مامان منو فرستاد دنبال خرید ماست با خواهر دو سالم و من خیلی ترسیدم. یا مثلا مامان منو وقتی چار سالم بود توی مهمونی تنها گذاشت و یه خانم غریبه می خواست گوشواره منو بدزده. یا وقتی بزرگتر شدم 18 سالم بود و اولین بار دوست پسر داشتم مامان اینکار رو کرد که باعث شد من کلا از رابطه با جنس مخالف بترسم یا فاصله بگیرم یا ... که تو فکر می کنی بهترین تصمیم نبوده و حالا میای یه جور دیگه تصمیم می گیری حالا تو واقعا هم فرزندی هم مامان و تجربه هر دو رو همزمان داری حالا چقدر می تونی موفق باشی.

    به نظرم  اینطوری نوشتن نیاز به داشتن علم روانشناسی خیلی زیاد نمی خواد چون تو به اندازه کافی هر دو رو درک می کنی و می شناسی

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۴   ۱۴:۰۵
  • ۱۴:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    حالا اگه قرار شد این ایده رو بنویسیم به نظر من هیجانی اش کنیم مثلا بچه هه کارایی میکنه که مامانه یادش میاد خودش کرده و از اینجا می فهمه این بچه داره خودشو زندگی می کنه و سعی میکنه تصمیماته بهتری بگیره یعنی رگه های باتر فلای افکتشو بیشتر کنیم که از جو فراستی فاصله بگیره
  • ۱۴:۳۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست

    برای دوستانی که خیلی اهل فیلم نیستن
    باترفلای افکت یا اثر پروانه ای یه فیلم خفنه قدیمیه که شبکه 4 خودمونم نشونش داد یه جوون با پیدا کردن دفترچه یادداشتی میفهمه وقتی خاطراتشو مینویسه برمیگرده تو اون زمان و میتونه با تغییر دادن یه تصمیم کوچیک رو حالش ( یعنی جوونیش) تاثیر بزاره ( یا یه چیزی شبیه این خیلی وخت پیش دیدم دقیق یادم نیست. از دوستانی که موضوع فیلمو دقیق یادشونه خواهش می کنم خودشونو کنترل کنن و هیجان زده نشن زیاد) کل فیلم مضمونش اینه که با یه تغییر کوچیک ( در حد جا به جایی مولکول های هوا در اثر بال زدن یه پروانه) میتونه یه دنیا رو تغییر بده
    برای توضیح بیشتر یه داستان براتون میگم:

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۴   ۱۴:۵۹
  • leftPublish
  • ۱۴:۵۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    میگن یه باد جزغله میوزه یه روزی ، یه برگ زردی از درخت میوفته سر راه یه کرم ابریشم سبز و چاقی که میرفته برگ بخوره گنده بشه. بعد این برگه که میوفته کرمه مجبور میشه مسیرشو عوض کنه و بعد میرسه به یه تخته سنگ ازش میره بالا بعد یه جوونی از اون ورا میگذشته با کت و شلوار داشته میرفته یه جایی ( معلوم نیس کجا) خسته میشه میشینه رو همون تخته سنگه و کرمه له میشه و شلوار این بنده خدا کثیف میشه این آقا دوان دوان خودشو میرسونه به یه خشک شویی و التماس که این و زود تمیز کنید جوون مادرتون از قضا ( این و با لحن آقوی همساده بخونین) توی اون خشکشویی اون روز یه دختر جوونی رو میبینه که دختر صاحب مغازه بوده و ازش خوشش میاد و یه دل نه صد دل...
    و این دو تا جوون ازدواج میکنن میشن پدر و مادر آبراهام لینکلن که قانون لغو برده داری رو در آمریکا تصویب کرد.....
  • ۱۴:۵۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بهههله مادر و اینگونه بود که یه باد کوچک منجر شد به لغو قانون برده داری آمریکاااااا
    البته داستانه هااا باور نکنید کلی آدم مردن تا این قانون تصویب شد این داستان میگه چقد چیزهای کوچیک میتونن مهم باشن تو زندگی....
    از اون ور جو فراستو داریم راهنمای خانواده تو برنامه های من و تو که من دیشب ندیدمش متاسفانه و خیلی دوسش دارم


    حالا این همه پر چونگی کردم که بگم یه چیزی بنویسیم بین این دوتا نه در اون حد تخیلی و باترفلایی نه در این حد روانشناسانه و جوفراستی
  • ۱۵:۰۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    من دیدم اثر پروانه ای به بازی اشتن کاچر
    به نقل از وبلاگ هایلایت:
    «اثر پروانه اي» محصول 2004 به کارگرداني اريک بروس و جاناتان مکي گروبر مبتني بر «نظريه آشوب» بنا شده است که در مقابل نظريه نيوتني به رد روابط خطي ميان علت و معلول در تبيين پديده هاي هستي و روابط انساني مي پردازد و نوعي بي نظمي ، پيچيدگي و ساختارشکني را در نظام هستي مي پذيرد و معتقد است هيچ چيز در نظام فيزيکي جهان قابل پيش بيني نيست.
  • ۱۵:۰۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست

    کافه نویسندگان

     اثر پروانه اي ، داستان زندگي اوان است که در بازگشت به خاطرات گذشته و سفر به آينده اتفاق مي افتد. در واقع وي با بازسازي خاطرات و وقايع گذشته شکلهاي مختلفي از آينده را تجربه مي کند و در هر يک از اين تجريبات گويي انسان ديگري مي شود. اين بازسازي گذشته درباره 3 خاطره روي مي دهد. خاطره انفجار و کشته شدن مادر و کودکش ، دوم ، خاطره سوزاندن سگ و سومي نيز خاطرات مربوط به زيرزمين و فيلم ساختن پدر کيلي ، دختر مورد علاقه اش است.

    اين 3 حادثه که در ضمير ناخودآگاه اوان به ضربه هاي قدرتمندي بدل شده ، تمام شخصيت و هويت او را تحت تاثير خود قرار داده است.

    آنچه انگيزه و علت اصلي اين بازسازي هاست ، عشق به کيلي و رسيدن به اوست. اوان در هر يک از اين بازسازي خاطرات به کيلي نمي رسد و در پايان فيلم نيز همچنان اين فراق ادامه مي يابد. او مي کوشد با جابه جايي خاطرات و چيدمان دوباره آن شرايط را به نفع خويش تغيير دهد؛ اما در نهايت اين واقعيت بود که خود را بر وي تحميل مي کرد. شخصيت اوان در هر يک از اين بازسازي سه گانه براساس تيپ هاي متفاوتي شکل مي گيرد، گاهي در مقام يک قهرمان و گاهي ترسو و گوشه گير و بعضي وقتها نيز مقتدر و زورگو؛ اما هيچ کدام از اين کاراکترهاي رفتاري به تغيير اوضاع کمکي نمي کند و کيلي همچنان با او فاصله دارد. 2 نکته ظريف در اين بازسازي ها وجود دارد: يکي اين که هرگونه تغييري در خاطرات گذشته درجسم او نيز تاثير مي گذاشت به عنوان مثال در بازسازي خاطره انفجار، زماني که وي به نجات آن مادر و دختر مي شتابد در عالم واقع دستهايش را قطع شده مي بيند و نکته دوم اين که وي در تغيير دنياي گذشته آزادانه برخورد مي کند و حوادث آن را به ميل خويش تغيير مي دهد و بازسازي مي کند؛ اما در شکل دهي به آينده چندان اختياري از خود ندارد و به جبر تقدير تن مي دهد، مانند کشتن برادر کيلي يا رفتن به زندان!

    فیلم قصد جدا کردن این دو عالم رو نداره در حقیقت نیز چنین چیزی وجود نداره. حتی چیزی که از عنوان فیلم بر میاد همین نکته هست که تغیرات کوچکی در تصمیم گیری ما به تغیرات عمیقی در آینده ی واقعی ما منجر میشه. جمله ی معرفی فیلم که یکی از دوستان در وبلاگ پنجره htpp://5are.blogfa.com به آن اشاره کرده بود هم ناظر بر همین مساله است: یک چیز رو تغییر بده، همه چیز تغییر خواهد کرد. Change one thing, Change every thing .

    نکته ی دیگر اینکه [ به قول رضا ]  "کارکتر های رفتاری" اصلا قرار نیست اوضاع رو تغییر بدن، این خود اوان هست که با تغییر دادن خاطرات آینده یا همون "کاراکتر رفتاری" رو می سازه. 

