خانه
170K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۲/۷/۱۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    مهر 91

    جمعه شب همه خونه مامانم بودیم .... النا رفته بود بغل خاله ام و خودش رو حسابی لوس کرده بود ...خاله ام هم داشت قربون صدقه اش میرفت که چشم دخملم افتاد به پارسا (پسر خاله ام ) و خواست از خجالت ناز و نوازش خاله ام در بیاد برا همین گفت : خاله زری پارسا هم ماشالله شده ...بزرگ شده

    الهی فــــــــــــــــــــــــــــــــــدات شم مامانی که میخای مثل بزرگترا صحبت کنی ...عشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان