
خرداد91
تولد بابام بود . من به النا گفتم که امروز تولد بابا جونه... فردا که اومدن اینجا بگو تولدت مبارک. . ..
النا با ذوق زدگی گفت: مامان بریم برا بابا جون گوشواره بخریم ..یکی این گوش ..یکی این گوش(و گوش هاش رو نشون میداد)
من: باشه مامان ...گوشواره اش چه شکلی باشه؟؟؟
النا: پتیتوی سبز (پتیتو =اسب)
و من تجسم میکردم که بابام با یه جفت گوشواره سبز به شکل اسب چه شود!!!!