    اين فيلم در واقع به مساله جايگاه انسان در نوسان جبر و اختيار اشاره مي کند و تاثير اراده و تقدير را بر سرنوشت آدمي نشان مي دهد؛ گرچه کنشهاي جنون آميز اوان ريشه در حالات بيمارگونه وي دارد، ولي نشان از حقيقتي رواني در انسان دارد. حسرت گذشته ، احساس گناه و تاثيرات ماندگار خاطرات گذشته بر آدمي همواره وجود دارد و به رفتار وي در زمان حال و آينده شکل مي دهد. گذشته اي که ما را رها نمي کند و در ضميرناخودآگاه آدمي پنهان است.

    اینکه کنشهای اوان نشان از حقیقتی روانی در انسان داره کاملا درسته اما به لحاظ داستانی در اوان حالت جنون آمیز و بیمار گونه نبود بلکه گویی قدرتی ماورایی در اوان وجود داشت که منجر به تجربه ی جهان های موازی میشد که ناشی از اختیار کردن تصمیمات متفاوت در لحضاتی خاص از خاطرات و زندگی او بود. این لحضات در زندگی انسانها بی شمار است و گزینش این چند لحضه به لحاظ روایی تنها حالت تمثیلی داشت.

    اثر پروانه اي را مي توان بر مبناي نظريه هاي روانکاوي و ديدگاه هاي فرويد نيز تحليل کرد. سرکوب حوادث تلخ گذشته در ضمير ناخودآگاه مي ماند، اما فراموش نمي شود و در آينده به شکلهاي روان رنجوري ، افسردگي يا پرخاشگري و نابساماني هاي رفتاري بروز مي کند. روانکاوري و هيپنوتيزم به عنوان شيوه هاي درماني مبتني بر همين ديدگاه است.

    در سکانسي که دکتر روانپزشک او را هيپنوتيزم مي کند وقتي به خاطره تلخ و رنج آور انفجار و نزديک شدن اتومبيل آن مادر و فرزند به نقطه انفجار مي رسد، اوان مي کوشد مقاومت کند و درباره آن سخني نگويد، اين نقطه اي است که روانکاوان به آن مرحله خودسانسوري مي گويند. مرحله اي که انسان مي کوشد آن را فراموش يا سرکوب کند و به شکلي از بيان آن طفره رود؛ ولي روانکاو با شفاف سازي اين نقطه به آزادسازي ذهن و ضمير ناخودآگاه فرد از آن تکانه کمک مي کند و رهايي و درمان اتفاق مي افتد؛ البته بيماري پدر اوان را نيز نبايد ناديده گرفت. جيسون در يک آسايشگاه رواني به سر مي برد و گويي او نيز از يک خاطره تلخ و عذاب آور رنج مي کشد. امنيت نداشتن رواني ناشي از اين ارتباط عاطفي براي اوان وضعيت بغرنج رواني ايجاد مي کند و در فراموشي و روان پريشي هاي وي تاثير عميقي مي گذارد، نشانه هايي از اين درگيري هاي دروني را مي توان در نقاشي اوان دريافت ، نقاشي اي که نفرت از پدر و عقده اديپ را در وي بازنمايي مي کند و گويي او همواره به قتل پدر مي انديشيده است.

    در مورد این قسمت از تحلیل زیاد توضیح نمی دهم اما کاش یک نکته دیگر را هم در کنار شباهت اوان با پدرش اضافه میکرد. اوان با پدرش شباهت هایی دارد  اما اوان تها با پدرش شباهت ندارد، در آخر فیلم متوجه یک اتفاق بی نظیر خواهیم شد و آن به دنیا نیامدن اوان است که گویی تصمیم میگیرد اصلا به دنیا نیاید و از این لحاظ با سه فرزند دیگر خانواده که سقط شده اند مشابهت دارد. در این مورد شعر خیام هم زیباست که با جبر و اختیاری که مطرح شد و سرنوشت که از محورهای تفکر در نزد کارگردانان فیلم هم هست موازیست:

    گر آمدنم به مـــــن بدی نــــــامدمی           ور نیز شدن به من بدی کی شدمی؟

    به زان نبدی که اندر این دیر خراب          نه آمدمــــــی نه شــــدمی نه بدمی

    و مساله دیگر در همین مورد مساله ی دور موجود در این داستان است که ما را به این فکر وا می دارد که انگار این اتفاق برای هرکسی از جمله پدر اوان و فرزندان دیگر خانواده و حتی خود ما  می تواند رخ دهد که روزی برسیم به اینکه چشم باز کنیم و ببینیم تمام زندگیمان را در رحم مادرمان دیده ایم و آنگاه تصمیم بگیریم که به دنیا بیاییم یا نه!

    اثر پروانه اي ، گرچه از نظر ساختاري از جذابيت هاي تکنيکي و داستان پردازي برخوردار است ؛ اما از پشتوانه فلسفي و نظري عريان و شفافي برخوردار نيست و از نظر ايدئولوژيکي و هستي شناسانه به نظريه آشوب نمي پردازد و تاثير او از اين ديدگاه بيشتر در داستان پردازي و فرم صوري فيلم استفاده مي شود تا دفاع فلسفي از ادعاي خويش.

    اوان براي رهايي از وضعيت خويش و اثر پروانه اي آن به شيوه اي روانکاوانه عمل مي کند. اين اتفاق زماني مي افتد که دکتر روانپزشک به او مي گويد؛ دفترچه خاطراتي که خود نمادي از ضمير ناخودآگاه اوست ، تصوراتي است که ذهن او ساخته است و واقعيت ندارد، همان اتفاقي که براي پدرش افتاده بود، پدرش نيز هميشه از آلبوم عکس حرف مي زد که وجود واقعي نداشت و ساخته توهمات وي بود. در اين معني اثر پروانه اي به فيلم «ذهن زيبا» شبيه مي شود که قهرمان داستان به اين نتيجه مي رسد همه اين روان رنجوري ها ناشي از توهمات و ساخته ذهن خيالي وي بوده است.

     

    اوان نيز به حالات شيزوفرني خود پي مي برد و دفترچه هاي خاطراتش را در آتش مي سوزاند و از بين مي برد و مي گويد من خودم هستم و احتياج به آنها ندارم. حقيقتي که انسان معاصر امروزي سخت به فهم آن نيازمند است. بيشتر تصورات و حالات روحي ما بيش از آن که بر ساخته واقعيت باشند، ناشي از تصورات ذهني غيرواقعي است که در خيالات ما ساخته مي شود و همچون زخمي از گذشته (جاي سيگار روي بدن اوان) بر روح ما به يادگار مي ماند و رنجمان مي دهد.

    در آخر باید بگویم که فیلم درگیری روانی زیادی برای مخاطب عام ایجاد می کند که قابل تقدیر است و این در کنار ساخت کم نقص فیلم است. بدون شک نویسندگان فیلمنامه در جنبه های روانشناختی و حتی فلسفی فیلم قصد پاسخگویی به مسایل حیات زمان مند انسان را نداشتهاند و بیشتر به ایجاد پرسش ها و بررسی امکان های مختلف موجود در حیات انسان را مد نظر داشته اند. پرداختن به موضوع سرنوشت مخصوصا در دنیای سینما تازه گی ندارد، اما رویکرد تازه به موضوع از عوامل جذابیت هر اثر هنری است.

    باتشکر از نقد وبلاگ هایلایت

    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۴   ۱۵:۲۰
  • ۱۵:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    هووووورا! خیلی ایده ی خوبی تصویب کردید، آفرین
  • leftPublish
  • ۱۵:۱۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    ممنون از توضیحات دوست خوبم مرمری. خواهشمندم بازم توضیحی پیدا کردید بزارید. فک کنم برم یه بار دیگه ببینمش امروز
  • ۱۵:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    البته دوستان دیگه مونم میتونن بیان باز تو نظر سنجی شرکت کنن ولی احتمال تغییر در نتایج تقریبا صفره مگر این که کروبی باز بی موقع خوابش ببره( اشاره به انتخابات 88)
  • ۱۵:۲۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    وااااای چقدر هیجان انگیز! ولی ایوان مگه اسم پسر نیست؟
  • ۱۵:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    چرا دیگه
  • ۱۵:۳۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    اون پسره است شخصیت اصلی
  • ۱۵:۳۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    من متوجه نشدم، مگه قرار نشد داستان یک مادر دختر باشه که دختره یه کارایی می کنه که مامانه متوجه می شه در واقع این همون کودکی خودشه؟
  • ۱۵:۳۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    چرااااااا ولی اینها که گفتیم مال اون فیلمه بود ربطی به داستان ما نداره
  • ۱۵:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    آهان
  • ۱۵:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    اصلا این فیلم و با جو فراستو معرفی کردیم که بگیم یه چیزی بنویسیم وسط اینهاااا جوفراست روانشناسنه است باترفلای افکت تخیلی
  • ۱۵:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بههههله
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان